eitaa logo
کلبه ی شعر
2.3هزار دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
28 فایل
🌺🌺 در پریشانی ما شعر به فریاد رسید 🌺🌺 ⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘ آماده انتشار اشعار و دلنوشته هایتان هستیم ارتباط با مدیر کانال👇👇 @mah_khaky ادمین کانال👇👇 @Msouri3 تبادل فقط با کانالهای شعری و ادبی و شهدائی.
مشاهده در ایتا
دانلود
Abadan 3(2).mp3
9.54M
محمدحسین پویانفر یازینب🌴 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
به عشقم لحظه ای ایمان بیاور به نام شعرِ تَر باران بیاور برای زخمِ قلبِ خسته از غم پرستارِ دلم درمان بیاور ( ریوار) ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🌷🌷 ضمن خیر مقدم به اعضای جدید بزرگوار دوستانی که اهل قلم هستند افتخار میکنیم آثار شونو جهت انتشار به آی دی مدیر ارسال کنند @mah_khaky
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صورت ما خانه‌ها و روح ما مهمان در آن نقش و جان‌ها سایه تو جان آن مهمان تویی دست در طاعت زنیم و چشم در ایمان نهیم بر امید آنک بنمایی که خود ایمان تویی 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
از اون شبی که باغ! روی تو رو دیده تو خواب شب بوها عطر تو پیچیده... چُن بی‌خبر بودم از حال داغونت! از من گذشتی و این بود قانونت؟؟ هم خونه‌ام با غم سینم پر از آهه! شب تو چشای من در حسرتِ ماهه اینجا سکوت شب از غصه لبریزه! بارون دلتنگی... هر لحظه می‌ریزه لعنت به اون آهی که مونده تو سینه شاید خدا من رو! اصلا نمیبینه.... ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
شهر چشمانت عجب زیبا شده     محشری در شهر دل بلوا شده        قایق چشمان تو در ساحلم        می برد با خود, دلم دریا شده پُر ز امواج خروشان چشم تو نم نمک عشـقت به دل پیدا شده         چشم شهلایت برایم نازنین             در نطر باغی ز یک رویا شده 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
تقدیم به حضرت زینب سلام الله علیها "همین که آب را دریا نوشتند تو را الگویی از زهرا نوشتند" تو را از روز خلقت تا قیامت عزیز و زینت بابا نوشتند همین که عشق در هستی بنا شد تو را مجنون ترین لیلا نوشتند تو در میدان عاشق ها چه دیدی که از صبرت همه دنیا نوشتند خودت گفتی ندیدی غیر عشق و برایت صبر را زیبا نوشتند برای ما دعا کن بلکه روزی شهادت را برای ما نوشتند ✅️‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آمـدي، جـانم به قـربانت ولي حالا چـــــرا بي‌وفـــــا حالا كه من افـــتاده‌ام از پا چــرا نوشــدارويي و بعد از مرگ سـهراب آمدي سنگدل، اين زودتر مي‌خواستي حالا چرا عـمر ما را مهلت امـروز و فرداي تو نيست من كه يك امــــروز مـــهمان توام، فردا چرا نازنينــــــا ما به ناز تو جــــــــواني داده‌ايم ديگر اكـــنون با جـــوانان ناز كن با ما چــرا وه كه با اين عـــمرهاي كوته بي‌اعــــــتبار اينهمه غافل‌شدن از چون مني شيدا چرا شور‌فرهادم به‌پرسش سربه‌زير افكنده‌بود اي لب شـــيرين جواب تلخ سر بالا چـــــرا اي‌شب‌هجران‌كه‌يكدم‌درتوچشم‌من‌نخفت اين قــــدر با بخت خواب آلود من، لا لا چرا آسمان ‌چون‌جمع‌مشتاقان‌پريشان‌مي‌كند در شـــگفتم من نمي‌پاشد ز هم دنيا چرا درخــزان هجر گل اي بلـبل طبع حـــــــزين خاموشي شرط وفاداري بود، غـــــوغا چرا شــــهريارا بي‌حبيب خود نمي‌كردي ســفر اين ســـــفر راه قيامت مي‌روي، تنها چــرا 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
