ازگلوی اصغرت خون می چکد مولای
عشق
واژه واژه شعر من تب می کندگرمای عشق
طفل شش ماهه شده قربانی خط ولا
رگ رگ احساس من گشته بسی پویای عشق
ازتن گل بوی عطر معرفت شد منتشر
کام پر شور فلک آوا دهد غوغای عشق
ای تن در خون تپیده کودک غرق عطش
اربن ارباگشته ای تاجان دهی دنیای عشق
مادرت شد غرق غم در لحظه جان دادنت
کوله بارحسرت وآهی شکسته قامت دریای عشق
هر شهیدی کربلا دارد به لب شور ونوا
اصغر شیرین زبان دارد به لب آوای عشق
در عزای غنچه خونین مولا جان حسین
اشک عالم گشته سیلاب غم رویای عشق
خون ببارد دشت پر رنج زمین نینوا
کودکی موج عطش گشته دلش شیدای عشق
جان اصغر شدفدای حضرت بابا حسین
خون زکامش میچکدگوید غم آقای عشق
کاروان حسرت و آه وبلا جانم شکست
واژه واژه شعر من تب می کند گرمای عشق
#مهدی_منتظری
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
حبیب بن مظاهر 🌷
آنروز حدید با حبیب آمده بود
از آیه ی وحی دلفریب آمده بود
احسنت به او که حافظ قرآن شد
این واژه برای او طبیب آمده بود
.......
حضرت قاسم 🌷
از قاسم اگر جوان غزل می خواهد
هم همسر خوشتر از عسل می خواهد
آن مرگ برای موعد خود باشد
امروز نظام راه حل می خواهد
......
حضرت علی اصغر 🌷
ای تیغ که رسم شخم را می دانی
بر دشت کویر دانه می افشانی
این حنجر اصغر است خون آلوده
محصول تو می شود همه شیطانی
#محمد_رحیمی
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
۲۲ تیر ۱۴۰۳
قاسم بن الحسن ع🌷
آه...دستارِ سر از صورت ماه ات افتاد
فرصتي يافت نگاهم به نگاهت افتاد
بين لشگر چه حريفان كه دل از كف دادند
رو به هر سو نظرِ گاه به گاه ات افتاد
باد...دستي به پريشاني موهايت بُرد
...و سپاه آمد و در زلف سياه ات افتاد
بندِ آن موي سيه...دل پسِ دل مي لرزيد
چشم لشگر كه به انبوه سپاه ات افتاد
سنگ، هر چند به پيشاني ات افتاد، مگر
خم به آن "ابرويِ همسانِ سلاحت" افتاد
نه كُلَه خود...كه دستار حسين است بگو
گذر تيغ اگر سوي كلاه ات افتاد
#علی_احدی
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
شِش ماهه به دشتِ کربلا پَرپَر شد
غمگین دلِ ماه و سینه ی اختر شد
در ساحلِ آب، غنچهی باغِ حسین(ع)
لب تشنه، شهیدِ حق، علی اصغر شد
________________________________
یک غنچه ز تیرِ حرمله پَرپَر شد
از ناله ی غنچه ،چشمِ بابا تر شد
در اوجِ عطش ،به جای نوشیدنِ آب
تیر آمد و حاصلِ علی اصغر شد
#حسن_یزدان_پناهی
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
غنچههای خزان
کودکان زنده زنده میسوزند
با دروغ قشنگ آزادی
میشود خندههایشان گریه
میپرد از نگاهشان شادی
چادر بیپناهی آنها
رنگ تاریک کینه میگیرد
بین آغوش مادری تنها
کودکی بیبهانه میمیرد
خوابشان رنگ آتش و خون است
چشمشان در خیال صد موشک
طعم بازی برایشان گنگ است
چه غریب است در رفح کودک
کودکان رفح پر از غصه
کودکان رفح پر از داغاند
بال و پرهایشان همه زخمی
غنچههای خزان یک باغاند
#معصومه_مرادی
#فلسطین
#غزه
#رفح
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
#قاسم_بن_الحسن_علیه_السلام
سیزده ساله یلی اسب سوار آمده است
بر سر سرخترین عهد و قرار آمده است
کیست این صاعقۀ عرش که شمشیرزنان
پی تاراندن گرگ شب تار آمده است
آه از شیوۀ جانبازی او معلوم است
از دل زندهترین ایل و تبار آمده است
خاطرات جمل از دیدن او زنده شده است
او که با رزم حسن آینهوار آمده است
چه توقع به جز آهنگ شهادت داری
از دلیری که در این طایفه بار آمده است
#اعظم_سعادتمند
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
زبان حال خانم حضرت رباب (س)
لالا کن اصغر عطشان مادر
لالا کن ای مه تابان مادر
لالا کن تا نگیرد تیر دشمن
تو را با کینه از دامان مادر
مگو با من حدیثِ بی قراری
ندارم طاقتِ چشم انتظاری
مزن آتش به جانم چون نمانده
برای مادرت جز شرمساری
بیا بار دگر آغوش مادر
سرت بگذار روی دوش مادر
تلظی می کنی و جان ستانی
تو ای شش ماهه ی خاموش مادر
برو مادر شدی سیراب، برگرد
برو آبی بخور شاداب برگرد
حرم چشم انتظار دیدن توست
مکن اهل حرم بی تاب، برگرد
#زینب_جماعتی
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللّهِ الْحُسَیْن (ع)
السَّلامُعَلَیْکََیاسَیِّدَتَنارُقَیَّةَبِنْتَالْحُسَیْنِالشَّهیدِ
سخت است بگویم به چه میسوخت رقیه
بر نیزه و سر، چشم که میدوخت رقیه
باید غزلی با دل سوزان بنویسم!
از درد و دل حضرت باران بنویسم
از موی سر سوخته و روی کبودش!
از درد همان سیلیِ عدوان بنویسم
باید که نوشت آتش این خیمه کجا رفت!
از لالهی گوش و تن بی جان بنویسم
ای تاول و زخم و عطش و درد بنالید!
از تشنگی و رنج بیابان بنویسم...
اینجا نه مدینه است که شام است و خرابه!
از پیکر بی جان اسیران بنویسم...
سخت است که از تشت طلا و غزل خون!
از خون خدا با قلم آسان بنویسم...
#الهه_نودهی
#ماه_محرم🏴
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
سه سالهام، ولی خمیده مو سپیدم
سه سالهام، به جز غم و محن ندیدم
پر آبله است پای من ز کین عدوان
شکسته بالهای من، ز کینهجویان
شبیه مادرت شدم، قدم خمیده
سه ساله مو سپید کی، کجا،که دیده
میان دشت بیکسم، عمو کجایی
اسیر ظلم کرکسم، عمو کجایی
ستارهها، خبر ز عمهام ندارید؟
برای غصههای من، کمی ببارید
محلهی یهودی و خرابهی شام
چقدر حرف آتشین رسید از بام
جسارت و کنیزی و دل کبابم
دلم گرفته ای پدر، بده جوابم
بیا مرا ببر دگر، بیا پدرجان
رقیه گشته دربدر، بیا پدرجان
#مشهدی_زاده
#رقیه_بنت_الحسین
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
کل دهه را گریست چون ابر بهار
از روضه ی غزه بود بد جور شکار
جز گریه نیاموخته بود از نهضت
این است مرام شیعیان سکولار
#محمدجواد_منوچهری
#شیعه_سکولار
#غزه
#محرم
#نهضت_عاشورا
@shaeranehowzavi
۲۲ تیر ۱۴۰۳
۲۲ تیر ۱۴۰۳