eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
620 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
171 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر چه ظاهراً بر برگه ای انگشت می کوبم ولی از دادها پیداست دارم مُشت می کوبم بله از دادهای دشمنان کشورم پیداست که رایم تیر سوزانی به قلب تک‌تک آنهاست بله این رای مثل موشک فتاح جانسوز است برای دشمنان من شراری استخوان سوز است بله این‌رای در دنباله ی راه شهیدان است بله این رای در تاییدِ ماندن پیمان است بله این رای در تاییدِ حق انتخاب ماست بله این رای در یاری دین و انقلاب ماست بله این رای یعنی عاشق این سرزمین هستم یکی از مردمانِ عاشق ایران زمین هستم گلایه دارم اما پایِ کارِ کشورم هستم که باشد چاره ی هرمشکلی امروز در دستم بله حتی اگر مشکل،اگر کمبود و نقصانی ست یقینا قهرکردن چاره ای بر مشکل ما نیست حضور ماست آری چاره ی حل کردن مشکل فراری می شود هر مشکل از یک امت یک دل و من در سرنوشت کشورم تاثیر خواهم داشت یقینا نقش در بهبودی و تغییر خواهم داشت یقینا حل شود هر مشکلی بامردمِ میدان شود با مردمش پیروز در هر صحنه ایران جان بله این رای یعنی دوست دارم سرنوشتم را وطن جانِ عزیزم را،سرایم را،بهشتم را به عشق حاج قاسم،باز در میدانِ ایثارم به خونِ پاک او سوگند بر عهدم وفادارم جوابم را به دشمن صبح روز جمعه خواهم گفت بسوزد باز جانِ دشمنم از آنچه خواهم گفت به روی برگه ی همراهی ام انگشت خواهم زد به پوزِ دشمنان سرزمینم ،مشت خواهم زد @shaeranehowzavi
مناجات سحر(طنز) سلام ای خداوندِ خورشید و ماه سلام ای خداوندِ گردون سپهر سلام ای خدایی که ما بندگان ندیدیم از دستِ تو غیرِ مهر خدایی که در داوری ها ،تکی نخواهی در این داوری هات،کوبل سپاس از تو که گشته امسال باز ز احسان و لطفت ،بهارِ تو دوبل خداوندِ دارای زور زیاد ترحم بفرما به بی زوری ام تویی قدرت مطلق عالم و من این بنده ی خُرد پیزوری ام خداوندِ داری مال کلان بده مال بسیار بر این فقیر خدایا کمک کن به من زودِ زود که کارِ من دربه در هست گیر تو ای مالکِ ثروت بیکران از آنِ تو هر باغ و هر ملک و دشت تو که کم‌نمی گردد از ثروتت به بنده بده وامِ بی باز گشت خدای توانا به ناممکنات که چیزی نباشد برایت محال کمک کن به من خواهشا با دلار گره وا نسازد ز کارم ریال! تویی که دهی ریش بر کوسه ها تویی که دهی مو به سرهای تاس خدایا به من ثروت آن سان بده که هرگز نگردم پیِ اختلاس خدایا شنیدم که دیشب زنم به وقتِ دعا گفت؛یخچالِ ساید اگر ساید دادی به او لطف کن مرا هم رها کن ز شرِ پراید خداوندِ خوبِ بهشت برین خدایی که داری عسل تویِ جوب تویی که به لطفت کنی خوب ،تا به این بنده ای که نبوده ست،خوب خدایی که رحمِ تو باشد زیاد منِ بی وفا را جهنم نبر تو آگاهی از عجز بسیارِ من ندارم ز حکم تو یارب، مفر خدایی که آگاهی از من ولی نگویی بدی های من را به کس نسازی مرا هیچ بی آبرو تو داری هوایِ مرا هر نفس خداوند مالک به مُلک جهان بده خانه ای، بنده مستاجرم کمک کن به من،موجرِ خیره سر دهد بهر هر چیزِ بیخود قِرم به من شغلِ بسیار خوبی بده که بیکار هستم خدای عزیز نباشد ولی زحمتِ آن زیاد که من سخت دارم علاقه به میز خدایی که وقتِ گرفتاری ام گرفتی همیشه سراغِ مرا ز مادر زن و همسرم ،راضی ام تو تغییر ده باجناق مرا بده بنده را بچه ی بیشتر که هر بچه دارای یارانه است اگر چه نباشد کلان،مبلغش ولی باز هم برکتِ خانه است خدایا من دربه در بی کَسَ اَم خودت بنده ات را پناهی بده خدایا تو آگاهی از خیرِ من به این بنده ات هر چه خواهی بده @shaeranehowzavi
