eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
617 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
178 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
به پیشگاه آسمانی حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم علیه السلام: نسیمی نیست اما موی تو اینجا پریشان است هوای عاشقی رسمش که ماندن نیست جریان است سیاهی های زندان را به خون زخم ها شستی نشان عاشقی در تو فراوان فراوان است جهان زندان مومن بود از روز ازل آری! به قربانت! مگر باب الحوائج بودن آسان است؟ شکوفه می دهی، گل می کنی،تسبیح می گویی تو در آتش گلستانی، تو هرجایی بهاران است تو در اشکی که می ریزی مرا هم در نظر داری خوشا بی خوابی چشمی که در کار مسلمان است بد و خوب جماعت را شفاعت می کنی آخر میان غبطه خواران مرامت نام باران است گره انداخت در کار تو هارون با غل و زنجیر نماند از او به جا چیزی و عالم ملک سلطان است! @shaeranehowzavi
خورشیدتابان بود، زندان بر نمی داشت او نور بود و نور حِرمان بر نمی داشت تنها نبود او چون خدا دست خودش را از پیچ آن زلف پریشان بر نمی داشت یعنی چه در بستن به دنیا روی آنکه یک آن سر از درگاه یزدان بر نمی داشت رنجور بود اما به یاد مستمندان از سفره ی افطار خود نان بر نمی داشت لب تشنه بود و چشمهای خیس خود را یک دم از آن لبهای عطشان برنمی داشت کنج اسارت در هوای عمه جانش یک لحظه هم چشم از اسیران بر نمی داشت تا پای طفلی زخمه از خاری نبیند دست از سر خار مغیلان بر نمی داشت هر بار زندانبان به قصد اذیت آمد از سفره ی لطفش جز احسان بر نمی داشت در خلوت زندان مرورِ عشق می کرد تا پای جانش دست از آن بر نمی داشت الحمدللهش به لب می گفت یارب این سر که بی این عشق سامان بر نمی داشت پایان دوران اسارت بود اما زنجیر دست از پای ایشان بر نمی داشت هر گوشه ی ایران شمیم رحمتش هست این خاک بی او عطر باران بر نمی داشت شعرم هوای کاظمینش را به سر داشت اما دلم چشم از خراسان بر نمی داشت @shaeranehowzavi
خدا آورد او را و شبیه اش ماه دیگر نه خداجو بود از آغاز بسم الله،کافر نه اگر در ذات او شک بود ،بی شک خالق یکتا به او هر گوهری می داد در دنیا و حیدر، نه یقینا کشتزار دین احمد بی ثمر می بود اگر خورشید با خود داشت، ابر سایه گستر نه کسی که «لامیه» گفته است در توصیف پیغمبر همیشه حامی خیر است اما حامی شر نه به این معناست «عام الحزن» در هجر «ابوطالب» که حامی داشت احمد ،مثل او غمخوار، دیگر نه علیه‌السلام @shaeranehowzavi
هم عاشقی گذشته از حد داریم هم خاتم و سرمد و سرآمد داریم در عشق اگر نام و نشانی با ماست از بعثت حضرت محمد (ص) داریم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله @shaeranehowzavi
در وصف او زمین و زمان کم می آورد خورشید سر فرود بر آدم می آورد جبریل این فرشته ‌عظمی برای او مکتوبه ای به وسعت عالم می آورد وقتی خدا به نون و قلم می خورد قسم آیاتی از پیمبر خاتم می آورد وقتی اراده کرد به خواندن چه جای بیم علامه چون رسول مکرم می آورد سوغات عرش دانش بی منتهای اوست وقتی که آیه های منظم می آورد می خواند او به اذن خداوند ذوالجلال آیاتی از نجابت مریم می آورد امی است گرچه،حک شده قرآن به قلب او الفاظ را به هیبت محکم می آورد در عصر جاهلیت اعراب بادیه بر قلب های غم زده مرهم می آورد در برهه ای که ظلم و جهالت مسلم است خورشید علم و عدل مجسم می آورد می خواهم از مقام معلم بگویم و شعرم دوباره واژه خاتم می آورد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله @shaeranehowzavi
دوباره از کوی عشق بوی وفا می رسد دوباره پای نسیم به کوچه ها می رسد رسیده پیک صبا به خلوت باغ ها به باغبان مژده ده ،وقت صفا می رسد بخوان رسول امین ،بخوان بنام خدا بخوان که از نای تو شور ونوا می رسد به پُشت این پنجره کسی صدا می زند صدای او آشناست که از حرا می رسد چشم امید جهان جمله بر این درگه است به خستگان مژده ده ،عقده گشا می رسد بهار عشق آمد و بعثت گلها رسید چه خوش صدای خوشش به گوش ما می رسد پنجره را باز کن بهار پشت در است دوباره بلبل به باغ نغمه سرا می رسد @shaeranehowzavi
در غـار حـرا نـدای اقرا پیچید شد چشمه ی نور و سمت ظلمت تابید محبـوب ترین خلـق عـالم، احمـد مبعوث شد و جهـان از آن پس خندید @shaeranehowzavi
دریای ادب عشق تو قایق باشد ابستن صد گونہ حقایق باشد یاران ھمہ از خلق نکویت گویند اخلاق تو الگوی خلایق باشد @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود تاریخ در محاصرهٔ غفلت جغرافیا در آتش عصیان بود در شامگاه زنده‌به‌گوری‌ها هر خواب دخترانه پریشان بود کعبه به‌رغم صلح نمادینش خط مقدم بت و بهتان بود اما در آن میانه کسی برخاست مردی که نام کوچکش ایمان بود مردی که پشت‌گرمی کوه طور مردی که روشنایی فاران بود او که نگاه ابری و دلتنگش شأن نزول آیهٔ باران بود اردیبهشت پیرهنش در باد آلهام‌بخش روح درختان بود یادش بشارتی به چمن می‌داد ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود زیباترین تلاوت الرحمن کامل‌ترین روایت انسان بود @shaeranehowzavi
یادآور غیرت شهیدان باشید تا پای جان برای ایران باشید ای تیم پر از امید، ان‌شاءالله پیروز شکوهمند میدان باشید @shaeranehowzavi
خدا میان کلام حبیب خود حس شد حرا به لطف نگاهش چو باغ نرگس شد ملک به سجده درامد دوباره آدم را «ستاره ای بدرخشید و‌ماه مجلس شد» @shaeranehowzavi