eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
672 دنبال‌کننده
2هزار عکس
284 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
آرام مانند نسیم صبحدم بودی با حرف هایت دائما تسکین غم بودی من انتخابت کرده بودم چون که در میدان با حاج قاسم تو همیشه هم قسم بودی حتی برایت ماهی کوچک دعا می کرد زیرا که تو در فکر رود تشنه هم بودی حتی جلودارت نشد کوه ارسباران از بس که تو در راه حق ثابت قدم بودی دنبال عنوانی برای خود نبودی تو در کشورت خدمتگزاری محترم بودی اصلا پریشانی به تو هرگز نمی آمد تو لایق آرامش کنج حرم بودی @shaeranehowzavi
🔹امروز بین ساعت ۷ تا ۹ 🔹برنامه‌ی سلام تهران، شبکه‌ی پنج سیما در راستای شعر شعرخوانی خواهم داشت. @shaeranehowzavi
بام خدا را ببین و هشت کبوتر هشت گل سرخ و هشت نخل تناور با یکی از هشت گل، بهار می‌آید عطر عبایش در اين هواست شناور رایحه‌ی جنت‌الرضاست گمانم دامنه‌ی کوه را گرفته سراسر فاطمه در بر کشیده‌است پسر را درّه منور شده‌ست و دشت، معطر لاله‌ی خوشبوی از بهار، گذشته ساعت لبخند توست ای گل پرپر ای که سرت را گذاشتند شهیدان در دل آن کوه روی دامن مادر این نفس آخر تو بود که می‌گفت شاه امانم بده در این دَمِ آخر @shaeranehowzavi
خادم جمهور تبسم بر لبان روستایی دور بودی تو چراغ خانه بی بی گل رنجور بودی تو مبادا تشنه و تاریک باشد کلبه ای در کوه به فکر مردم افتاده ی مهجور بودی تو   دلت با رفتنِ استخر یا ویلا نمی شد شاد به لبخندی که می زد کودکی مسرور بودی تو تو هم مثل بقیه می نشستی گوشه ای راحت خودت را درد سر دادی ،مگر مجبور بودی تو؟ میان کوچه ها شد دفتر کارَت،چه شد میزت؟ رییس ما نبودی،خادم جمهور بودی تو شهادت باید آخر قسمتت می شد، دلاور مرد! که عمری با شهیدان خدا محشور بودی تو @shaeranehowzavi
فرو رفته است از چه کوه های ورزقان در مه مگر خاموش گردیده است شمع عاشقان در مه ز پشت کوه قاف آید صدای ضجه و زاری مگر سیمرغ ما کرده است اینک آشیان در مه دوباره پهلوی سادات را بشکسته می بینم خدایا گم شده امروز مردی پهلوان در مه برای آب آوردن برای مردمی تشنه به دریا زد دلش را سیدی بعدِ اذان در مه ندایی آمد از بالا تا گویی از ملائک بود که جمعی پرکشیده از زمین تا آسمان در مه صدا پیچیده در کوه و زمین لرزید بعد از آن که از سوز دل آتش ، شده آتشفشان در مه تو گویی ابر هم از داغ یاران اشک می ریزد که زاری می کند او نیز با ما توامان در مه سراسر خاک ایران را گرفته ابری از ماتم خراسان و ری و کرمان و آذربایجان در مه شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا قصد سفر کرده است امشب کاروان در مه صدای وای ابراهیمِ یک ملت به گوش آید چرا بار دگر آتش نشد چون گلسِتان در مه @shaeranehowzavi
عطر حرم یک سال شد رفتی ولی داغت به جان باقیست اندوه تو آه ای عزیزِ مهربان باقیست چشمان‌مان هر دم شود از گریه خونین‌تر داغ تو دارد می‌شود هر لحظه سنگین‌تر آتش به جان‌ها می‌زند این حسرت جانکاه رفتی و شد افسوس با دل‌های ما همراه رفتی و دنیا شد به حال مصلحت‌بین‌ها نسبت به داد مستمندان، گوش‌سنگین‌ها راحت شدی از تیر تهمت‌های زهرآگین از طعنه‌یِ جمع کج‌اندیشان دنیابین رفتی و پیدا شد ز فقدانت تفاوت‌ها شد آشکارا ناتوانی‌های این بُت‌ها خیلی تفاوت هست بین مرد میهن‌دوست با مدعی‌های خیالاتیِ دشمن‌دوست خیلی تفاوت هست بین اهل حق بودن یا در مسیر مکتب حق، تق و لق بودن خیلی تفاوت هست بین مردمی بودن یا در رفاه قوم و حزب خویش آسودن خیلی تفاوت هست بینِ جمعه تا شنبه این‌که بفهمی دردها را جمعه یاااااااااا شنبه اینکه بفهمی جمعه‌ها هر چند تعطیلی‌ست اما نه وقتی کشورت در جنگ تحمیلی‌ست اما نه وقتی کارگر یک کوه غم دارد وقتی برای نانِ شب هم پول کم دارد اما نه وقتی بی‌کسی را سر پناهی نیست اما نه وقتی تا دِهی گمگشته راهی نیست اما نه وقتی غصه‌ها دارند محرومان اما نه وقتی دردها دارند مظلومان آری تو بودی و پناه بی‌کسان بودی این سو و آن سو فکرِ آه بی‌کسان بودی ممنون زحمت‌ها و کار کارگر بودی وقتِ سفر فکرِ ناهار کارگر بودی بی‌تو دوباره روزگار کارگر تلخ است کامش کنار تپه‌های نیشکر تلخ است بی‌تو دوباره دردمندان رفته از یادند محروم‌ها تنها میانِ حسرت آبادند رفتی و آمد در جواب ناسپاسی‌ها دوران تاریک حقیقت ناشناسی‌ها دوران آنان که گدایِ دولت غربند چون گربه‌ای درمانده فکر لقمه‌ای چربند رفتی و ایران شد دچار ناترازی‌ها با نیت وادادگی درمانده سازی‌ها خورشید بودی و نفهمیدند برقت! را تاریکی است و دیر می‌فهمند فرقت را رفتی و وا دادند ایران مقاوم را وجه‌الامان کردند خون حاج قاسم را در شیشه‌ی دنیایِ ما هرچند کم بودی عطرت به جا مانده‌است چون عطر حرم بودی از شیشه بیرون رفتی و عطرت به جا مانده‌است قاب تبسم‌های پاکت پیش ما مانده‌است حق می‌برد یک‌یک شهیدان خدایی را روزی رییسی را همان‌سان که رجایی را آخر دعاهای قنوت تو اجابت شد سهم تو هم‌ مثل رفیقانت شهادت شد رفتی و سهم دوستان بغضی گلوگیر است ما تازه می‌فهمیم قدرت را ولی دیر است تا جان به تن داریم می‌گرییم داغت را مرهم گذارد اشک‌مان زخمِ فراقت را هر سنگِ بی‌ارزش یقینا دُر نخواهد شد جای تو خالی ماند و هرگز پُر نخواهد شد @shaeranehowzavi
18.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفت و یک قافله دل در پی داغش خون شد عالمی از غم پرپر شدنش محزون شد در وداعش کمر کوه دماوند شکست وقت تشییع تنش خون به دل کارون شد... 🎥 روضه‌خوانی در مراسم بزرگداشت رئیس‌جمهور شهید و همراهان گرامی ایشان با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره) 🖤 🚩 @shaeranehowzavi
تو بودی کسی که به آرامش عادت نداشت برای دل مردمش خواب راحت نداشت به روز فراق تو ای مرد مظلوم شهر نگاهی ندیدم که اشک ندامت نداشت تو رفتی ولی چشم بیدارت آخر نگفت چرا خستگی های تو استراحت نداشت؟ پر از حرف بودی ولی جز تبسم شدن لب تو جوابی برای اهانت نداشت رئیسی شبیه تو وقتی به دل می نشست نیازی که دیگر به میز ریاست نداشت گمانم که فهمیده بود آن شب آغوش کوه دلت آرزویی به غیر از شهادت نداشت @shaeranehowzavi
73.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥📺 ببینید محفل شعر شهید جمهور و رونمایی کتاب "سنگ‌نوشته دره‌سرخ" در نمایشگاه کتاب 🔗 بخش فروش مجازی: book.icfi.ir @AvayeQalam پ‌ن: از همه کسانی که شوق شهدای پروازِ اردیبهشت را در این کتاب ثبت کردند، کمال تشکر را دارم.⚘️⚘️⚘️ @darvazhe
مردانه جنگیدی، بهشتی‌وار ای مرد رفتی رئیسی بعد تو، کو مرد، کو مرد @shaeranehowzavi
هم‌پای رود، روی زمین پا گذاشتی رفتی و داغ بر دل دنیا گذاشتی آب از سرم بدون تو با گریه ها گذشت این برکه را به حال خودش واگذاشتی بعد از نماز عشق، بهشتی شدی، ولی ما را میان خوف و رجا، جا گذاشتی با آب و باد و آتش و خاک آشنا شدی رسمی برای دولت فردا گذاشتی کابینِ بالگرد تو کابینه تو بود آنجا قرار اوجِ خودت را گذاشتی سنگ بنای عشق شدی تابه پای جان سنگِ تمام، پای سفرها گذاشتی سنگ صبور بودی و سنگ مزار را تنها برای دلخوشیِ ما گذاشتی وقتی به ایلیای خراسان،تنت چکید جان را شبیه قطره به دریا گذاشتی رفتی به ذهنِ چوبی یک قاب خاطره عکسی به شکل باغِ تماشا گذاشتی ازدست رفته ای،ولی از دل نرفته ای نبضی برای عاشقِ تنها گذاشتی شب را برای خواب تو روشن گذاشتم شاید که پابه خانه رؤیا گذاشتی پَر می کشی به سوی زمین با دعای عهد عهدی به دست مهدی زهرا گذاشتی @shaeranehowzavi
ارباً اربا پیکرت، در مشهد و تبریز شد صبر هم با رفتن تو ،کاسه ای لبریزشد بعد تو اردیبهشت دلربا، معنانشد بعد تو سهم بهاران، تکه ای پاییز شد بی خبر بود از حضورت تپه های ورزقان دشت با آن وسعتش چون تنگه ای دهلیز شد تا نوای هارداسان پیچید در کوه و دمن دعوت حق مستجاب و دامنت گلریزشد هر زمان نام تو آمد بر زبان، دل هم شکست از دو چشم خسته ی ما، اشک ها سرریزشد گر کسی حق تو را نشناخت‌، عیبی نیستا گل به باغ تشنه چون خاشاک یک جالیز شد خدمتت در چشم نااهلان چه بی مقدار بود آه از ترسیم این حجم تقلا، بی هوا پرهیز شد رهبرم دل می گدازد در غم فقدان تو جای خالی تو بی اندازه، غم انگیز شد ای رئیسی خادم ملت شدی تا پر زنی مرگ هم در قامت تو ، ذره ای ناچیزشد @shaeranehowzavi