(ملّت امام حسین ع ) 🌹🍃
اگرچه پُشتِ پدر زیرِ بارِ قَرض خَم است!
اگرچه خانه یِ مستاجری فَضاش کم است!
اگرچه عدّه ای از سفره سهم می خواهند
اگرچه دیدنشان پشت میزها سِتم است
هنوز! روضه یِ اَربابِ بی کفن برپاست
هنوز! مجلسمان گرم و چای تازه دَم است
به پینه پینه یِ دست زُمُخت و کارگریش
تمام سهمِ پدر، جایِ " تَرکِشِ " شِکم است!
هزار دانه اَمان نامه شِمر بِفرستد
به هر هزار سوالَش، جواب یک کلمه ست
گُرسنه ایم ولی! باحسین می مانیم
سَرِ حسین سلامت، کنارِ او چه غم است
هنوز هم سَرِ ناموس غیرتی هستیم
هنوز! چادرِ مادر برایمان حَرَم است
بگو معلّمِ اخلاق دارد این نهضت
معلّمی که دو دستِ مبارکش قَلم است!
بگو برایِ بَروبچّه هایِ پایین شهر
قَسم به اِسم ابالفَضل! آخرین قَسم است
بگو که بابتِ ما ملّت امام حسین (ع)
همیشه اَمن ترین نقطه زیرِ این عَلَم است
برای سالک و مشروبخوار و شاه و گِدا
برای مُجتهد و لاتُ و هرکه هر رَقم است!
(بزرگ فلسفه یِ قتلِ شاه دین این است)
حسین مالِ کسی خاص نیست! مال همه ست
#حسین_خزائی
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
#مکتب_مقاومت
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
برای مادر شهید آرمان علیوردی 🌹🍃
ببخش اگر پِسرت پا نمی شود! مادر
تمام قَد! جُلو اَت تا نمی شود، مادر
به قصدِ کُشت زَدند و تَنم وَرَم کرده!!!
چُنان که تویِ لَحَد جا نمی شود! مادر
چُنان زدند که یک اُستخوان سالم در
تَنِ شهید تو پیدا نمی شود، مادر!
بگو طبیب نیاید دِگر به بالینم
بگو که مُرده مُداوا نمی شود! مادر
اگرچه دیدن داغِ جوان کمرشِکن است!
بگو به هرکه که بینا نمی شود! مادر
هزار تایِ منِ #آرمان! فدایِ علی
فقط به حرف! تَولّی نمی شود، مادر
بَدا به حالِ به ساحل نشسته ای که دِلَش
زِ ترس! راهی دریا نمی شود، مادر
فقط به بَستن عَمّامه نیست دینداری!
و دین به موعظه اِحیا نمی شود! مادر
اگر که آدمی از پیله اش رها بِشود
نه آدمی ست! که پروانه می شود، مادر
جوابِ مُنکِرِخونِ حسین(ع)، خون من است
و خونِ تازه که حاشا نمی شود! مادر
اگرچه چون شبِ کوفه! دَری در #اِکباتان
به رویِ مُسلمِ تو وا نمی شود! مادر
کسی که هیچ کسی جُز خدا ندارد که
غریب و بی کس و تنها نمی شود! مادر
تمام لشکر نامردشان به خط بِشَوَد
حریفِ یک نفر از ما نمی شود، مادر
مرا زَدند که برگردم از عقیده یِ خویش!
و (سوختن به تماشا نمی شود) مادر
که من شبیه یَهودا شَوَم مسیحم را!