آه ای مسلمان... کو غرش طوفانیِ بیدارها را؟ کو غیرتِ انسانیِ عیارها را؟ سر در گریبان کرده اند انگار شیران؟ کورند وحشی بازیِ کفتارها را در غزه معمولی شده گویا جنایت دیگر نمی بیند کسی آمارها را ! هر روز با قصد جنایت می زند شخم گاوآهن بی کس کُشی آوارها را بر نیزه می گیرند عُمّالِ جنایت حتی سرِ بر شانه ی دیوارها را حتی غزل تاب بیان کردن ندارد این قصه ی طولانی تکرارها را دردا که حتی واژه ها هم شرم دارند وقت سرودن،گفتنِ آزارها را آه ای مسلمان، از چه در بندِ سکوتی؟ وقتی که می بینی چنین رفتارها را آه ای مسلمان تا به کی کتمان این ظلم؟ انکار تاکی؟! نعره یِ اقرارها را دِینت ادا گردد به دین ،آه ای مسلمان آن لحظه که یاری کنی بی یارها را @shaeranehowzavi
فرصت دیدار... دوباره یک شبِ پرشورِ عاشقانه ی شعر دوباره فرصت دیدار با بهانه ی شعر دوباره این پدرِ مهربان به دلسوزی نهاده دست محبت به رویِ شانه ی شعر فراتر از همه ی شاعران و استادان نشسته است به تفسیرِ عارفانه ی شعر شبیه رهبری اش در جهان،در اینجا نیز مسلط است به هرخط و هر نشانه ی شعر چنین بیان سخن می کند در این موضوع بگوید از اثر گوهرِ یگانه ی شعر خوش است آنکه شکوهِ تمدن ایران رسد به گوشِ همه عالم از رسانه ی شعر خوش است اینکه شراری شود به جانِ ستم به عزم تان به همه عرصه ها زبانه ی شعر مباد آنکه به تیرِ کلامِ بیگانه نهند شعله ی ویرانگری به خانه ی شعر چه حیف حافظه ها خالی اند از این گوهر عجب که سر نزند در دلی جوانه ی شعر خوش است اینکه به لطفِ محافلِ ادبی وسیع تر بشود بیش از این کرانه ی شعر مباد مجلس شعری تجملی باشد مباد سرد شود شعله و زبانه ی شعر مباد رنجه کند مثل میخ گوشی را بیانِ پرغلط و سست و ناشیانه ی شعر همیشه بر سرِمان سایه ی شما باشد همیشه دست ِپر از لطف تان به شانه ی شعر @shaeranehowzavi
وعده ی عشق آن را که ذکر دوست برلب صبح و شام است ظهرِ عروجِ کربلایش عصرِ شام است در کربلای عشق سربازِ حسین (ع)است با هر سلامِ خویش ،همراهِ امام است در هر نفس لبیک گویِ دعوتِ اوست هر لحظه در این راه مشغولِ قیام است دلدادگانِ آستانِ معرفت را یک لحظه دور از راه حق بودن حرام است کی بیم دارند از تبِ سرخِ شهادت در عشق سَر دادن ،یقین سِرِّ دوام است با شوق جان نوشیدن از جامِ شهادت شیرین ترین افطاریِ ماهِ صیام است سردار ها را از سرِ بر دار غم نیست جانهایِ شان مشتاق این شُرب مدام است صهیونِ درمانده از این حجمِ جنایت بر زخمهای خویش فکر التیام است اما نخواهد بست از این ظلم، طَرفی والله،کارِ دولتِ صهیون تمام است والله نزدیک است روز وعده ی عشق پایانِ کارِ دشمنان بد مرام است ای صاحبِ میخانه لب تر کن به امری جان‌هایمان لبریزِ شورِ انتقام‌ است @shaeranehowzavi
پایِ کاریم... شد خاک غزه غرق خون از خون پاکان تاکی چنین خاموش باشی ای مسلمان در راه حق ،سرکِش خروش غیرت از جان مُشتی بزن در راهِ نابودی شیطان ما امت پیروز در هر کارزاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 برخیز جانا،غزه اینک بی پناه است صد پاره جسم کودکان بی گناه است رخسارشان از شعله و آتش سیاه است تنها نصیب مادران اندوه و آه است از مادران غزه اینک شرمساریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 ظلمش نصیب مادران باردار است کودک کشی هایش برایش افتخار است