eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
29 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به دوشم میکشم هر حسرت و آه به جانم میخرم ناز دلت « ماه » شدم درد آشنا ، دردت به جانم گل و پروانه رقص آرم سر راه چه عطری در دلم پیچیده عشقت شمیم جانی و بویت چه دلخواه سرایت در چپ سینه چه خالی به کنج دل تو را کم دارم ای ماه تویی آتش به جان و تار و پودم نیامد با دلم آغوش تو ، راه ز عطر یاس تو دیوار دل ، مست نسیمی خوش به جانی هر سحرگاه به چشم نرگس مستت « شقایق » نشاندی بر دلم داغی چه جانکاه دلم پرپر چو دشت لاله گلگون چه تقدیری که ماندم نیمه ی راه تو بستی با دلم صد عهد شیرین که باشی سرو قامت ، سایه همراه که باشی با وفا ، سنگ صبورم شکست این آینه از دوری ات ماه چه سنگی پرت کردی بر دل ناز که خون جوشد زقلبم تا لب چاه شکستی عهد و پیمان رفاقت شدم دلخون ، شنید آهنگ دل چاه و زانوی غمم را در بغل کرد دل هر بیستونی ، بر سر راه زدی صد تیشه خنجر بر سر قلب فتادی تو هزاران چاله بر راه دل شیرین من هربار بشکست کشیدم پای عشقت سوز جانکاه و حجم بغض و اندوهم بغل گیر چه دلتنگ آن شب سردم چه بی ماه و رد پای تو بوسیدم از مهر که عشقم گل کند هرگاه و بیگاه هزاران بوسه بر راه تو گل کرد شد آغوشم خمار از حسرتت ماه نباریدی ز مهر و ریشه ام سوخت کنون خار و علف گشتم سر راه ز هجرت آتشم خاموش و دل مرد چو خاکستر فنا گشتم همان گاه به یادت عشق بازی میکنم گل که شبنم هم به بغضم میکشد آه نظر کن بار دیگر برکه ی دل منور کن وجودم حاله ی ماه سحر نزدیک و عید است و بهاران به پای دل کنون می آیی از راه 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
یلدا... تا صبح بیداریم در آجیل‌خواری! تاصبح بیداریم با آجیل!! آری آجیل می‌خواریم با هم کاسه کاسه آجیل می‌آریم هی گاری به گاری حتی اناری‌گر نباشد، گونه‌هامان با ضرب سیلی‌ها شده سرخِ اناری هرچند سرهامان درون بحر گوشی‌ست داریم در یلدای‌مان شب زنده‌داری کرسی که دیگر نیست اما خب به یادش جمع است جمع خوب ما دور بخاری داریم از یک عالمه یلدای رفته یک عالمه در قلب‌هامان یادگاری آن روزها که بود حرف از اسکناس و حرفی نبود از کارت‌های اعتباری آن روزها که حرف یک همت نبود و بسیار ارزش داشت حتی یک هزاری آن روزها که داشت خیلی خیلی ارزش دارایی یک راس پیکان سواری آن روزها حرف جومونگ اصلا نبود و محبوب ماها بود روزی روزگاری آن روزها که دُمبه بود و روغنِ پاک حرفی نبود از کم‌فشاری پر فشاری آن روزها که بود جایِ وق‌وق سگ در خانه‌هامان شورِ آوازِ قناری در سفره مادر ظرف‌های تازه می‌چید تا در بیاید هر دوتا چشمانِ جاری آن روزها که توی کُلِ رادیوها می‌خواند چیزی جایِ بانی، افتخاری این‌گونه دلسرد و زمستانی نبودیم با یک تبسم جان‌مان می‌شد بهاری حرفی نبود از این مسی یا این رونالدو آن یک رونالدو بود حتی یا روماری "یُو"توی وزنم جا نشد مانده‌ست اینجا این شیوه است از راه‌هایِ اضطراری القصه که برپاست یلدامان به هر حال هر چند با داراییِ کلی نداری یلدای‌مان برپاست با رنج گرانی در خانه‌های تنگ و تاریکِ اجاری امروز هم حسرت شود مانند دیروز... یک روز می‌گوییم؛ روزی روزگاری 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
در گلوی زمان اسیر شدیم همچو بغضی که گاه می‌شکند از نبودت که بار سنگینی است قامت تکیه‌گاه می‌شکند.... هر شب اینجا بروی شانه‌ی غم یک جهان آسمان که می‌گرید بی‌تو در قلب آسمان پیداست خط ابروی ماه می‌شکند... خلوت چشم توست چوبه‌ی دار بر تن هر غزل که می‌میرد! از غم هر غزل، هر آینه‌ای بعد تو بی‌گناه می‌شکند... در پیِ هر نفس که در سینه‌ست سوختن بر مدار دلتنگی‌ست...! باز آغوش هر چه آدینه‌ست از غمت همچو آه می‌شکند بعد تو ظلمتی‌ست، می‌جوشد از درون زمین بدون حساب گر بیایی زمین یقین دارد! این شب روسیاه می‌شکند... 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
