eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
619 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
171 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍سیدعلی حسینی یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم مانند علی بی کسم اَحباب ندارم پیغام مرا زود به حیدر برسانید: جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم باید که بپوشانم از او چهره ی خود را با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد: مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم دیدم که علی خیره به در مانده و با خود می گوید از این پس گل نایاب ندارم پنهانی و شب دفن کنید این تن من را یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
شهادت‌امام‌موسی‌بن‌جعفر‌علیه‌السلام🖤🌹 در غـمِ خورشیــدِ  پشتِ ابر ، باران می گریست ماهتاب ، از این هــلالِ رو به پایان می گریست در سیَه چالی که دیگر ، روز و شب فرقی نداشت از فــراقِ رویِ او ،خورشیــد تابان می گریست کُـنــجِ زنــدان بود ، امّا  غــرقِ  طوفـــانِ   بلا بود موسی در دلِ امواج و طوفان می گریست در مناجاتش نوایِ درد می آمــــد به گـــوش در نمـازش تک تکِ آیات قـــرآن می گریست هر رکوع و سجده اش از بس که سنگین می گذشت  از خجالت ، حلقهٔ زنجیــرِ بی جان می گریست جایِ زندانبــان ِ بی شــرم ، از سرِ شـرمنــدگی  بر چنین احوال ، حتی چشم زندان می گریست روزه داری  که  میـــانِ  سفــرهٔ  افـــطارِ  او ناله می زد تازیانه ، سفره ، بی نان می گریست روزهای واپسـیـن ، رنگ دعــایش فــرق داشت یاد مادر بود و در سوگش فراوان می گریست ذکر "یارَب نَجِّنــی مِنْ سِجْنِ هارونُ الرَّشید" زیرِ لب  می خواند و با حالی پریشان می گریست روز وشـب در انتـظار دیدن معصــومه بود از غمِ دلتنــگیِ شــاه خراسـان می گریست با زبــان روزه ، یاد کــربلا بــود ، از عطـــش  روضه می خواند و به یادِ شاه عطشان می گریست شکر ، دیگر ، دختــرش جـان دادن او را ندید گرچه با حسرت ، چنان ابر بهاران می گریست کــربلا ، امّا ســرِ خورشیـــد را بـر نِـیْ زدنــد پای نیــزه دختـری با  آه سوزان می گریست در ردیف از بس نوشتم گریه را بغضم شکست "کیمیا" هم در غزل با اشک پنهان ، می گریست (کیمیا) 💠 @shaeranehowzavi