تاریخ از این حد جنایت شرمسار است او مایه ی ننگ تمام روزگار است روزی گلویش را به سختی می فشاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 خون است در کام مسلمانان غزه بر لب رسیده از جنایت ،جان غزه خالی ست از یک لقمه ی نان،خوان غزه گردد دوباره موسم طوفان غزه باز از حماسه صفحه ای نو می نگاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 ما قاتل این دشمن بی آبروییم آری بلای جان خصمِ زشت خوییم آماده ی نابودی و سرکوبِ اوییم برخیز از جان،مرگ بر صهیون بگوییم تا اینکه این فریاد را از جان برآریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 مرگ است در خواب فراموشی غُنودن ننگ است در این راهپیمایی نبودن کافی ست شاعر ،شعر همراهی سرودن برخیز باید عرصه ای از نو گشودن هر آن به الطاف خدا امّیدواریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 دشمن اگر سردارهامان را بگیرد روزی اگر از یک یک ما جان بگیرد حاشا که بگذاریم او سامان بگیرد باید مسلمان از ستم تاوان بگیرد ما امتی در صحنه و پر افتخاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 ما حاج قاسم های ایرانیم ،آری سیدرضی های خروشانیم،آری ما زاهدی هستیم طوفانیم،آری در عرصه حاضر،مردِ میدانیم آری این سرزمین عاشقی را دوست داریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم 🔹 این سرزمین با صلابت ایستاده این مرزِ ایمان و بزرگی و اراده با مردمی حاضر به میدانِ افاده هرگز به جیش الظلم ها فرصت نداده داغی به جان دشمنِ خود می گذاریم در راهپیمایی دوباره پایِ کاریم @asharahmadrafiei @shaeranehowzavi
استانداردهای دوگانه ی غرب هر سوی عالم اشک مظلومان روانه است هر گوشه ای از ظلم یک دنیا نشانه است از مدعیهای حقوق نابِ انسان بر مردم مظلوم ،ظلمی وحشیانه است هر قدر مظلومان غریب و بی گناهند ظالم برای ظلم دنبال بهانه است لعنت به غربی که پناهِ ظالمان است هر لحظه در تطهیر آنان با رسانه است لعنت به غربی که زبان بسته است یک عمر بر آتش ظلمی که هرسو در زبانه است آنکه برای خانه اش جنگیده ظلم‌است؟! یا آنکه عمری غاصب این خاک و خانه است؟! ناراحت است از ضربه ی سنگِ فلسطین می گوید:این سنگین ترین ظلم زمانه است!!! اما نمی بیند که در هر لحظه از ظلم آماجِ تیری سویِ مظلومان روانه است جز این نخواهد شد سرانجامِ علت وقتی که استاندارهای او دو گانه است در آتش ظلم و جنایت چشم دنیا در انتظار مهدیِ صاحب زمان(عج) است اللهم عجل لولیک الفرج @shaeranehowzavi
من‌ هم میخوام لعنت به تو که،کار تو ظلم است مُدام از بهر ستمگری نداری آرام تو عاملِ شری ،پسرم گریه کنان از صبح میگه: من هم از اینا می خوام @shaeranehowzavi
همه چی مالِ سپاهیاس!!! راست می گویند آری؛کشور از دَم مالِ ماست در تمامِ هجمه ها خط مُقدَم مال ماست قامتی نستوه در اوجِ حوادث مال ما غیرتی پیش ستم،چون سَدِ محکم مال ماست تا نیفتد بر تن هم میهنانم یک خراش صدمه ها،آسیب ها ،مُفت و مُسلَم مالِ ماست جانِ ما سنگ صبورِ غصه هایِ مردم است این دلِ سرشارِ غمهایِ دمادم مالِ ماست سیل در پل دختر آمد مردِ میدانیم ما در زمان زلزله هر غصه ی بم مالِ ماست تا شود شادی نصیب مردم ایران زمین کارکردن،رنج دیدن،خوردنِ غم مالِ ماست هیچکس ناراحت ازحرفی نباشد،دوستان هرچه حتی تهمت و تقصیر،درهم مالِ ماست راستی این سینه ای آماده ی آماج تیر غیر از اینهایی که در ابیات گفتم مال ماست خوش به حالم می شود آری ،چرا کتمان کنم؟ عزتِ سربازی منجیِ عالم مالِ ماست @shaeranehowzavi
حامیِ طرحِ نوریم ایرانِ من ،ایرانِ من،ایرانم ،ایران ای سرزمینِ جلوه های عشق و ایمان ای عزتت تفسیری از آیاتِ قرآن ای لاله زار رُسته از خون شهیدان ما چون شهیدان ،دوستدار طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرحِ نوریم 🔹 ما و فرامینِ خدا را کور بودن؟! از جلوه ی انسانی خود دور بودن؟! از شوکتِ فرهنگِ خود مهجور بودن؟! نا آشنا با قدرِ طرحِ نور بودن؟! در راهِ دینِ حق،کنارِ طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 بیدارباش ای جان نه اکنون وقت خواب است دشمن پیِ نابودی این انقلاب است یک گام از این تزویرشان هتکِ حجاب است باهمت ما نقشه ی دشمن برآب است ما خواستارِ اقتدارِ طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 دست خدا میدان به میدان بر سر ماست ما عاشق اوییم و او هم یاور ماست یک جلوه از لطف خدا برکشورِ ماست این چادری که یادگارِ مادرِ ماست در جبهه ی حق جان نثارِ طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 از عزتِ ما سهم اهریمن عدم شد از خاک ایران سایه بیگانه کم شد دست تمامی طمع کاران قلم شد جمهوری اسلامی ایران حرم شد در این حرم،هر لحظه یارِ طرح نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 سوگند بر خونِ شهیدان فراجا بر اقتدار و مجد و ایمان فراجا بر قدرت و عزم نمایان فراجا هستیم هم پیمانِ،پیمانِ فراجا ممنونِ شان از ابتکارِ طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 از قدرتِ قانون شود این خاک آباد آسوده گردد جانش از تزویر و بیداد هشدار !!! امنیت ز قانون گردد ایجاد همراهِ قانون را چه غم از گشتِ ارشاد؟! از جان و دل امیّدوارِ طرح نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 در خاطر ما این شهیدستان عزیز است ما را وفا بر عهد و بر پیمان عزیز است حفظ حجاب ای دوست همچون جان عزیز است جمهوری اسلامی ایران عزیز است دنبالِ بسط و انتشارِ طرحِ نوریم ازحامیانِ پایِ کارِ طرح نوریم 🔹 @asharahmadrafiei @shaeranehowzavi
✨می‌شود شد.....✨ می‌شود چشم بر جهان وا کرد شد پُر از شورِ ناب بینایی می‌شود رَست از تقیُدِ خاک می‌شود داشت روح دریایی می‌شود پاک و با اصالت شد اسوه‌ی مردی و مروت شد می‌شود با حیا و عزت شد خالقِ مکتبی تماشایی می‌شود خانواده‌داری کرد پایِ این عشق پافشاری کرد خانه‌یِ خویش را بهاری کرد با سفیران نور و زیبایی می‌شود با سلاح حجب و عفاف بود پیروزِ هر نبرد و مصاف بود فارغ ز بیمِ هر اجحاف بود یک قهرمانِ رویایی می‌شود داشت دیدگانی تر موقعِ یادِ حضرتِ مادر می‌شود خاک شد در این محضر با نگاهش گرفت آقایی می‌شود شد ز هرزگی‌ها دور می‌شود شد بدون سگ‌ مشهور می‌شود کرد دشمنان را کور با جهاد و تلاش و دانایی می‌شود جام قهرمانی را هدیه بر محضر شهیدان کرد می‌شود در مسیرِ حضرت عشق بشوی لشکری به تنهایی می‌شود بود شهره و نامی شد برایِ کنامِ خود حامی داشت همواره عِرقِ اسلامی کرد با بانگِ حق هم‌آوایی می‌شود داشت عزم ایرانی بود در جنگِ خصم طوفانی بود در لشگر سلیمانی یارِ آماده و مُهیایی می‌شود مرد بود پایِ وطن رد شداز خویشتن برای وطن گفت :هستی من فدایِ وطن می‌شود، شد: وحید شمسایی @shaeranehowzavi
