پافشاری می کند بر قیمت جان گوسفند تا شود هم نرخ با انواع انسان گوسفند چارپا نامیدنش امروز باشد اشتباه در میان چارپایان شاه و سلطان گوسفند نیست دیگر توی شوش و مولوی کاشانه اش کاخ او باشد به جُردن یا لواسان گوسفند آمده از کوره دِه در پشت نیسان پارسال گشته او امسال اما بچه تهران گوسفند گفت معصومی نژاد از رُم به کانال خبر می خورد پیتزا به جای گندم و نان گوسفند یک نفر می گفت دیده سمت بالاشهر که می خورد دوغ و کباب و نان و ریحان گوسفند دیگری می گفت در یک چایخانه در ونک می کِشد سیگار بعدش پیپ و قلیان گوسفند تا کُند اسکی به روی آب و بعدش هم شنا می رود اسپانیا ، تایلند ، یونان گوسفند می رود با بنز و پورشه می کند او دور دور بادیگاردش هست شش سگ با دو چوپان گوسفند بره های ناقلایش را فرستاد آکسفود می رود هر سال لندن ، انگلستان گوسفند با فروش پشم هایش می خرد سال جدید کل سهم شرکت آتا و ماهان گوسفند توی محضر نو عروسی گفت با داماد خویش جای سکّه مِهر من کن حتی الامکان گوسفند گر قدم بگذارد او در خانه ی من ساعتی کلبه احزان کند آن دم گلستان گوسفند با دل و قلوه دل پیر و جوان را برده است می رود مَست و خرامان سمتِ بُستان گوسفند یک بُز اخفش سلامی کرد و گفتا سرورم بنده رعیت هستم و هستی شما خان گوسفند گوسفندی گفت با یک لهجه ی چینی به من چینگ چایی چونگ یعنی هست خاقان گوسفند بچه ای با دیدن یک گله حیران گشت و بعد دست مامانش گرفت و گفت مامان گوسفند می شوم قربان او اما ندارد هیچ سود تا که در این عید گردانیم قربان گوسفند #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

رهروان رهبر و پیر خمین عاشقان خیبر و بدر و حنین مشت محکم بر یهودان می زنند با ندای یا لثارات الحسین ..... باید بکشیم تا که تاوان بدهند تاوان تمام این شهیدان بدهند پیدا بکنیم لانه ی سگ هار را باید بزنیم مثل سگ جان بدهند ..... در عرصه ی جنگ ها شجاعت داریم یک ملت خوب و با صلابت داریم باکی نبود ز حمله ی اسرائیل ( ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم ) #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

این خاک مقدس است ، مکتب دارد در پهنه ی آسمان خویش کوکب دارد از مرگ نترسند نه مردان نه زنان این خطه زنی شبیه زینب دارد ..... در خاک وطن یلان نامی داریم نیروی مسلح نظامی داریم در عرصه ی پخش خبر و در سیما ما شیرزنی همچو امامی داریم ..... یک روز جهان پر از خبر می گردد این دشمن دون زیر و زبر می گردد بر شب زدگان بگو که خورشید دمید این خاک کهن پر از سحر می گردد ..... زنی بر دلش شور و شوق و امید زنی باصلابت مثال حدید نترس و دلیر و سحر فام و نام زنی در شجاعت چو گردآفرید ..... تو معنا کرده ای معنای زن را شکوه و صولت نام وطن را تو فهماندی به دشمن با اشاره به گاه رزم افسانه شدن را #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

خوردی تو شکر ولیک با بیل بخور یک چیز خفن درون پاتیل بخور گر هم نشدی سیر بیا ای یابو در نیمه ی شب موشک سجیل بخور #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

گه نیمه شب و گاه سحر می آییم با آتش سوزان و شرر می آییم ما بت شکنیم و پیرو سید علی ما مثل خلیل با تبر می آییم #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

آتش زنه ای نتانیاهو مثل کنه ای نتانیاهو یک سیلی و اینهمه هیاهو؟ بچه ننه ای نتانیاهو #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

بر شیشه ی عمر دشمنان تکه ی سنگیم افعی است عدو ، ما به مثل همچو خدنگیم از مرگ نترسیم و بگیریم در آغوش با غسل شهادت همه آماده ی جنگیم #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

ای کاش که این شاه نفر داشته باشد ای کاش که این شمس قمر داشته باشد ای کاش به میدان نرود هیچ جوانی ای کاش که این مرد پسر داشته باشد ای کاش جوانی که شده یکه وتنها تا جان به تنش هست پدر داشته باشد ای کاش که این تازه جوان رفته به میدان در دست بجز تیغ سپر داشته باشد ای کاش عدو تن به تن آید نه که با فوج ای کاش که این قوم جگر داشته باشد ای کاش در این لشگر بدتر ز بهائم با این همه شر جنس بشر داشته باشد ای کاش به طفلان برسد جرعه ی آبی این مشک بجز اشک اگر داشته باشد؟ مانده است حسین بی قمر و قاسم و اکبر این دشت بجز خوف ، خطر داشته باشد مانده است امامی که سپاهش همه رفته سرباز به قنداقه مگر داشته باشه یک مادر و عباس و سه فرزند رشیدش ای وای از آن دم که خبر داشته باشد ای کاش به گوش کر این مردم نامرد یک ناله و فریاد اثر داشته باشد باید برساند به جهان بانگ محرم این قافله هر سوی گذر داشته باشد ای کاش به شعر تر من شاه شهیدان با گوشه ی یک چشم نظر داشته باشد #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

جانباز وطن میر و علمدار آمد آن رهبر فرزانه و هشیار آمد از دست عصا فکند موسای زمان با تیغ دو دم حیدر کرار آمد #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

ای روی درخشان تو همچون خورشید ای جان جهان به قلب امت امید پیروزی از آن توست انشاالله تا کور شود هر آنکه نتواند دید #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

شبی چون شبح روی شسته به قیر نه بهرام پیدا ، نه کیوان ، نه تیر دگرگونه آرایشی کرد ، آه در آن نیمه شب زد به قلب سپاه یکی اهرمن کرد آغاز جنگ نه در روز روشن ، به شب بی درنگ چو خفاش شبگرد و خونخوار و مست به خاک وطن او درازید دست در آن حمله فرماندهانی غیور دلیران نام آور و هم جسور به خاک وطن غرق در خون شدند به آغوش لیلا چو‌ مجنون شدند کنار پدر دختری شد شهید مگو دختر او را که گردآفرید به علم و به دانش سپس حمله شد و دنیا از این حمله شرمنده شد همان فرد کودک کش تیره دل کشید آرین را به خون و به گل زن و مرد و پیر و جوان کشته شد از این کشتگان در وطن پشته شد ز سیمای کشور بسی کینه داشت و این کینه از عهد دیرینه داشت بزد بمب و موشک که گردد خراب نیاید صدایی نیاید جواب به سیما زنی بود نامش سحر نترسید از بمب گاه خطر نترسید از حمله ی دشمنان به عالم همان لحظه شد قهرمان نمادی ز غیرت شد آن شیر زن نترسید از دیو و از اهرمن ندا آمد اینک به ما گوش کن زدی ضربتی ضربتی نوش کن اگر کشته شد شیرمردی اگر نشد بیشه خالی ز شیران نر به امر ولی فقیه دلیر امیری دگر آمد و شد امیر ز گرد بالستیک در آن پهن دشت زمین شش شد و آسمان گشت هشت و بارید موشک به فرق یزید به فرق همان نابکار و پلید به فتاح و سجیل و خیبرشکن به قدر و عمادی که بد بس خفن تل آویو و حیفا چو ویرانه شد و دشمن از این ضربه دیوانه شد زد و خورد و خورد و زد و گیج شد زمینگیر شد خرد و افلیج شد غلط کرد و چون خر به گل اوفتاد بزد بانگ عرعر سپس جیغ و داد ندانست این کشور آرش است و این جنگ بازی با آتش است ندانست این کشور رستم است و دشمن به یک ضربه زیر و بم است ندانست این کشور حیدر است پر از شیرمردان نام آور است ندانست شور حسینی به پاست ندانست ایران چنان کربلاست ندانست این خاک ایران بود کنام پلنگان و شیران بود در این جنگ او بس گرفتار شد مگس پیش سیمرغ بس خوار شد در این بحر تا ناخدامان علی است و گوش خلایق به امر ولی است نباشد هراسی ز طوفان و جنگ نه از این یهودی نه از آن فرنگ به نزد پدر برد شکوه که آه به فرق سرم می زند این سپاه پدر آن حرامی خونریز و پست حریم وطن را اگر چه شکست زد او ضربتی تا خرد آبرو ز خون جوانان کند شستشو به فردا جوابی گرفت او شدید و آماج موشک شده الحدید دو دستان خود را به فرقش نهاد و گفتا تمامش کنید این جهاد به آتش بسی داد خود را نجات در این عرصه شد او کنون کیش و مات چنین گفت فردوسی پاکزاد خراب است گنبد خراب است تاد به ماشه است انگشت ما این زمان به امر ولی فقیه جهان محال است ایران که ویران شود کنام سگان ، بدسگالان شود اگر سر به سر تن به کشتن دهیم محال است کشور به دشمن دهیم #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi

او کودکی است با همه عالم نموده قهر از شش جهت محاصره گردیده است شهر از شدت گرسنگی او خاک می خورد ای خاک عالمی به سر حاکمان دهر #علیرضا_تیموری @shaeranehowzavi