eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
621 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
172 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی به باغچه بعد از تو آب خواهد داد؟ به روزهای جهان، آفتاب خواهد داد؟ کدام دامن پر مهر می‌شود بالِش؟ به گریه‌های یتیمانه خواب خواهد داد کدام عشق به این سفره‌های نان و نمک پس از عبور تو رنگ و لعاب خواهد داد مرا هر آینه او از سکوت پر کرده است هم او که آه مرا بازتاب خواهد داد برای آنکه بگیریم انتقامت را خدا به گردش دنیا شتاب خواهد داد زمانه‌ای که به زهرا چنین جفا کرده است مگر سلام علی را جواب خواهد داد!؟ @shaeranehowzavi
🔎 ▪️چهاردهمین سوگواره شعر فاطمی «محبوبه خدا» ▪️سخنران؛ آیت‌الله فاضل لنکرانی ▪️شعرخوانی؛ استاد محمدعلی مجاهدی جواد محمد زمانی احمد علوی محمدزارعی مجید تال محمدجواد الهی‌پور سیدحمیدرضا برقعی ▪️با اجرای؛ نجم‌الدین شریعتی ▪️مرثیه سرایی؛ حاج مهدی رسولی ▪️زمان؛ پنجشنبه ۸ آذرماه به‌همراه اقامه نماز جماعت مغرب‌وعشاء ▪️مکان؛ میدان معلم، مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام ▪️با حضور خواهران و برادران @shaeranehowzavi
اندیشه سبز سر فرازی دارد با جان خودش همیشه بازی دارد در خط مقدم همه میدان ها عمریست بسیج، یکه تازی دارد @shaeranehowzavi
‌ 🌷 شهید حاج‌قاسم سلیمانی: من قدرت زهرا [سلام‌الله‌علیها] را و محبت مادری او را در هور دیدم؛ در غرب کانال ماهی دیدم؛ در وسط میدان مین دیدم... فاطمه در هور، فاطمه در کربلای پنج، فاطمه در اروند، فاطمه در کوه‌های سرد و سخت کردستان مادری کرد. ‌ با نگاه محبت مادر، همه‌جا لشکر تو شد پیروز مکتب فاطمه است مکتب تو، ما در این مکتبیم درس‌آموز عطر سربند سرخ یازهرا جبهه را کرده بود باغ خدا حاج‌قاسم بیا و روضه بخوان، زخمی داغ مادریم هنوز ✍️، ۱۴۰۳/۰۹/۰۹ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @SharheAtasheDel
به مناسبت ۷ آذر سالگرد شهادت شهید فخری زاده اشک هایش خیس باران می‌کند سجاده را آهِ حسرت میکشیم احوال این دلداده را از همان روز ازل ،مست لقاءالله بود آن که در "قالوا بلایش" سر کشیده باده را در هیاهو ها کشیده بار مردم را به دوش آنچنان که پهلوان بر شانه اش کباده را.... خواند " لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ" ؛ خواند "لَا هُمْ يَحْزَنُونَ" مرگ جز بازی نباشد ملت آزاده را آتشی انداخت داغش در دل آتشفشان* داد جان تازه ای ، _این از نفس افتاده _ را "جور دیگر رفتن او ؛مایه افسوس بود"** کاش درکش کرده باشیم این کلام ساده را مرد مِیدانیم ما، خونخواه یارانیم ما می ستانیم انتقام خون فخری زاده را ### با سپاهی از شهیدان ،باز می‌گردد شبی خیره ماندم روشنای انتهای جاده را *: اشاره به دماوند ،محل شهادت شهید فخری زاده **: کلام مقام معظم رهبری در مورد شهادت شهید فخری زاده @shaeranehowzavi
"خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند " نفس، ز شوق حضور تو مستمر بزند بیایی و نگذاری که شب ز بدمستی تبر به ریشه‌ی گلها و برگ و بر بزند فضای حاکم امروز، جنگ و نامردی است بناست بر جگر شیعه نیشتر بزند در این جهان بداندیش بی‌گل رویت چه کس دم از نفحات دمِ سحر بزند؟ بس است شام سیاه فراق و دلتنگی بیا که آه! به جانهای ما تبر بزند میان آتش قهر زمانه می‌سوزیم چرا زمانه به ما اینچنین شرر بزند؟ چقدر جمعه به جمعه تو را صدا بزنیم چقدر منتظرت ناله بیشتر بزند؟! به آسمان نگاه تو سخت محتاجیم بیا! که دل به هوای تو بال و پر بزند @shaeranehowzavi
ای مهر جانفروزت از هر نگار خوشتر سروی و سایه سارت از صد بهار خوشتر پروانه را مبادا، دور از چراغ منزل عشاق را نباشد، زین روزگار خوشتر مرغان صبحدم را، در آستان عنقا از خویش محو گشتن آیینه وار خوشتر پلکی بزن که شعری از شمع جان بجوشد بیت الغزل شنیدن زان شهریار خوشتر در سرد و گرم دوران، دلبسته امینیم موجیم و رودها را دل، بی قرار خوشتر صبر و امیدواریست، از دوست یادگاری "گامی به راه و گامی در انتظار" خوشتر ما راست در خراسان خورشید بی مثالی از شمس عالم آرا، آن زرنگار خوشتر @shaeranehowzavi
مقام معظم رهبری: در میان خصوصیّات برجسته و ممتاز فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها)، یکی از خصوصیّات بسیار برجسته «جهاد تبیین» فاطمه‌ی زهرا است و حالا ما بانوان شاعر، به تأسی از مادرمان فاطمه زهرا سلام الله علیها و با سلاح هنر، باید پرچم روشنگری را به دوش بگیریم و برای بانوان جامعه خود، با زبان شعر از آن بانویی سخن بگوییم که الگوی همه جهان است @shaeranehowzavi
یا امام الرئوف چه آشنا شده با من برو بیای حرم همیشه خاطره می بارد از هوای حرم برای گم شدن لحظه ای میان رواق دلم همیشه دویده ست پا به پای حرم @shaeranehowzavi
۱۱ آذر سالگرد شهادت میرزا کوچک خان جنگلی قهرمان ملی گیلان و ایران زلال و سر به زیر و بی ریا چون آبشاری برای رد شدن از قلب جنگل بی قراری تمام سروها صف می کشند از هیبت تو همين که در خیال باغ ها پا میگذاری سپیدار تنومندی و با آغوش سبزت همیشه میزبان لانه ی گنجشک و ساری چنان گل داده خون گرم تو در اوج سرما که حتی برف هم فهمیده همزاد بهاری چه دیدی از امام خود که با رگهای خونبار میان قتلگاهت از غم او سوگواری گشوده تیغ از راه گلویت بغض ها را که درد بی کسی ها را کمی آسان بباری چرا باید تفنگم را زمین بگذارم ای مرد تو وقتی که همیشه روی اسب خود سواری نقاشی هنر دست خواهرزاده ی عزیزم https://eitaa.com/kotahyepayizrabayadbebakhshi
سرو ریشه دار تو ریشه دار ترین سرو در حوالی مایی پناه محکم تنهایی اهالی مایی چه آفتاب بلندی که در پگاه تو سر زد چقدر لاله در این دشت از نگاه تو سر زد دلت شکسته مبادا! سرت همیشه سلامت بلند قامت ما! پرچم سه رنگ اصالت! بخوان سرود جدیدی در این‌ سکوت نفس گیر تو روی بام جهانی، در این هبوط نفس گیر چگونه رد شده ای از میان آنهمه طوفان! چه گرم مانده دل تو به رغم آنهمه بوران! چقدر خاطره داری،چقدر حرف نگفته... چه بغض های عمیقی که در گلو نشکفته... غرور زخمی کوهی که با شکوه و صبوری میان اینهمه یلدا تو آن‌ درخشش نوری گلوله گرچه گلوی تو را نشانه گرفته شهیدهای تو را عشق روی شانه گرفته اگر چه روی تنت رد تازیانه نشسته و روی صورت ماهت غم زمانه نشسته ولی به شوق رسیدن ،هنوز در جرَیانی مباد موج خروشان! میان برکه بمانی برقص پرچم محبوب! در زمین و زمانه در این هزاره حیران،فقط تویی تو نشانه! @shaeranehowzavi
بسمه تعالی فصل هشتم ویژه برنامه‌ی با موضوع: به مناسبت:وفات شهادت گونه‌ی حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضور: نجمه سادات هاشمی عاطفه جوشقانیان رقیه خلف زاده مهتا صانعی سمانه خلف زاده همراه با خوانش کتاب ِخانم کارکوب (روایت زندگی مادر شهیدان کارکوب زاده) تهیه کننده: به زودی از تلویزیون اینترنتی کتاب،رسانه‌ی فکرت و دیگر رسانه‌های ملی و مجازی معتبر @damsara
گر شرق و غرب هم قسم و هم هدف شوند بر ضد ما یگان به یگان صف به صف شوند پیـروز هر زمیـن و زمیـنه نظــام ماست حاشا حریف شیـــعهٔ شاه نجـــف شوند @shaeranehowzavi
آن لحظه که جان می‌رود از دست، حسین دیدار تو آخرین امید است، حسین تا همت عشق است چرا منت مرگ؟! باید به شهیدان تو پیوست حسین @shaeranehowzavi
شما گمنام، ما گم کرده راهیم! شما بی سر، ولی ما بی کلاهیم از اوج آسمان دستی بر آرید که ما بیچارگان غرق گناهیم نپرسید از حجاب از ما سوالی که از شرم و خجالت روسیاهیم وصیّتنامه هاتان رفت از یاد شهیدان، سر به زیر و عذرخواهیم رسد از خیمه بانگِ اَیْنَ عمّار دریغا ما رفیق نیمه راهیم شما رفتید یوسف وار تا عرش ولی ما همچنان در عمق چاهیم شما از جان و مال خود گذشتید ولی ما ویژه خوار و سهم خواهیم شما اهل کدامین آب و خاک اید که تا این حد مُغایر در نگاهیم ! دل از دنیا بریدن کار ما نیست که ما در بند نان و جان و جاهیم شما فهم درست روزگارید ولی ما درک و فهم اشتباهیم شما زنده، شما دریا، شما رود! ولی ما مرده ،مردار تباهیم ! شهیدان؛ از شما شرمندگانیم سراپا حسرت و اندوه و اهیم شما نام آور و گمنام مائیم که بی لطف شما بی تکیه گاهیم بگیرید ای شهیدان دست ما را که محتاج و فقیر و بی پناهیم @shaeranehowzavi
📣 معاونت فرهنگی-تبلیغی بنیاد فرهنگی امامت با همکاری «کنگره شعر زیر یک سقف» برگزار می‌کند؛ 3️⃣ سومین نشست شاعرانه 🏴 در سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها ✔️ صبح شعر فاطمی «بیت سوخته» (ویژه بانوان) ▪️با سخنرانی: دکتر دزفولی ▪️با اجرای: دکتر عاطفه خرمی ◾️ شعرخوانی شعرای ارجمند: شهربانو طوسی فاطمه نانی‌زاد اعظم سعادتمند عارفه دهقانی بشری صاحبی فاطمه عارف نژاد مینا شیرخان فائزه امجدیان راضیه جبه داری محدثه آشتیانی عاطفه جوشقانیان 🔳 ابتدای برنامه، ضیافت صبحانه مهمان سفره کرامت حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم. 🗓زمان: صبح روز شهادت پنجشنبه پانزدهم آذرماه ۱۴۰۳ ساعت ۹:۳۰ 🏢 مکان: قم، بنیاد فرهنگی امامت 🆔 @Bonyad_Emamat 🆔 @emamateradat @sobhetazedam
هرگز افسانه نیست ای مردم الف قامتی که دال شده ماه کامل به دست فتنه و شر خون دل خورده و هلال شده هرگز افسانه نیست ای مردم مانده بر روی ماه رد خسوف یادگار رسول با سیلی شامل لطف بی مثال شده! باید آخر کسی قیام کند نفس فتنه را تمام کند جز علی حق نبود و حقّ علی با دم فتنه پایمال شده هرگز افسانه نیست ای مردم قصه ی آتش و در و دیوار در دفاع از حرم، خلیل علی بت شکست و شکسته بال شده غیر زهرا جگر نداشت کسی غیر زهرا نبود هم نفسی جرم یک عده بی شرف افتاد پای میخ در ذغال شده هرگز افسانه نیست ای مردم خونِ بر در هنوز می جوشد ما عزادار حضرت نوریم گرچه بیش از هزار سال شده @shaeranehowzavi
بستان عشق بی‌ تو شکوفا نمی‌شود هرگز خوشی بدون تو معنا نمی‌شود دستار زرد حیدری‌ام چاره‌ای نکرد آهِ علی مسکِّن غمها نمی‌شود از ضربه‌های سیلی و پوشاندن رخت فهمیده‌ام که بستر تو تا نمی‌شود می‌خواهی پا شوی از جا عزیز من اما بدون شانه‌ی اسما نمی‌شود بعد از تو ای تمامی دار و ندار من تا زنده‌ام ، خنده به لب جا نمی‌شود قبر تو مخفی است به دنیا ولی چرا؟ تا روز حشر، حلِّ معما نمی‌شود ای بانوی شهیده‌ی حیدر مرو، بمان گفتی قسم به اشک تو مولا، نمی‌شود @shaeranehowzavi
📌 رفته است از این خانه همه لطف و صفایش سرد است پس از مادر سادات هوایش... 🔰 طراح : راضیه رضائیون 🔰 شاعر: طاهره ابراهیم نژاد آکردی 🔻 @foriran1401 @shaeranehowzavi
هدایت شده از ادبی-اشراق
🔴فراخوان شعر 《مادرانه ها》 🔹با موضوع: شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها و تکریم مادران و همسران و فرزندان شهدا 🔸از سلسله نشست‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻ویژه‌ی شاعران طلبه سراسر کشور 🔹با اهدای جوایز نقدی به سه اثر برگزیده 📆مهلت ارسال آثار: تا چهارشنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۳ 🔰شاعران طلبه اشعار خود را تا تاریخ یاد شده از طریق نرم افزار ایتا به دبیرخانه فراخوان ارسال کنند. 📲 راه‌ ارتباطی دبیرخانه: @eshragh_adabi 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی
آه از این روزگارِ بعد از تو از خزان و بهارِ بعد از تو آه از این آشیانه‌ی خالی خانه‌ی پرغبارِ بعد از تو رفتی و سوز رفتنت زده است‌ شعله در شام تارِ بعد از تو رفتی و در فراق تو چه کنند مردمِ سوگوارِ بعد از تو همدم باوفا خداحافظ سدره‌المنتهی خداحافظ دلم از درد رفتنت خون است چشم من چشمه نیست جیحون است بیت‌الاحزانِ من همین خانه‌ست که پس از رفتن تو محزون است آه لیلا پس از تو واویلا که جنون در پی تو مجنون است کو که دستاس را بچرخاند دست‌هایی که از تو ممنون است دفن کردم تو را و چرخِ کبود طاق ویرانه از تو وارون است همدم با وفا خداحافظ آیه‌ی والضحی خداحافظ @shaeranehowzavi
زهره بودی و نور بخشیدی به دل تیره زمان،دختر پاسخ نیشخند دشمن بود سوره پر طراوت کوثر زن تو هستی که از لبت هرگز پیش همسر نمی رود لبخند مادری تو که خستگی ها را رو نکردی مقابل فرزند فضه در محضرت تعالی یافت نقره را به طلا بدل کردی گل تو بودی که با نفس هایت خانه را قالب غزل کردی به دل دشمنان زدی تنها بس ولایت مداری و تسلیم تا شهادت ادامه دارد کار نشدی منصرف از این تصمیم در دعای تو داشت همسایه جایی از اهل خانه، بالاتر خوش به حال اسیر و مسکینی که گرفته سعادت از این در @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرامش جان است و نگاهش زیباست در مهر وفا الهه‌ای بی همتاست خیر است زبان و قلب او آیینه ست مادر چو دعا کند دعایش گیراست ⚘️ با چشم تَرَت همیشه خیره بر در دنیای تو انتظار و صبر است آخر جز رنج که می کشی چه سهمی داری ؟ جانم به فدای عشق تو ای مادر @shaeranehowzavi
پرتلاطم مثل دریا پشت این در ایستاده پشت این در، جاریِ آیات کوثر ایستاده آن‌طرف طوفان غیرت، پای دین حق نشسته این‌طرف دریای عصمت، پشت حیدر ایستاده ریشه در خاک ازل دارد که این‌سان راست‌قامت روبروی -تا قیامت قوم ابتر- ایستاده پشت این در، جبرئیل -آن عند ذی‌العرش المکین- تا اذن از ناموس ِحق گیرد، مکرر ایستاده تا ببوید عطر آن سیب بهشتی را دوباره بر در این خانه، صبح و شب پیمبر ایستاده اینک اما... آتشی بر دامن این در نشسته پشت در، پروانه‌ای افروخته پر ایستاده شعله از شرم بد اقبالیِ خود می‌سوزد آنک دست بر دامان در، بی‌تاب و مضطر ایستاده شعله در اقبال شومش دیده شاید دختری را در بیابان -آتش افتاده به معجر- ایستاده یک پدر -افتان و خیزان- هر قدم را پیر می‌شد هر قدم، بر تکه‌ای از نعش اکبر ایستاده مادری آن‌سوی خیمه، بر لبش لالایی اصغر تا نبیند شرم شوهر را، عقب‌تر ایستاده کربلای چار بود و دست‌بسته ته‌نشین شد چشم بر در، مادرش تا روز آخر ایستاده امر فرمانده به ماندن بود، تا فرمان بعدی او چهل سال است -تنها- تنگ معبر ایستاده این‌طرف گودال خون‌پالا و آن‌سو تل مضطر آن‌طرف‌تر مادری با دیده‌ی تر ایستاده خواهری تا یک نشان از کهنه پیراهن بیابد روی تلی از سنان و تیر و خنجر ایستاده وارثان غیرت‌اند این قوم، آنک نوجوانی بی لباس رزم، رودرروی لشکر ایستاده سال‌های پیش هم، در غربت دلتنگ کوچه‌ کودکی -بر پنجه- بالاخواه مادر ایستاده ساکت و غمبار -خانه- بغض، در جانش نشسته مدتی را... مادرِ این خانه، کمتر ایستاده می‌فروغد -همچنان- این ماه، حتی در مُحاقش تا فلک برپاست -با خورشید و اختر- ایستاده لیلةالقدری که دنیا، وسع درکش را ندارد در طلوعنده‌ترین آفاقِ محشر ایستاده @shaeranehowzavi
سوختم از غصه هایت آه مادر سوختم من کجا در روضه هایت کمتر از در سوختم؟! تا شنیدم هیزم آوردند سوی خانه ات من به همراه دل خون پیمبر سوختم وای از لب های خاموش و دل خون علی بیشتر از غربت بی حد حیدر سوختم با خودش حتما علی آن روز این را گفته بود ای محمد جان!کجایی؟ ای برادر! سوختم عده ای دیدند خود را از چه هم شأن علی؟ سال ها از این نزاع نابرابر سوختم کوچه های شهر پیغمبر چه در خود دیده است؟! از غم چشمان کوچه من سراسر سوختم کاتبان وحی بودند آن زمان آسوده حال؟ من کنون با خواندن تفسیر کوثر سوختم دختر پیغمبرم را یک صحابه می زند؟! روضه خوان بس کن که از پا تا خود سر سوختم می زند آخر چگونه یک مصیبت دیده را؟؟ من از این بی رحمی قوم ستمگر سوختم هم تو را سیلی زند هم ارث غارت می کند من از این بی حرمتی های مکرر سوختم کاش آنجا کوچه های مُظلم کفار بود چون میان مسلمین رخ داده منظر،سوختم سوختم در این غزل آتش گرفت ابیات من ای قلم از شعله ی سوزان دفتر سوختم می روم دیگر ندارم طاقت این روضه را شعر را باید رسانم من به آخر..سوختم... @shaeranehowzavi
سلام الله علیها چه بود رنگ آسمان بدون ماه فاطمه چه بود مقصد زمین بدون راه فاطمه من آن زنم که زنده بود و سهم گورهای سرد همانکه زنده ماند و گرم با نگاه فاطمه همان‌زنی که در حرمسرای داریوش ها غروب کرده بود پیش از پگاه فاطمه همان زنی که برده بود و ملک مردهای روم که قیمتش شکسته بود زیر آه فاطمه هنوزهم همان زنم ولی چه رایگان ترم اگر نباشدم به سر فقط پناه فاطمه به جنگ ها ی غرب و شرق از تنم گذشته اند شکست خورده کشورم بدون شاه فاطمه سرم به آب از آبرو و شوکتم شده ست شر به جز حکومت علی و در سپاه فاطمه و بی جواب مانده این سوال با دروغ ها چه بود غیر راستی مگر گناه فاطمه؟ چه ماه تر شود طلوع نور ماهتاب زن به یمن نور آفتاب دادخواه فاطمه @shaeranehowzavi
از ازل یک نور تنها بود و عرش بود زهرا و ملائک، فرش فرش ام بابا بود و در عالم عزیز نور بود و ظلمت از او در گریز بعد پیغمبر زمان تغییر کرد حرف حق رفت وزبان تغییر کرد رفت ایمان ،جایگاه تغییر کرد هرکه حق را با دلش تفسیر کرد شد علی تنها و از غم می نوشت آنچه را حق در نهادش می سرشت راز ها می گفت زهرا از جهان یک به یک می گفت از درد نهان آه از رنجی که آن دم می کشید داستان کربلا را می شنید آتش و در، ابتدای صحبت است این فقط یک شعله از این غربت است آه از شب از علی و از سکوت آه از دردی که می گفت در قنوت قصه تنها از در و مادر نبود آه از دشت پر از یاس کبود شد جهان از این حکایت در شگفت آه از نوری که آتش می گرفت @shaeranehowzavi
(تمنّای سؤال) (در سوگ مادر پهلو شکسته) در مذهب ما عشق حلال است، و به صد بار گفتم که چنین عشق به آن یار حلال است آن یار بدانست دلم در گرو اوست دل کندن من از رخ او امر محال است هر ماه که شب نور بیفروخت به عالم از چهره ی او، نور گرفته، به کمال است خورشید اگر تابش خود را به جهان داشت از نور جبینش، که به هر جلوه، جمال است در وادی این عشق دلم خسته نگشته است هر لحظه ی این ره، به خدا، عین وصال است در راه، اگر راه، به داد دلت افتاد خود دان که بدور است ز هر وهم و خیال است هر عشق که در سایه ی او دل برباید در سینه ی عشاق ز هر نور، زلال است آنجا که جواب تو به دنبال سؤالی است عالم همه تسخیر تمنای سؤال است @shaeranehowzavi
بی‌نشانه رفتی شکسته‌بال، فراسوی کهکشان خم شد ز داغ رفتن تو پشت این جهان بانو! تمام خاطره‌های کبود تو شد در بقیعِ سینۀ سوزان من نهان من ماندم و شرارۀ فریاد در گلو با اشک‌های جاری و با بغض بی‌امان از این به بعد، پهلوی دنیا شکسته است از این به بعد، دست به پهلوست آسمان گل‌ها همه شبیه شما پرپرند تا بر دست‌های عشق نبندند ریسمان هر چند بی‌نشانه‌ای اما گرفته است پیشانی تمام شهیدان ز تو نشان حالا تو تکیه‌گاه زمین و زمان شدی هرچند خوانده‌ایم تو را یاس قدکمان @shaeranehowzavi