🌿به پاس داشت روز دختر سلام برکت این خانه جان من دختر نشان رحمت حق، مهربان من دختر تویی که شاخه نباتی وچون شکر سخنت سلام بلبل شیرین زبان من دختر از آن زمان که حضور تو را اذان گفتند شده ست اوج سعادت ازآن من دختر نشان حضرت زهراست چادرت برسر گل محمدی بوستان من دختر به لطف حضرت معصومه در نجابت توست شمیم دلکش باغ جنان من دختر چه ماه گونه به آرامشم فراخوانده شکوه نور تو در آسمان من دختر فرشته ای که به هر لحظه نور می ریزد نگاه پاک تو در دیده گان من دختر به دستهای نوازش غم از دلم ببری همیشه راحت روح و روان من دختر همای لطف خداوندی است بودن تو فرود آمده در آشیان من دختر کلام سبز تو سرشار شاعرانگی است غزال من، غزلم خوش بیان من دختر بهار گلشن جان من است لبخندت بخند و دور کن از من خزان من دختر غمی به چهره اگر هست از تو می پوشم توکشف می کنی اش از نهان من دختر پسر اگر به توان خودش کند یاری نگاه ناز تو باشد توان من دختر به برکت تو خدا داده هرچه دارم را تمام هستی بابا، جهان من دختر @shaeranehowzavi --------------♡🌸♡--------------- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اللهم‌ انا لا نعلم منه الا خیرا والله ما از او به جز خوبی ندیدیم او رفت و شد سهمِ تمامِ دوستان غم شد قامتِ ایرانِ ما از داغ او خم تنها نه ایران، زخم خورده جانِ عالم اُردی بهشت سبز شد اُردی جهنم در این مصیبت جامه ها برتن دریدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 روزی که این توفیقِ خدمت گشت میسور کارش ریاست شد! نه شد،خدمت به جمهور در بین مردم رفت و شد از میز خود دور در شامِ غمها بود چون یک آسمان نور از باغ لبخندش دمادم لاله چیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 با هر توانی داشت شد یارایِ محروم شد چون رجایی خادمِ جمهورِ مظلوم در کارهایش بی ریایی بود معلوم شد پر جوانه از بهارش خاک این بوم با جان سلامِ روحبخشش را خریدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 از جنس مردم بود و با مردم عجین شد بهر امام جامعه یاری امین شد رنگ تبسم های او شور آفرین شد با او مهیا عزت ایران زمین شد با او به اوجِ قله ی عزت رسیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 هرجا که مشکل بود خود می زد به جاده همراهِ مردم بود با پایِ پیاده درسی ست بر مسئولهای پر افاده عکسِ لباس کهنه ی خاکی ساده ما حرف حق را از زبان او شنیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 او مردِ خدمت بود ،نه حرف و بهانه می شد برای بی کسان اشکش روانه مثلِ بسیجی ها تلاشش عاشقانه رونق گرفت از او هزاران کارخانه با همتش از چنگِ ویرانی رهیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 او خادم مولا علی موسی الرضا(ع) بود مثل امامش با ضعیفان آشنا بود بر وعده هایِ خود به مردم با وفا بود دلداده ی نامِ شهیدِ کربلا بود می گفت :کی از یاریِ او نا امیدیم!؟ والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 خدمت برایِ خلق شد بهرش عبادت دیدیم او را اهل پاکی و صداقت با جانِ عاشق بود مشتاقِ شهادت با لطف یزدان شد شهید راه خدمت می گفت :ما مدیونِ یاران شهیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم 🔹 بر برگه رایم نشان افتخار است نام شهیدی رویِ برگه اعتبار است رفته است اما مکتب او ماندگار است هرکس که با او دشمنی کرده ست خار است خوشبخت ما که چون تویی را برگزیدیم والله ما از او به جز خوبی ندیدیم @shaeranehowzavi
ای کاش... ای کاش که سهم ما شهادت باشد صد تکه شدن برایِ این خط باشد از رفتنِ صدهزار چون ما چه غمی؟! یارب سر خُم می سلامت باشد @asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا جواد الائمه ای یک جهان‌ رهین عطا و سخای‌تان با من بگو غزل، چه بگویم برای‌تان وقتی که هر چه شعر و سخن گفته شد، نشد یک ذره از سخاوت بی‌انتهای‌تان ما که گدای لطف و سخاییم را کجا؟ وقعی نهند جای دگر جز سرای‌تان مظلومی‌ات به جان غزل شعله می‌زند قلبم شکست در گذر روضه‌های‌تان از خانه‌ات مگو که رسیده‌ست تا به عرش شب ناله‌های یا حسن مجتبای‌تان تا شعر من به روضه‌ی لب‌تشنگی رسید پر زد دلم دوباره سوی کربلای‌تان مانند جدتان لب‌تان خشک از عطش ای جان عاشقان همه یکسر فدای‌تان تا زنده‌ایم بر سر بامت کبوتریم سر در پریم و مویه‌کنان در عزای‌تان مشهد که می‌رویم دل مبتلای ماست در کاظمین، در حرم با صفای‌تان باب الجواد ،باب ورود مدام ماست هر یا رضای ما به لب است از رضای‌تان با حرز یا جواد که بر قلب بسته‌ایم همواره می‌تپد دلمان در هوای‌تان @shaeranehowzavi
یک ضربه بزن... درگیر مجازی ام عمو درگیرم هر روز اسیر و تحتِ یک تاثیرم هر بار به شیوه ای دهد تغییرم در زیر فشارِ آن درآمد پیرم یاری نکنی اگر مرا می میرم آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 ناگاه غم وغصه ی من رفت به باد چون داد به من راه تجارت را یاد داده ست به بنده وعده یِ پول زیاد فردای خوش و خرم و گوگولی و شاد جانا برسان به بنده قدری امداد؟ آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 گفته ست که فردایِ خوشی می آرد گلهایِ امید در دلم می کارد پول است که بر رویِ سرم می بارد خوشبخت شده هرکه همستر دارد حالا که تنِ همسترم می خارد آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 کار است در این زمانه بسیار غلط چون چاره فقط همسترینگ است فقط سرمایه ی خود درست بگذار وسط همراه شو ای دوست برو تا تهِ خط غافل مشو از دغدغه ی یارِ خودت آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 دل دور کن از غم زمانِ ماضی همراه شو ای دوست که گردی راضی بشتاب که دست بر هدف می یازی آینده خویش را چنین می سازی پول است فقط تویِ همستِر بازی آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 کی گفته که شیوه ی همستر گول است؟ گرگ است همستر و طرف شنگول است؟ این شیوه ی کسب ثروتی معمول است هنگامه ی کسب بی نهایت !! پول است هرکس که به آن دل ندهد خنگول است آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 تا چند چنین فسرده و شُل باشی اینگونه عجول و کم تحمل باشی اینگونه به کسب و کار بنجل باشی در راهِ نجاتِ خویش اُسکُل باشی وقت است برای دیگران پل باشی آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست 🔹 تا چند چنین فسرده خاطر باشی؟ باغصه میان خلق ظاهر باشی در بندِ کلام سستِ شاعِر باشی وقت است به کسب پول حاضر باشی دیوانه ی بازیِ همستر باشی آزرده مساز خاطرم را ای دوست یک ضربه بزن هَمستِرم را ای دوست @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنبال خورزوخان او در خیالش در پیِ یارانِ خویش است گرم خوش و بش در خیالستان خویش است با جمع یاران خیالی می دهد دست فکر بروزِ لطف بی پایان خویش است جمعی عزادارند و او آنجاست اما دنبالِ زیدی با لبِ خندانِ خویش است هر چند پیش روی او اصلا کسی نیست او سخت مانده بر سر پیمان خویش است او با مخاطب هایِ خود کاری ندارد اغلب فقط دنبال خورزوخان خویش است بحران آمریکا به او ربطی ندارد او در پی حل کردنِ بحرانِ خویش است فکرِ علاج دردِ دنیا هست! و کمتر فکر علاجِ دردِ بی درمانِ خویش است فرمانروای بادها !!!گفتند او را حالا به فکرِ فرصتِ طوفانِ خویش است @shaeranehowzavi
کارشناس!!! می زند حرفِ چیز کارشناس می زند زیرِ میز کارشناس نیست دیگر نشستنش ممکن چیز او گشته جیزززززز کارشناس چون ندارد جواب بهر سوال می نماید ستیز کارشناس از ستیزش جواب اگر نگرفت می نماید گریز کارشناس میکروفن قطع گشته اما باز میکند ویز ویز کارشناس ای که داری تو مشکل اعصاب میکروفن را نکن عمو پرتاب 🔹 آی اینجا که چاله میدان نیست این عمل در مرامِ انسان نیست آی،پرتاب میکروفن اصلا کارِ یک آدمِ پریشان نیست اندکی بار را تحمل کن گرچه پیداست کارت آسان نیست جمع اصلاحیون خشونت شان گفته بودند که نمایان نیست آنکه سویش تو پرت گرداندی اوست ارباب تو ز عُدوان نیست لا اقل سوی کرسیِ ارباب میکروفن را نکن عمو پرتاب 🔹 دیگری دوستدار عربده است عربدیده ست وقتی آمده است حرفهای دروغ قبلی را باز با داد و عربده زده است باز در جلب رای این ملت فکر تزویر و مکر و شعبده است چندسالی خبر نبود از او باز از چاله اش در آمده است حرفهایش دوباره تَکراری ست این اراجیف خارج از رده است به رفیقت بگو که: بی آداب میکروفون را نکن عمو پرتاب 🔹 اسب آبی اگر چه زیبا نیست! ولی اینقدر ناشکیبا نیست! اسب آبی همیشه آرام است بیش فعال و پُرتَقلا نیست اسب آبی اگر چه کج فهم است اهلِ پرتابِ میکروفن ها نیست از چه شد ؟ عده ای برآشفتند اسب آبی که اصلا اینجا نیست ای شما که زبان بلد بودید! اینکه اصلا زبانِ دنیا نیست از چه بیرون نمی روی از قاب؟! میکروفن را نکن عمو پرتاب 🔹 از چه اینگونه بدنشان هستید؟ از چه اینقدر بدگمان هستید؟ ای شما ظاهرا مودب ها از چه اینگونه بد‌ دهان هستید؟ دوستانِ منور الافکار!!! ای شمایی که نمره وان هستید؟ گفته بودید که همیشه خدا در پی ِخلقِ گفتُمان هستید! این چه این سان شدید آشفته؟! نکند بهر رای تان هستید؟ متوسل به رمز و اُسطرلاب میکروفن را نکن عمو پرتاب @shaeranehowzavi
ایران جان ای نام تو در هر سخنم ،ایران جان ای مهد دلیران وطنم ایران جان در راهِ تو رایِ من چه قابل دارد؟ قربانیِ تو جان و تنم ایران جان @shaeranehowzavi
السلام علی محامی بلامعین بی‌یار ماند و یاور بی‌یاوران است ظلمی نکرد و شاه مظلوم جهان است نام دلاویزش بهار باغ هستی‌ست افسوس سهم لاله‌زار او خزان است کشتند تا نامی از او برجا نباشد نامش ولی عمریست برلب‌ها روان است می‌خواستند از چشم‌ها پنهان بماند اما همیشه مثل خورشیدی عیان است لب تشنه کشتندش ولی مانند دریا لب‌تشنگان را موج احسانش امان است کشتند او را ظهر عاشورا گرسنه بر خلق اما برکتش روزی رسان است از سنگ و چوب و نیزه جانش ناتوان شد نامش ولی هر ناتوانی را توان است با غصه کشتندش ولی شور عزایش آرامش روح و نشاط قلب و جان است از آتشی که در خیامش دشمن انداخت تا هست دل‌های همه آتش‌فشان است دیگر ازاین بخشنده‌تر، دیدند مردم انگشترش در دست‌های ساربان است جز احترام از او ندیده خلق، اما بی‌احترامی‌ها نثار کاروان است هرگز لبانش وا نشد جز خیر اما سهم لب خشکیده‌ی او خیزران است باب نجات عاشقان باب‌الحسین است نام بلندش زینت باغ جنان است نامهربانی دید اما در شفاعت با هرکه همراهی بخواهد مهربان است فرزند زهرا را به مقتل سر بریدند تا روز محشر خون سرخ او روان است تا روز محشر ناله‌های سرخ زینب در ماتم جان‌کاه او دامن کشان است اشعار آیینی به جای خود مرامش اوج شکوه شعرهای عاشقانه است @shaeranehowzavi