که مُنکِرَش شَوَم، امّا نمی شود! مادر
هزار زخم! دهان وا کند به رویِ تَنم
دهان به سَبّ ِ علی وا نمی شود! مادر
#حسین_خزائی
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
میرزا؛🍃🌹
چراغان کُن خیابان در خیابان را چراغانی
که دارد سَر می آید! عُمرِ این هجرانِ طولانی
سَری تنها که بعد از سالها از جَنگ برگشته
سری بی تن! که در راهِ وَطن گَشته ست قربانی
سرِ مردی که در خورجینِ یک قزّاقِ نامرد است
"جماعت! میرزا دارد می آید رشت مهمانی"
(به هر جا بنگرم آنجا تو بینم) میرزا کوچک
تو در جنگل، تو در دریا، تو در کوه و بیابانی
تو ای لالاییِ پُرسوزِ مادرهایِ شو مُرده
تو ای در تَک تَکِ این کومه هایِ سردِ دهقانی
چه فرقی می کند ماسالِ برفی با شبِ بغداد؟
چه فرقی می کند اهل کجا! یا در چه میدانی
اگر غیرت نمی کردند و می ماندند در خانه
نبود امروز حتّی نامی از ایران و ایرانی
(انارت را دو قسمت کُن، شهیدِ اوّل و ثانی)
یکی را میرزا کوچک، یکی قاسم سلیمانی
چریکِ جنگلی سربازِ مَستِ بُلشویکی نیست
مبادا بر وجودش اَنگِ بی دینی بِچسبانی!
خودت سیّدجمال ای کاش می بودی و می دیدی
که فرقی نیست اینجا بین اسلام و مسلمانی
تُفنگت را زمین نگذار! خُرمشهرها باقی ست...
وَ راه افتاده از خونِ تو دامنگیر جریانی
که استعمار و استعمارگر را می برد با خود
کمی طاقت بیاور! بعدِ هر سختی ست آسانی
تُفنگت را زمین نگذار! تنها نیستی سردار
که آغازِ تو را جُز با قیامَش نیست پایانی
تو کوچک نیستی! این را به ما تاریخ ثابت کرد
رضاخان های قُلدر می روند امّا تو می مانی
#حسین_خزائی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
"روسری"🍃🌹
مُحکم بگیر روسری ات را رها مَکُن!
جایِ خدا، مُعامله با کدخدا مکن
محکم بگیر روسری ات را در این مسیر
از جَوّ ِ بی حَیایِ خیابان، حیا مکن
کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را
با این به باد دادنِ زلف ِ دوتا مکن
لَختی به نیمه یِ پُرِ لیوان نگاه کن
پایِ نداشته! داشته ها را فدا مکن
هیچ اِعتنا به عالم بی دینِ فاسق و
فتوایِ جاهلانِ مقدّس نما مکن
(پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن)
با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا مکن
چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می کنی
آسوده دار خاطر و چون و چرا مکن
در آسیاب کهنه ی دشمن نریز آب
خود در میانِ خانه ات آتش به پا مکن
بر زخم های این دلِ لَت لَت نمک مپاش
با کار خود به خونِ شهیدان جفا مکن
(ای گُل به دستمال هوس پیشگان مَرو)
بر قاتلِ برادرت آغوش وا مکن
امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی!
فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا مکن
در این مسیر مثل قطار است انقلاب
خود را از انقلابِ خمینی جدا مکن
#حسین_خزائی
#شاعران_آئینی
#شاعران_اجتماعی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
دوباره داخل ديوار سد، تَرَک افتاد
و در اَداي نماز جهول، شُك افتاد
نفوذِ حاشيه در متن كلّ جريانها
به باد دادن ملّت، كَفِ خيابانها
تبارِ عافيت انديشها جسورتر از...
و رفته رفته از اصل نظام، دورتر از...
شعارهاي هدفمند جوخهاي مُزدور
نگاهي ابري و لبخندِ جوخهاي مزدور
شيوع شبهه درونِ فضاي دانشگاه
تجمّعِ جلويِ دربهاي دانشگاه
فجايعي كه درآورد، داد مردم را...
گرفت! قاطبه ی اعتقاد مردم را
اگر چه قائلهها ظاهراً تمام شده
ولي تتمّهي آن زخمها جُذام شده
چهارشنبهاي آتش گرفته در شادي
و نردبان شدنِ استخوان اجسادي...
كه حجم خالي تابوتهايشان برگشت
فقط! تواليِ تابوتهايشان برگشت
"هنوز! خانهي ما بوي جنگ را دارد"
هنوز! مَرميِ سُرخِ فشنگ را دارد...
كه يادگاري ماقبل آخرين سفر است
تمام هستي قلبي هميشه در به در است
هنوز! عكس پدر روي ميخ ديوار است
هنوز! صاحب اين خاكريز، بيدار است
"اگر چه نسل پس از باكري سه دسته شدند"
و عدّه ای وسطِ انقلاب خسته شدند
"براي مادر من قطع نامه بيمعني ست"
كنار رفتن و ترس از ادامه بيمعني ست
قرارگاه چهلمترياي در آخرِ شهر
خلافِ باور چشمان پيش داورِ شهر
و مستمريِ سي سالِ پاي تخته سياه
زني كه تَک تَک موهاش! جايِ تخته سياه...
زني كه اُمّه وهب هم به گَردِ پاهايش
همان زني كه علي رغم دردِ پاهايش!
شنيده فصل زمستانِ سوريه سخت است
براي تك پسرش! فكر چند دَس رخت است
#حسین_خزائی
#میلاد_حضرت_زهرا سلاماللهعلیها
#مادر_شهید
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
(روسری) 🍃🌹
مُحکم بگیر روسری ات را رها مَکُن!
جایِ خدا، مُعامله با کدخدا مکن
محکم بگیر روسری ات را در این مسیر
از جَوّ ِ بی حَیایِ خیابان، حیا مکن
کاری که با تفنگ! رضاخان نکرده را
با این به باد دادنِ زلف ِ دوتا مکن
لَختی به نیمه یِ پُرِ لیوان نگاه کن
پایِ نداشته! داشته ها را فدا مکن
هیچ اِعتنا به عالم بی دینِ فاسق و
فتوایِ جاهلانِ مقدّس نما مکن
(پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن)
با هر غریبه رازِ مگو بَرمَلا مکن
چون ما اگر که هَمرهیِ خِضر می کنی
آسوده دار خاطر و چون و چرا مکن
در آسیاب کهنه ی دشمن نریز آب
خود در میانِ خانه ات آتش به پا مکن
بر زخم های این دلِ لَت لَت نمک مپاش
با کار خود به خونِ شهیدان جفا مکن
(ای گُل به دستمال هوس پیشگان مَرو)
بر قاتلِ برادرت آغوش وا مکن
امروز اگر حسینِ زمان را نیافتی!
فردا بَنایِ روضه و یا لَیتَنا مکن
در این مسیر مثل قطار است انقلاب
خود را از انقلابِ خمینی جدا مکن
#حسین_خزائی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
(وطن باشد، نباشم من) 🍃🌹
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد
هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد
هَلا بر بافه ی گیسویِ گندم داس بنشیند!
هَلا گُل! دستمالِ دسته یِ زاغ و زَغَن باشد
مبادا از خَزر تا پارس، از اَلوند تا تَفتان
بر این خاکِ اَهورا رَدِّ پایِ اَهرِمَن باشد
مبادا شاخه ای از ریشه های خویش دور اُفتد
مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد
مبادا تا عرب با فارس و لُر! پُشت در پُشتِ
بلوچ و کُرد و گیل و آذری و تُرکمن باشد
مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد!
مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد
الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان
به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد
" وطن باشد! نباشم من، نباشم من، وطن باشد! "
" الهی تا اَبد ! ایرانِ من، ایرانِ من باشد "
مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن
به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد!
اگر دردی ست در این خانه! درمان هم در این خانه ست
مَحال است اَجنبی دلسوزتر از هموطن باشد!
مبادا انتظاری جُز خِباثت از اَجانب داشت
که ذاتآً این چُنینَند و لَجن باید لَجن باشد!