🔥سرباز🔥 💚🍀 با خودش گفت اگه افشین سابق بودم بلایی که سر امیرعلی رسولی آوردم سر مهدی هم میاوردم. -حاج آقا -جانم؟ -آرزوی مرگ کردن،گناهه؟ -افشین جان،چرا اینقدر ناامیدی؟!! _چون من خیلی بدم.به فاطمه و خانواده ش خیلی بدی کردم...فاطمه ازم متنفره.. حاج محمود دختر دسته گلش رو به من نمیده،به یکی مثل مهدی شما میده که تو مردی هیچی کم نداره،نه من که از مرد بودن هیچی نمیدونم. _خدا خیلی راحت میتونه کاری کنه که دل حاج محمود و خانواده ش با تو مهربان بشه.از خدا ناامید نشو.ازش بخواه اگه به بود بهت میده،اگه به نفعت نبود یه چیزی از اون بهت میده.اگه هم تو این دنیا نده، میده.حساب کتاب خدا خیلی . -من آدم صبوری نیستم. -تو که تا الان خیلی صفات خوب تو خودت به وجود آوردی، کردن هم یاد بگیر خب. -خیلی سخته برام. -میدونم.ولی سختی ها آدم قوی رو قوی تر میکنه. بعد مدتی افشین سوالی به حاج آقا نگاه کرد و گفت: -شما چرا طرف داداشتون رو نمیگیرین؟ -طرف کدوم داداشمو بگیرم؟ چرا من هرچی میگم تو داداشمی باور نمیکنی؟! بالاخره لبخند زد و گفت: _آخه تا حالا داداش روحانی نداشتم.. هیچ وقت فکرشم نمیکردم یه روزی،یه روحانی بهم بگه داداش. حاج آقا خندید و گفت: -حالا کلا داداش داری؟ -نه. -چرا تنها زندگی میکنی؟ پدر و مادرت؟ -مدتهاست از پدر و مادر و خواهرم خبری ندارم.اصلا نمیدونم ایران هستن یا نه. نمیدونم زنده هستن یا نه...هرکدوم از اعضای خانواده ما مشغول زندگی خودشه. ما اصلا خانواده نیستیم. -ولی خدا گفته نباید با خانواده ت قطع رابطه کنی.شما برو سراغشون.از حالشون باخبر باش. -چشم...آدرس منو چجوری پیدا کردین؟ حاج آقا لبخندی زد و گفت: -بماند. عصر،فاطمه از دانشگاه به خونه برمیگشت. حاج آقا باهاش تماس گرفت که بره مؤسسه.بعد احوالپرسی،حاج آقا گفت: _شما متوجه شدید که افشین به شما علاقه منده؟ فاطمه خیلی تعجب کرد. -خودش چیزی گفته؟!! -نه..من قبلا حدس زده بودم.غیرمستقیم ازش پرسیدم،جواب نداد.دیشب وقتی متوجه شد برای مهدی میخوایم بیایم خاستگاری شما،حالش خیلی بد شد.تازه اون موقع فهمیدم قضیه براش خیلی جدی بوده.وقتی هم که از خونه شما رفتیم، تو کوچه،تو ماشینش بود.اون موقع هم حالش خیلی بد بود.. خانم نادری،افشین خیلی تغییر کرده..من از گذشته ش چیزی نمیدونم،نمیخوام هم بدونم.نمیدونم شما چقدر از گذشته ش میدونید ولی هرچی که باشه وقتی بنده ای توبه میکنه،خدا گذشته ش رو میبخشه، مثل نوزادی که تازه متولد میشه. الان افشین پاک ترین آدمیه که من میشناسم..اگه میتونید درموردش فکر کنید. ...🌷 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky
پروردگارا🤲 دفتردلمان را به تو می سپاریم بادستان مهربانت قلمی بردار; خط بزن غمهایمان را وبرایمان دلی رسم کن به بزرگی دریا🙏 🌓🌓🌓🌓 شبتون‌ در پناه خدای‌ مهربون 🌓🌓🌓🌓 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky