عمری برای حضرت دلبر گریستی
بر جسم پاره پارهی بیسر گریستی
هر لحظهای که چشم تو افتاد بر رباب
از شرم زخم حنجر اصغر گریستی
وقتی رسید زینب محزون کنار تو
رنگش پریده دیدی و مضطر، گریستی
هر روز بعد از آن خبر تلخ هولناک
بر روضه های مقتل و معجر گریستی
هر گاه گفت راز دل خود علی به چاه
نالان شدی به غربت حیدر گریستی
طوفان وزید و باغ تو را زیر و رو نمود
با یاد تیر و نیزه و خنجر گریستی
زهرا نبود مجلس ماتم به پا کند
بر بیکفن تو تا دم آخر گریستی
#معصومه_مشهدیزاده
#یا_ام_البنین
@shaeranehowzavi
آهِ تو دلهای ما را سوخت یا امالبنین
ای پناه قلب مولامان امیرالمومنین
گریههایت گشت در تاریخ بانو ماندگار
بیت الاحزان داشتی یا برد آن را دست کین؟
بر لبت شعر حماسی و سیاسی غنچه کرد
از جهادت شد جهانی، اهل ایمان و یقین
مویه کردی در بقیع از ماجرای کربلا
کی ز خاطر میرود آن نالههای آتشین
داغ فرزندان خود را هیچ دیدی مهربان
در دل پاک و شریفت بود تنها درد دین
تا شنیدی کام طفلان حرم خشکیده بود
بودهای تا آخرینِ لحظههایت شرمگین
سوختی از آتش قلب رباب و زینبت
تیره شد پیش دو چشمت آسمانها و زمین
شاهد درد و غم و خونگریهی زینب شدی
تا به وقت مرگ بودی با غم او همنشین
مادری کردی برای کودکان فاطمه
با ادب، با معرفت، با خلق و خویی دلنشین
#یا_ام_البنین
#معصومه_مشهدیزاده