قُشونی را ندیدم! جُز به قصد جنگ برخیزد
تفنگی را ندیدم! اَهلِ منطق یا سخن باشد
گلوله هیچ چیزی را بجز کُشتن نمی داند
گلوله می کُشد، فرقی ندارد! مَرد و زن باشد
(چه باک از موجِ بَحر آن را که باشد نوح کشتیبان)
چه باک از موج! وقتی در دلت حُبُّ الوَطن باشد
چه باک از موج! وقتی ناخدایی با خدا داری
زَعیمِ شیعه باید هم حسین (ع) و هم حسن(ع) باشد
اگر در هر قدم! بیم ِ هزاران راهزن باشد
وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد
به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز
همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد
زمانی بَستن هُرمز هم از ما بر نمی آمد!
مگر می شد؟! که لنگرگاهِمان هِند و عَدَن باشد
چه نادر° مهدوی ها رفته تا ممکن شَوَد ناشُد!
"خوش آن مَردی که خونَش صَرفِ فعل خواستن باشد"
به یُمنِ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْت و خون تهرانی ست
که روئیا نیست موشک! دور بُرد و نقطه زن باشد
تقاصِ خونِ ▪︎ق ا س م▪︎حذف اسرائیل از نقشه ست!
مرا ننگ است بر تَن جامه ای غیر از کفن باشد
و باید بر سَرش ویران شود کاخ سفیدش تا
بفهمد! هرکسی هرجا پِیِ سیلی زدن باشد
بجایِ هر یکی امروز دَه تا می خورد از ما
چه در اقلیم کردستان! چه باکو یا پِکن باشد!
سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من
بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِِ کُهن باشد!
همیشه جایت آن بالاست و پایین نمی آیی
مگر! روزی که پرچم روکِشِِ تابوتِ من باشد
#حسین_خزائی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
((چهل سالگی))🍃🌹
چهل سال است! با کُلّ جهانِ سُلطه درگیریم
چهل سال است! ما با گفتمانِ سلطه درگیریم
چهل سال است می خواهند دست آموزشان باشیم!
همان ایرانِ استعماریِ دیروزشان باشیم
تمام جُرممان این است استقلال می خواهیم
حقوقی را که دارد می شود پامال می خواهیم
حسین(ع) این را به دنیا درس داده، صحبتِ من نیست
مرامِ شیعه زیرِ بارِ حرف زور رفتن نیست!
چهل سال است، شوخی نیست! آهن بود خم می شد
همان شهریورِ پنجاه و نُه! رامِ سِتم می شد
چهل سال است تنهاییم! امّا باز می جنگیم
شده با دست خالی! مثل یک سرباز می جنگیم
جماعت فتنه در پیش است امّا رنگ عوض کرده
لباسی را که می پوشیده در این جنگ عوض کرده
مبادا انقلاب ما بیفتد دستِ نامحرم
مبادا اختیارِ پُستها را پَستِ نامحرم...
امام(ره) اُمّت این را گفت، چون می دید فردا را
وقوع کج روی در کارهای اهل دنیا را
امام آن روزها از پُوندهایِ انگلیسی گفت
امام از فتنه ی آخوند های انگلیسی گفت
همیشه فتنه گر با تیغ! ریشش را نمی گیرد
و گرگ از رو به رو حُلقومِ میشَش را نمی گیرد
مبدا شَک کنی مسجد رو و پامِنبری بوده!
"زمانی فتنه گر قائم مقامِ رهبری بوده"
خدا لعنت کند در هر لباسی هست! خائن را
اگر از ذی نفوذان سیاسی هست، خائن را
خدا لعنت کند! هر کس جدایی بین این مردم
پدر می آورد بیرون از آدم دِینِ این مردم
اساسِ فتنه یعنی؛ مردمی در گیرودارِ درد
هزاران سفره ی بی نان و اَشرافِ پدر نامرد
خصوصی سازی و تاراجِ قانونمندِ بیت المال
دلار دولّتی! در جیب های عدّه ای دَلّال
که نَم نَم! اعتراضات و صدای کارگرها را...
به جریانات پُشتِ مرز، پایِ کارگرها را...
و بعدش مشکلاتِ مملکت را گردنِ سیّد
و هر جایی که تصمیمی غلط را... گردنِ سیّد
نمی بینید مُصحف را که رویِ نیزه ها رفته
اگر غفلت کنید! اسلام برباد فنا رفته
بروز فتنه یعنی صورتِ خیسِ پدر از شرم
و فرزند فلان مسئول، رویِ مُبلمان چَرم
نه! آقا زاده اینها نیستند اینها لَجن هستند
و آقا زاده هایِ واقعی لایِ کفن هستند
شهیدانی که زیر پای شهر آرام خوابیدند
برای اَجنبی یک استخوان باشند، تهدیدند!
تمامِ غُصّه ی ما دیدن اینهاست ای قاضی
قلم بردار! حالا ظهر عاشوراست ای قاضی
صدای اعتراضِ مردم از فقر و گرانی نیست
زبانِ انقلابم! شعرهایم روضه خوانی نیست
شبیه یک نفر که تشنه است و آب می خواهد
به قرآن مجید! این مملکت نَوّاب می خواهد
از آن نسلی که با چاقو گلویِ کسروی ها را
جوانانی که لرزاندند! پُشتِ کوه دنیا را
ترور بد، جنگ بد، افراط و اقدام چریکی بد
قبول آقای روشن فکر! کُلّاً غیرِ قانون رَد
ولی تویِ کدامین اصل قانون جُرم آزاد است
دهانت را ببند! آفت بجان باغ افتاده ست
نمی بینی که مُشتی راهزن قَطعِ طُرُق کردند
مناصِب را سیاسیّون بی غیرت قُرُق کردند
چه کیفی می دهد اعدام در میدان آزادی
عدالتخانه ی اسلام، در میدان آزادی
قلم بردار قاضی! کاسه های صبر سر رفته
نگویی خون فرزندانِ این ملّت هَدر رفته
طناب دار را بردار! تا فریاد شادی را...
بِده حکم قصاصِ مُفسدین اقتصادی را
که شاهد باشی از اجرای دین تکبیر می گویند
ببینی! از خوشی مستضعفین تکبیر میگویند
شدیداً خواستار انقلابی از درون هستیم
علی فرمان بده! آماده ی این آزمون هستیم
#حسین_خزائی
#شاعران_اجتماعی
#شاعران_آئینی
💠 #شاعران_حوزوی
💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شعرخوانی جمعی از شاعران در شب ولادت آقا امام حسن مجتبی علیهالسلام، در حضور رهبر معظم انقلاب.
✅ جهاد اکبری واجبتر از تبیین و تبیین، نیست...
🔻 برای گریه کردن شانهی بیگانه تسکین نیست...
🏷 شعرخوانی #حسین_خزائی.
#کریم_اهلبیت
#بهار_معنویت
💠 @shaeranehowzavi
☘☘☘☘
درست است از نمک نشناسی یک عدّه غمگینیم
همان هایی که بالا رفتهاند از ما که پایینیم
همانهایی که روی میزشان عکس شهید است و
میانِ جیبشان ویزای اسرائیل میبینیم!!!
درست است اینکه ما گنجشک روزیهایِ مستضعف
همیشه لَنگ قِسط و پولِ نان و نرخِ بنزینیم
درست است اینکه دائم از فساد و فقر مینالیم
نه ضدّ انقلابیم و! نه بی غیرت! نه بی دینیم!
چهل سال است دور از زنده باد و مُرده باد خَلق
همان سرباز ماندیم و نه با آن و نه با اینیم
نبین این روسریها را که دور گردن افتاده
نبینی ریشمان ماشین شده یا عاشق جینیم
اگر پایش بیفتد! باز هم سوریه میآییم...
اگر فرمان بیاید! صبح فردا در فلسطینیم
از آن روزی که روح الله(ره) در فیضیّه منبر رفت
قسم خوردیم! پایِ انقلاب از پای ننشینیم
(حرامم باد اگر جان را به جای دوست بُگزینم)
علی جان! ما کفن پوشانِ خُرداد ورامینیم
#حسین_خزائی
#شعر_انقلاب
@shaeranehowzavi
(وطن باشد، نباشم من)🌹
هَلا در باغ! جایِ باغبان هیزُم شِکن باشد
هَلا زخمِ تبر بر جانِ سَرو و ناروَن باشد
هَلا بر بافه ی گیسویِ گندم داس بنشیند!
هَلا گُل! دستمالِ دسته یِ زاغ و زَغَن باشد
مبادا از خَزر تا پارس، از اَلوند تا تَفتان
بر این خاکِ اَهورا رَدِّ پایِ اَهرِمَن باشد
مبادا شاخه ای از ریشه های خویش دور اُفتد
مبادا! هیچ قومی دور از اَصلِ خویشتن باشد
مبادا تا عرب با فارس و لُر! پُشت در پُشتِ
بلوچ و کُرد و گیل و آذری و تُرکمن باشد
مبادا تارِ مُویی از سرِ این خاک کم گردد!
مباد آشفته این زُلفِ شِکن اَندر شِکن باشد
الهی روزگارِ مردمانِ خوبِ این سامان
به دور از جنگ و ننگ و قَحط و آشوب و مِحَن باشد
" وطن باشد! نباشم من، نباشم من، وطن باشد! "
" الهی تا اَبد ! ایرانِ من، ایرانِ من باشد "
مبادا راه را گُم کردن و در چاه اُفتادن
به نامحرم یقین و بر برادر سوء ظَن باشد!
اگر دردی ست در این خانه! درمان هم در این خانه ست
مَحال است اَجنبی دلسوزتر از هموطن باشد!
مبادا انتظاری جُز خِباثت از اَجانب داشت
که ذاتآً این چُنینَند و لَجن باید لَجن باشد!
قُشونی را ندیدم! جُز به قصد جنگ برخیزد
تفنگی را ندیدم! اَهلِ منطق یا سخن باشد
گلوله هیچ چیزی را بجز کُشتن نمی داند
گلوله می کُشد، فرقی ندارد! مَرد و زن باشد
(چه باک از موجِ بَحر آن را که باشد نوح کشتیبان)
چه باک از موج! وقتی در دلت حُبُّ الوَطن باشد
چه باک از موج! وقتی ناخدایی با خدا داری
زَعیمِ شیعه باید هم حسین (ع) و هم حسن(ع) باشد
اگر در هر قدم! بیم ِ هزاران راهزن باشد
وَگَر در دستِ دشمن تیغ و بَر دستم رَسَن باشد
به خونِ او که رویِ سنگِ قبرش حَک شده سرباز
همه سرباز او هستیم! تا جان در بدن باشد
زمانی بَستن هُرمز هم از ما بر نمی آمد!
مگر می شد؟! که لنگرگاهِمان هِند و عَدَن باشد
چه نادر° مهدوی ها رفته تا ممکن شَوَد ناشُد!
"خوش آن مَردی که خونَش صَرفِ فعل خواستن باشد"
به یُمنِ مَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْت و خون تهرانی ست
که روئیا نیست موشک! دور بُرد و نقطه زن باشد
تقاصِ خونِ ▪︎ق ا س م▪︎حذف اسرائیل از نقشه ست!
مرا ننگ است بر تَن جامه ای غیر از کفن باشد
و باید بر سَرش ویران شود کاخ سفیدش تا
بفهمد! هرکسی هرجا پِیِ سیلی زدن باشد
بجایِ هر یکی امروز دَه تا می خورد از ما
چه در اقلیم کردستان! چه باکو یا پِکن باشد!
سه رنگِ سرفرازِ تا اَبد در اِهتزازِ من
بمان بر تارَک تاریخ، تا مَهدِِ کُهن باشد!
همیشه جایت آن بالاست و پایین نمی آیی
مگر! روزی که پرچم روکِشِِ تابوتِ من باشد
#حسین_خزائی
#پرچم_ایران
#شهادت
#وطن
@shaeranehowzavi