eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
671 دنبال‌کننده
2هزار عکس
284 ویدیو
16 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
مرغ از قفس پرید ندا داد جبرئیل اینک شما و وحشتِ دنیای بی علی ▪️ علیه السلام تسلیت باد. @shaeranehowzavi
رو به زیبایی او چشم تماشاست بلند سمت بخشندگی‌اش دست تمناست بلند قطره در قطره -که تا ساحل لطفش برسد- موج دستی‌ست که از شانۀ دریاست بلند شعر وقتی که به معراج نگاهش دل بست بیت بیتش همه در عالم بالاست بلند واژه در واژۀ آن هیچ کم از قرآن نیست خطبه‌هایی که در اندیشه و معناست بلند و در آیینۀ هر آیه خداوند نوشت: شأن آن نام که در سورۀ اعلاست بلند... ذوالفقار است به رقص آمده در معرکه یا، گردبادی‌ست که از دامن صحراست بلند؟ مگذارید که این قصه به پایان برسد ماجرایی‌ست که همچون شب یلداست بلند چند قرنی‌ست که تاریخ سؤالش این است: نالۀ کیست که در نیمۀ شب‌هاست بلند؟... @shaeranehowzavi
بابای بچه ها سفره ی افطار، نان و شیر و خرما... بچه ها! میهمان دختر خود بود مولا، بچه ها! رسم او این بود با نان و نمک افطار کرد بود فکر کودکان کوفه بابا، بچه ها! داشت با پروردگار خود قراری نیمه شب حال او یک طور دیگر بود گویا بچه ها! شد اذان صبح، دختر گفت بابا جان نرو ! مرغها کردند هی خواهش - تمنا، بچه ها؟! حلقه ی در بر عبایش گیر کرد و ایستاد ناگهان افتاد مولا یاد زهرا، بچه ها! راه را بستند بر خورشید در مسجد ولی سایه ای میکرد هی این پا و آن پا، بچه ها! دست توی دست هم دادند تا برگردد او هر چه لازم بود اما شد مهیا، بچه ها! وارد مسجد شد و آن سایه را بیدار کرد مسجد و محراب شد محو تماشا، بچه ها! دست سایه رفت بالا، داد زد مسجد علی! سایه ی خورشید کم شد از همین جا، بچه ها! بعداز این اندوه سنگین، خشکشان زد کوفیان ریختند آن لحظه باران، پشت دریا، بچه ها! پاسخ خوبی گرفتی عاقبت صف را ببین کاسه کاسه شیر آوردند آقا! بچه ها! پیر مردی اشک ریزان گفت چندی میشود آن غریبه نیمه شبها نیست پیدا، بچه ها با شما بازی نخواهد کرد دیگر بعد از این بعد از این در خواب باید دید او را،بچه ها! ماه خود را زیر ابر غربتش پوشانده بود صورتش را لحظه ای دیدید آیا بچه ها !؟ ناگهان میزد کناری رختخواب خویش را آن زمان که بود غرق خواب دنیا، بچه ها! بعد از آن بی سرصدا دور از هیاهو میگذاشت کیسه های نان و خرما پشت درها، بچه ها! بعد من یادت بماند، جای من باشی پدر ای حسن جان باز میخواهند بابا، بچه ها کربلا یادت بماند جان تو جان حسین هر کجا رفتند عباسم برو با بچه ها نه عمو دارند نه بابا و مادر زینبم بعد از این غمها تو را دارند تنها، بچه ها @shaeranehowzavi
ملاقاتِ علی و فاطمه باشد تماشایی زِ مظلومی کند مظلومهٔ دیگر پذیرایی... @shaeranehowzavi