ما را بُکُش... ما را بُکُش لب تشنه‌ی شرب مدامیم فکرِ میِ ساغر به ساغر، جام جامیم در مرگ ما رازِ حیاتی جاودانه‌است با خون‌مان سِرِّ بقایِ این قیامیم در پیکری دیگر مُصمم‌تر ،قوی‌تر وقتِ وداعِ سرخ، گویایِ سلامیم قاسم ،هنیه، صادق، ابراهیم، محسن، عمری‌ست داری می‌کُشی، ما ناتمامیم بر دشمنان دینِ حق کابوسِ مرگیم تا بر ستیغِ خاکریزی می‌خرامیم بیگانه با خاکیم و این آرام ماندن سیمرغِ قافِ آسمانِ نیل‌فامیم پایان اسراییل نزدیک است ،عمری‌ست در صیقلِ مادامِ تیغِ انتقامیم تعطیل خواهد شد بساطِ ظلم یک روز مشتاقِ فریادِ ظهور آن امامیم @shaeranehowzavi
تاکی؟ تا کی بساطِ حق کُشی برپا بماند؟ تا کی کفِ این ظلم بر دریا بماند؟ تا کی به رویِ گرده یِ خونین مظلوم از رد پایِ نحسِ ظالم جا بماند؟ تا چند سنگینی بارِ ظلمِ ناحق اینگونه رویِ شانه هایِ ما بماند؟ تن پروران تا در غم تن هایِ خویشند حیرت ندارد مِلتی تنها بماند ای امتِ اسلام برخیزید حیف است موضوعِ رمیِ ظلم در انشا بماند تا کی میان کربلایِ خاکِ غزه خشک از عطش لبهای طفلی وا بماند تا چند باباها غمِ فرزند بینند؟ تا کی چنین فرزند بی بابا بماند؟ تا کی تعهدنامه های دوری از جنگ در زیرِ ننگِ اینهمه امضا بماند.؟ برچیده خواهد شد بساط ظلم قطعا حاشا اگر یک مورد استثنا بماند فرعونیان کودک کشی کردند یک عمر تا کاخِ ظلم و جورشان برپا بماند اما برایِ طرحِ نابودیِ فرعون کافیست تنها زنده یک موسی بماند @shaeranehowzavi
"من ایرانم"و... دوباره مانده‌ام من با "حلالم کن" شنیدن‌ها شکوهِ رفتن یارانِ به راهِ عشق دیدن‌ها چه عطر جنتی می‌آید از کرب و بلای تو چه شوقی هست در، از بند این دنیا رهیدن‌ها برای عاشقانی که به سر دادن شتابانند چرا حیرت کنم از شوق در با سر دویدن‌ها چه دلچسب است هر رنجی به شوق دیدن جانان چه جانبخش است با سودای تو سختی کشیدن‌ها جهان را طی کنی پای پیاده باز می‌ارزد به یک آن طعم شیرین نگاهت را چشیدن‌ها صفایی هست در سعی همه دلدادگان تو چه شوری هست در جان‌هایشان وقت رسیدن‌ها پریشان در فراقم من ،فقط، فکر عراقم من به جانم می‌زند آتش"من ایرانم..."شنیدن‌ها تو خیلی مهربان‌تر هستی از آنی که بگذاری بماند عاشق دلداده‌ای در گوشه‌ای تنها @shaeranehowzavi
سپر بلا... با شوق وصال ماه در تهرانیم پشت سر او نماز را می خوانیم این سیل حضور ما پیامش این است: ماها سپر بلای آقا جانیم آقاجانم،سرت سلامت @shaeranehowzavi
فرصت دیدار... نوبت سنوار‌‌... گر به راهِ حق فدا گردد همه جان های مان یک سر سوزن نیفتد شک در ایمان های مان مرد میدانی اگر افتاد در میدان چه غم؟ باز هم پر می شود از مرد ،میدان های مان خون سرخ لاله ،باران می شود با بارشش فوج فوج از لاله ها روید درگلستان های مان آری استادِ وفای ما ابالفضل علی(ع) ست تا ابد هستیم با جان پای پیمان های مان قطره ای از اشک‌ما از گونه ها افتد اگر سنگ رمی ظلم خواهد شد به دامان های مان فرصتِ دیدار بود و نوبتِ سنوار بود دردهای ما یکی هستند و درمان هایِ مان بی هنیه یا که نصرالله یا سنوار نیز می شود تکرار در تاریخ،طوفان های مان چون شهادت پر بها،چیزی در این بازار نیست وا شده اصلا پی این سود،دُکان های مان بارها این روضه ها را دیده ام و بارها خیرزان ظلم خورده رویِ دندان های ما خونِ یحیی زنده خواهد کرد هر دل مُرده را بانگ بیداری زند بر نامسلمان های مان! شاعریم و از خدا خواهیم بنویسد ز لطف سرخی فصلِ شهادت را به دیوان های مان @shaeranehowzavi