با گُلبُنِ باغِ حق،وطن گُلشن کُن صحرای دلم بهارِ آویشن کُن یا مهدیِ صاحب الزّمان، مولا جان با نورِ ظُهورِتان جهان روشن کُن 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
کلبه ی شعر
خانه در حالتِ مُحاصره است وضعیت زرد و پُر مخاطره است عمّه با خاله در مخابره است ننه سرگرمِ در مشاوره است ● میهمانان سواره آمده اند ● گَلّه ای، بی قواره آمده اند با دو نیسان و با سه تا پیکان هُرّه کَش تا شدند مهمانان کفتری پر کشید رو ایوان زرخی انداخت صاف در گلدان ● نه فقط یک دقیقه بیشتر است ● شب یلدا تولّدی دگر است روی کرسی بساطِ آجیل است دور کرسی که جمعِ فامیل است آشِ رشته درونِ پاتیل است میوه؛ موز و انار و ازگیل است ● البته هندوانه و پُفِ فیل ● چیده گشته مقابلِ پاستیل ننه جون تو نخِ زری رفته با تامّل، نه سرسری رفته ماه در زیر روسری رفته رونق از چهرهء پری رفته ● ننه اهلِ خلوص می باشد ● در پیِ یک عروس می باشد از گرانی پدر سخن ها گفت کلماتی قشنگ و زیبا گفت سخنی چند بی محابا گفت آخرش هم به طعنه بابا گفت: ● دولتِ ما نظاره گر باشد ● از غمِ خلق بی خبر باشد کرد دایی مسائلی تحلیل که خداوند گفته در انجیل رزق باشد به دستِ میکائیل پس گرانیست کارِ اسرائیل ● شبِ یلدا شبِ سیاسی شد ● میهمانی عجب اساسی شد آ تقی هندوانه را که بُرید زد تعارف که بچّه ها بخورید به بزرگان بقیّه را سپُرید! منتها گفت با ولع نخورید ● راه بندان، صفِ توالت شد ● آش با هندوانه کتلت شد تازه گُل کرده بود محفلِ مان موج می زد صفا به ساحلِ مان برق رفت از تمام منزلمان تا شود دیدنی شمایلمان ● گفت بابا که هیچ هُل نکنید ● خودتان را ضعیف و شُل نکنید ساعت از نیمه شب گُذر کرده شب یلدا کنون سفر کرده ننه از خستگی دمر کرده خانه روشن شده، قمر کرده ● شب یلدا تمام خاطره شد ● غم و اندوهمان مصادره شد 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باتیس شدی ، تا پر و بالم باشی رویای دل و خواب و خیالم باشی تو امده ای بر سرِ من ،سایه شوی تا مایه یِ آرامشِ حالم باشی تو آمده ای نور دو چشمم باشی ساکت گر اندوه و َخشمم باشی دلواپس اوغات جدایی بشوی من آب شوم ،تو یار تشنم باشی باتیس شدی ،که در دلم پر بزنی هر جا که دلم گرفت ،بر دَر بزنی من را بِکِشی، از سرِ آن درد‌‌‌، بُرون مستانه به هر درد ،تو نِشتَر بزنی باتیس شدی تا که مرا یاد کنی از عشق بگویی و دلم شاد کنی با من بنشینی ، غمت آزاد کنی ویرانه یِ عمرِ هر دو ، آباد کنی تو زاده شدی، که عشقِ جانم باشی هر جا که گُمَم ،نام و نشانم باشی تو زاده شدی ،ترسِ مرا پر بدهی باتیس شدی امن و امانم باشی باتیس شدی شامِ مرا روز کنی در سختیِ مشکلات،پیروز کنی تو زاده شدی که اول تیر شوی یلدایِ مرا شادی لب دوز کنی 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
6.63M
خلاصه شده شعر تورکی سرشابادلی سالام سروده 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
نگویید سایه ایست بر سرت او سایه نیست پرتو آفتاب در بی کسیست من ک رفتم اما تو ماندی و قهری که به پایان نرسید از نبودت خوب خیاطی شدم صبح تا شب چشم میدوزم به در 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کرسی زده‌ایم و خانه‌ی ما گرم است با تخمه و میوه دم بابا گرم است دولت هم اگر برق مرا قطع کند با حافظ و سعدی شب یلدا گرم است 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky