eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
619 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
173 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️تسلیت 🔅 در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر 🔅 معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر مِنّی اِلَیْکِ... نامه‌ای از غربت ایران در سینه دارم حرف‌هایی با تو خواهرجان ای باطنت با ظاهرت یک‌دست آیینه سنگ برادر را زدی یک عمر بر سینه هم‌پای اشکت می‌چکد تسبیحِ در دستم هر نیمه‌شب دلتنگ یارب یاربت هستم آن دستخط، آن آیه مکتوب یادم هست در حجره قرآن می‌نوشتی، خوب یادم هست هر وقت از دست زمانه غصه می‌خوردی بغض نهانت را سوی سجاده می‌بردی آن‌کس که قدر روح پاکت را بداند کیست؟ در هیچ‌جایی هیچ هم‌کفوی برایت نیست در حد تعریفت ندارم حرف از این بهتر معصومه‌ای معصومه‌ای معصومه، ای خواهر روی جوادم را ببوس و هم‌زبانش باش جان تو و جان جواد آرام جانش باش من حال و روزت را به چشم خویش می‌بینم اشک تو را همواره بیش از پیش می‌بینم باید سراپا صبر شد با رسم دنیا ساخت حتی اگر عمری جدایی بین ما انداخت دیگر گذشت آنچه گذشته،‌ بشنو از ما بعد لاخیر فی الدنیا و مافیها... و اما بعد ای فاطمه این‌بار هم دست علی بسته‌ست فرجام این جریان به تدبیر تو وابسته‌ست هجرت کن از شهر و دیار خود به این وادی منزل به منزل بگذر از ویرانه، آبادی هجرت هماره خیر دارد با خودش همراه آری به حکم «مَن یُهاجِر فی سبیل‌الله...» هر نقشه‌ای در طول این ترفند ناکام است هجرت همان زخم است زخمی که به هنگام است چیزی نمانده بشکند تندیس باورها با خود بیاور از برادرها و خواهرها اسلام در دشت و بیابان سبز خواهد شد با مقدم سادات، ایران سبز خواهد شد هر چند هستیم از غم دیدار هم لبریز برخیز تا قسمت چه باشد خواهرم برخیز تا باز هم روشن ببینم چشم‌هایت را پایان رقعه می‌زنم مهر رضایت را «الله زَیْنٌ و انا عبدٌ» مِن العُبّاد «فالله خَیْرٌ حافظا» پشت و پناهت باد ✍ عباس همتی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
بیهوده خویش را متدیّن شمرده‌ایم عمری‌ست از هوی' و هوس زخم خورده‌ایم خوشبخت آن کسی که تو آیی به دیدنش بیچاره ما که راه به کویَت نبرده‌ایم داریم روی لب همه عجّل فرج ولی دل را به دستِ بازی دنیا سپرده‌ایم زینت که هیچ،مایهٔ ننگِ شما شدیم شرمنده آبروی تو را نیز برده‌ایم این شهرِ بی حیا نفسِ عشق را برید ای شعرِ عاشقانه بیا تا نمرده‌ایم ✍نوید نیّری @HOWZAVIAN
سلام صبح حرم! صبح بی‌کدورتِ صاف! سلام حوض پر از نور! حوض آینه‌باف! دلم سپید به تن کرده است و می‌چرخد به دور حضرت جان با فرشتگان طواف کبوتری که به گنبد نشسته می‌داند که چیست لذت دعوت‌شدن به قله‌ی قاف «پدر فدای تو» این جمله را به قطعِ یقین حقیقتی‌ست وَ الّا امام و حرف گزاف؟ کنار مهر تو از چشم و سکه افتاده به خرج اگر بدهد ماه اندکی انصاف تو را که سوره‌ی نوری، میان کاشی‌ها نشسته‌اند به تفسیر آیه‌های عفاف تمام عمر بیفتیم اگر به پای ضریح برای عرض ارادت نکرده‌ایم اسراف نگاه کن که نگاهی به ما، می‌اندازد میان دوزخ و جنت هزار سال شکاف به هر طرف که نظر می‌کنم کنار ضریح به قبر مجتهدی خفته جامع‌الاطراف چه گویم از تو که در وصف برگی از کرمت قلم شوند درختان نمی‌کنند کفاف ✍ سعید مبشر https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🔸 | عمامه سرخ 🔹جهان دوباره پر از شادی شیاطین شد به حکم شادی شیطان، فرشته غمگین شد قسم به آیه ی من یسفک الدماء، زمین به بی گناهی خونی زلال رنگین شد خدا به جای تفاخر به علم خود این بار سکوت کرد فضای زمانه سنگین شد ✍بشری صاحبی 🌐 rasanews.ir/002XJx 🆔 @rasanews_agency
| فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند 📌دم مسیحایی ✅با نگاه روشنت پلک سحر وا می‌شود تا تبسم می‌کنی خورشید پیدا می‌شود ✅خط به خطِّ صفحه‌ی پیشانی‌ات اشراقی است صبح صادق در همین تصویر معنا می‌شود ✅فیلسوفان را اشارات تو عاشق می‌کند آرزومند شفایت ابن‌سینا می‌شود ✍️ 🌐rasanews.ir/002Xvb 🆔 @rasanews_agency
✍️ علیرضا قزوه *کاسب تحریم لم داده ست بر سجاده ها می خورد تا هفت پشت از لقمه آماده ها اُف به این اصحاب فتنه، تُف به این تکرار شوم آن سلبریتی جماعت، وین مُخَنَّث ماده ها دستِ شان با توله های خرس در یک کاسه است می زنم چون شیر امشب، در صف واداده ها باده پنهان خورده اند و باده پنهان می کنند نعره اش باقی ست، داد از مستی آن باده ها روزگاری شد که در موج بلا افتاده است با گرفتاران دنیا، کارِ ما آزاده ها آن که از دیوار می ترساند مردم را، کجاست؟ بازیِ جمعی قُرُمساق است و مشتی ساده ها! تُف به این برجام و فرجام و به تَکرار دروغ سوخت ایرانم به دستِ از نفس افتاده ها شهریاری را شما تقدیم دشمن کرده اید حاج قاسم را شما کشتید! آقازاده ها!! این وزیران و وکیلان، نارسیده می روند «شهریاری» فخر ایران است و «فخری زاده»ها جاده ها باز است و راه رستگاری بازتر می رسد فردا سواری تازه از این جاده ها @shaeranehowzavi
✍️ محمدمهدی سیار غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ در این زمانه مرگ سفید، مرگی سرخ! در این زمانه‌ی منع عبور و منع مرور خوشا گشایش راهی چنین به قلعه‌ی نور شکست صولت سرما...مگر بهار شده‌ست؟ که باز دامن البرز لاله‌زار شده ست چه شعله‌ای ست چنین پر شرر دماوندا! چه آتشی‌ست تو را در جگر دماوندا! چقدر لاله دمیده‌ست...داغ تازه کیست؟ گدازه‌های پراکنده‌ی جنازه‌ی کیست؟! چه سرخ می‌شکفد آتش سرازیرت گدازه‌های تن آرش کمانگیرت تو کوه نور شدی...تو حرا شدی کم کم دهان گشوده به إقرأ و ربک الأکرم «احد» شدی تو و رقصید «هند» و عصیانش که بر کشد جگر حمزه را به دندانش ... فغان اگر نرمانیم بدسگالان را برادران سگ زرد را...شغالان را به قاتل تو چه پیغامی و چه پسغامی؟! سخن مباد مگر دشنه‌ای و دشنامی @shaeranehowzavi
✍️میلاد عرفان پور امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است یوسفی رفته است ،آری وضع کنعان، روشن است گرچه در بزم حماسه ، هیچ جای گریه نیست در هجوم شعله ها، تکلیف باران، روشن است باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز این شبستان کهن ، با نورایمان روشن است کی میان ابرهای تیره پنهان می شود؟ آسمان ما که با خون شهیدان ،روشن است مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود مردهای مرد را آغاز و پایان ، روشن است @shaeranehowzavi
✍️سیدمحمدمهدی شفیعی گمان بردی نوای نای و بانگ تار و چنگ است این تو در خواب و خیال بزمی و... شیپور جنگ است این به چشم نیمه‌بازت تار دیدی در کف مطرب ولیکن دشمن است ای دوست! در دستش تفنگ است این برای هرکه آمد سوی تو آغوش وا کردی ولی این بار آه ای آینه! سنگ است، سنگ است این نشانده گوشه‌ای مات تماشا مردمانی را ببین! سلول زندان است، کی شهر فرنگ است این؟ همان جنگ است اما رفته در پیراهن نیرنگ لباس فصل تزویر است اگر که رنگ رنگ است این دم تیغ تو گرم ای دوست! میدان را مکن خالی وگرنه می‌کشد دشمن تو را در خواب و... ننگ است این @shaeranehowzavi
🔅چشم تو روشن از چشم‌های تارمان اشک است جاری ای آسمان حق داری این‌گونه بباری هی داغ پشت داغ مهمان دل ماست هی زخم پشت زخم... ما و بی‌قراری قد راست کن ای میهنِ در خون نشسته هرچند آزرده تو را این زخمِ کاری از دست رفت امروز فرزند تو؟! هرگز او را به دست آورده‌ای امروز؛ آری! چشم تو روشن احمدی! بزمی به پا شد مهمان رسید آغوش وا کن شهریاری! ✍️ سیدعلیرضا شفیعی https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
💐سلام و احترام💐 حضور بابرکت شاعران حوزوی را در این کانال گرامی می‌داریم. صبور باشید تا این کانال معرفی شود تا اصحاب رسانه و فعالان فرهنگی اجتماعی به اشعار شما دسترسی آسان داشته باشند. صبور باشید تا طلاب علاقه‌مندِ به ساحت شعر، با اشعار شما آشنا شوند تا اهالی ذوق حوزه در لابه‌لای این خواندن‌ها به جمع شما بپیوندند‌ تا راهی و راهنمایی پیدا کنند. آثار فاخرتون را به نشانی ماهِ نو @mahenou ارسال کنید. ما خود را خدمتگزار اهالی شعر و ادب حوزه می‌دانیم. 💐التماس دعای وافر💐
شاعر علی‌محمد مؤدب
✍ سعید بیابانکی خبر دهید به کفتار های این وادی گلوله خورده پلنگ غیور آبادی گلوله خورده همان مهربان ناآرام همان شهید مجسم یگانه ی گمنام درخت پر بر و بار فضیلت و نیکی گلوله خورده چو ماهی میان تاریکی گلوله خورده همان بی بدیل بی تکرار همان درخت تناور درخت پر بر و بار بهار را به زمین زد خزان زرد و گریخت انار جان تو را دانه دانه کرد و گریخت خبر دهید ذلیلان بهار را کشتند پلنگ زخمی این کوهسار را کشتند تو مرد وادی گمنام زیستن بودی تو اهل سوختن اهل گریستن بودی چه شد که نام تو اینگونه منفجر شده است؟ شمیم نام تو در شهر منتشر شده است؟ بهشت بر تو مبارک شهید میهن ما نثار راه تو فریادهای روشن ما عقیق خونی دور از یمن خداحافظ شهید عارف گلگون کفن خداحافظ...
💠 انتشار فراخوان کنگره مجازی شعر «سفید پوشان بی ادعا؛ مدافعان سلامت» 🔸 به همت معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی 🔔 ویژه طلاب 👈 با دو موضوع «پاسداشت زحمات پرستاران و کادر پزشکی کشور در بحران کرونا» و «فداکاری حضرت زینب(س) الگوی پرستاران بی ادعا» 🔺مهلت ارسال آثار: ۲۵ آذرماه ۹۹ 💡 تبلیغ نیوز | پایگاه خبری دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم 🌐 Tablighnews.Dte.ir 🆔 @tablighnews
باران که می بارد دلم میگیرد از غم باران تـو را یــادم بینـــدازد دمـادم باران تمام قطره هایش اشک من شد بر گونه ام جاری شده هر چند نم نم بارانِ پـاییـزی و رنگ زرد این شهر دل را بپـوسـاند بـه یـــاد روی خرّم باران زمین را زنده میگرداند از لطف اما دلـم می میـرد از هجـر تو کم کم باران هـم از دوری تـو می بارد انگار این آسمان هم اشک میریزد چو آدم باران ببار اما من از تو شکوه دارم باران بگو ، باران ببار ای جان عالم باران بگو بر حضرت عشق این تمنّا دلبســته ام بــر دلبــرِ دلبـنـدِ مریم یاران مرا باران به یـاد دلبر انداخت باران که می بارد دلم میگیرد از غم ✍️ عباس بهمنی
🔴 فرزند ایران لحظه ای از جنگ ننشسته سگ چوپان تا آغاز شد با گرگ پیوندش پریشان گشت ایران باز هم در سوگ فرزندش سگ چوپان مشرک بود! قدرتمند تر می‌دید همیشه کدخدای روستا را از خداوندش ولی فرزند ایران لحظه ای از جنگ ننشسته همیشه پشت سنگر بود و محکم بود سربندش درود حق بر آن اخمی که دشمن را هراسان کرد و نفرین بر کسی که بوی خون می داد لبخندش ✍ محمدحسین ابوطالبی @HOWZAVIAN
استاد خوب ما استاد کودک است در این زمینه او در بین ما تک است هر کس به گونه ای تحسین او کند تحسین ما همه بسیار کوچک است او پرورانده است گل های بی شمار گُل، مثل او ولی بسیار اندک است عطرش میان ما مثل محمدیست اما در انتشار مانند پیچک است او رفت و مانده است اهداف نیک او باید جلو رویم بی حرف و گفتگو شعر از قدیر اسفندیار چند بیتی برآمده از دل در وصف استاد عزیزم از طرف کوچکترین شاگردش 🌹🌹🌹🌹🌹 @shaeranehowzavi
🔅 در وصف استاد راستگو نگاه کودکانه ای به باغ قصه مانده است بیا تمام کن سخن که فرصتی نمانده است دوباره با دو دست خود نوشته ای به یادگار چه درس ها که داده ای ز قصه های ماندگار تو رفته ای ولی هنوز صدای بچه ها که هست معلمی اگر نبود نگاه بچه ها که هست تویی که راست گفته ای ز پندها و قصه ها در آن حضور گرم تو نبود جای غصه ها سکوت میکنم بگو کلام تو حقیقت است به جمعه مکتب آمدم چو درس تو محبت است معلم عزیز ما تو راستگو ترین شدی میان اشک های ما به قلبها عجین شدی نگاه کودکانه ای به باغ قصه مانده است بیا تمام کن سخن که فرصتی نمانده است ... ✍ م. بحرکاظمی @shaeranehowzavi
باران که می بارد دلم میگیرد از غم باران تـو را یــادم بینـــدازد دمـادم باران تمام قطره هایش اشک من شد بر گونه ام جاری شده هر چند نم نم بارانِ پـاییـزی و رنگ زرد این شهر دل را بپـوسـاند بـه یـــاد روی خرّم باران زمین را زنده میگرداند از لطف اما دلـم می میـرد از هجـر تو کم کم باران هـم از دوری تـو می بارد انگار این آسمان هم اشک میریزد چو آدم باران ببار اما من از تو شکوه دارم باران بگو ، باران ببار ای جان عالم باران بگو بر حضرت عشق این تمنّا دلبســته ام بــر دلبــرِ دلبـنـدِ مریم یاران مرا باران به یـاد دلبر انداخت باران که می بارد دلم میگیرد از غم ✍ عباس بهمنی @HOWZAVIAN
آن بی خبران حرمت مسجد بشکستند این بی خِرَدان عهد ولایت بگسستند آن جمعِ خواص از بصر افتاده چرا که ساکت شده و لب زِ نخ فتنه ببستند با خونِ شهیدان خدا عهد نمودند در حسرت یک قطره از آن جام الست اند ای کاش که روزی همه ملّت شود آگاه این سُست نظر ها همگی غرب پرستند 👈شعر کامل ✍ عباس بهمنی @HOWZAVIAN
💐 به احترام حماسه وقتی که برفهای زمستانه آب شد شبهای سرد یخ زده هم آفتاب شد مبهوت مانده دشمن دون غرق حسرت است آری دوباره توطئه هایش خراب شد دستان غیب میرسد از آسمان چنین بی شک دعای مردم مان مستجاب شد جایی برای طعنه ی شیطان نمانده است با مشتهای ملت ایران مجاب شد آن نقشه ها که فتنه، زمانی کشیده بود با اقتدارو لطف بصیرت برآب شد فرمان رسیده باز که: تاریخ زنده شو! اینبار نیز در ۹ دی انقلاب شد ✍عاطفه جعفری @HOWZAVIAN
هوالحیّ مصباحِ دوستانِ ولایت، سفربخیر خورشید بی‌بدیلِ هدایت سفربخیر آه ای جوابِ «هَل مِن عمّار‍ِ» رهبری آموزگار درسِ شهامت سفربخیر داغی بزرگ بر دل یاران نشانده‌ای ای آبروی علم و فقاهت سفربخیر بعد از تو بر زمین مگذاریم این عَلَم هستیم در ادامهٔ راهت، سفربخیر بالاتر از دماء شهیدان، مدادِ توست آموخت مالک از تو شهادت، سفربخیر ✍نوید نیّری
علیهاالسلام فرازی از یک 🔹کوثر جوشان حق🔹 تو آمدی و زن به جمال خدا رسید انسانِ دردمند، به درک دعا رسید تو آمدی و مهر و وفا آفریده شد تو آمدی و نوبت عشق و حیا رسید هاجر هر آنچه هروله کرد از پی تو کرد آخر به حاجت تو به سعی صفا رسید احمد اگر به عرش فرا رفت، با تو رفت مولا اگر رسید به حق، با شما رسید داغ پدر، سکوت علی، غربت حسین شعری شد و به حنجرۀ کربلا رسید در تلّ زینبیه غروبت طلوع کرد با داغ تو قیامت زینب فرا رسید با محتشم به ساحل عمّان رسید اشک داغ تو بود بار امانت به ما رسید تسبیح توست رشتۀ تعقیب واجبات قد قامت الصّلاتی و حیّ علی الصّلات... شب‌گریه‌های غربت مادر تمام شد زینب به گریه گفت که دیگر تمام شد امشب اذانِ گریه بگوید بگو، بلال سلمان به آه گفت: ابوذر! تمام شد طفلانِ تشنه هروله در اشک می‌کنند ایّامِ تشنه‌کامی مادر تمام شد آن شب حسن شکست که آرام‌تر! حسین چشم حسین گفت: برادر! تمام شد... زاینده است چشمۀ زهرایی رسول باور مکن که سورۀ کوثر تمام شد باور مکن که فاطمه از دست رفته است باور مکن حماسۀ حیدر تمام شد زهرا اگر نبود حدیث کسا نبود زینب نبود و واقعۀ کربلا نبود شب آمده‌ست گریه‌کنان بر مزار تو دریا شکست موج‌زنان در کنار تو بعد از تو چله‌چله علی خطبه خواند و سوخت چرخید ذوالفقار علی در مدار تو زینب کجاست؟ همسفر خطبه‌های خون دنیا چه کرد بعد تو با یادگار تو؟ باران تیر و نعش غریبانۀ حسن آن روزگار زینب و این روزگار تو گل داد روی نیزه، سر تشنۀ حسین تا شام و کوفه رفت دل داغدار تو تو سوگوار زینب و زینب غریب شام تو سوگوار زینب و او سوگوار تو بعد از تو سهم آینه درد و دریغ شد دست نوازشی که کشیدند تیغ شد... ای سرپناه عارف و عامی نگاه تو آتش گرفت خیمۀ گردون ز آه تو آیا چه بود قسمت تو غیر درد و درد؟ آیا چه بود غیر محبت گناه تو؟ ساقی علی‌ست، کوثر جوشان حق تویی ما تشنه‌ایم تشنۀ لطف نگاه تو در چشم من تمام زمین، سنگ قبر توست گردون کجا و مرقد بی‌بارگاه تو در کربلای چند، شهید غمت شدیم سربندهای فاطمه بود و سپاه تو از خانۀ تو می‌گذرد راه مستقیم راهی نمانده است به حق، غیر راه تو... 📝 @shaeranehowzavi
📣 فراخوان جشنواره ادبی رسانه‌ای حضرت ابوطالب(ع) منتشر شد ✔️شعر در قالب: کلاسیک و نو ✔️نثر ادبی در قالب‌: دلنوشته و مینیمال ✔️نثر رسانه‌ای در قالب: یادداشت و گزارش 📌از برترین آثار در دو بخش جایزه ویژه و حق التألیف تقدیر می‌شود. 🔗 زمان ارسال آثار: از بهمن99 تا 30 بهمن 99 🔗ارسال به دبیرخانه گروه نویسندگان حوزوی به نشانی @rahil1357 در شبکه پیام رسان ایتا 🔗برای دریافت اطلاعات بیشتر به کانال نویسندگان حوزوی به نشانی https://eitaa.com/howzavian مراجعه فرمایید.
▪️صلی الله علیک ایتها الصدیقة الشهیدة یک‌باره آتش شعله زد عالم سراسر سوخت وقتی‌که پیش چشم مردم ناگهان در سوخت نامردمان مزد رسالت را عجب دادند از ظلمشان، بعد از نبی، قرآن و کوثر سوخت هم غنچه‌ای از بوستان فاطمه افتاد هم روح مابین دوپهلوی پیمبر سوخت شد سورۀ کوثر سراسر شعله‌ور از کین یعنی "فَصَلِّ" با "لِرَبِّک" سوخت "وَانْحَر" سوخت وقتی‌که آتش در سرای مرتضی افتاد گویی که قرآن هم از اول تا به آخر سوخت هم روی بانوی دو عالم شد کبود از ظلم هم در میان آتش از او موی و معجر سوخت در با لگد وا شد به‌پا شد محشر کبری روضه چه جان‌کاه است و کوتاه است: مادر سوخت زهرا سپاه مرتضی بود و علمدارش آری، علمداری که پیش میر لشکر سوخت در حملۀ ظلم و نفاق و لشکر شیطان افتاد از پا حیدر و محبوب داور سوخت هر بیت آتش دارد از این داغ عالم‌سوز از سوز آه فاطمه دیوان و دفتر سوخت ، ۱۳۹۹/۱۰/۲۶
⬛️فاطمیه اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی تقدیم می کند: 🌹مجموعه رسانه‌ای《سلام مادر》 عرض ارادت شاعران طلبه به ساحت مقدس حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها برای تماشا و دریافت به اینستاگرام اشراق به آدرس https://www.instagram.com/eshragh_dte/ مراجعه نمایید. @HOWZAVIAN
✍ هوالکریم ............................................. ✍خدا کیست✅ بگفتا طفلکی آقا خدا کیست ؟ تن ودست وسرومویش چه شکلیست؟ چرا تنها شده رَد کرده ما را کجا پیدا کنم من این خدا را کدامین کوه ودشت است و بیابان کدامین کوچهء شهر و خیابان کجا چرخد، کجا هست وکجا نیست کدامین سرزمین است و کجائیست نمی ترسد ز تاریکی به صحرا نمی لرزد ز سوز برف و سرما مگر که خیمه یا خانه ندارد چه میپوشد اگر باران ببارد کجا می خوابد او در این شب سرد کِه تیمارش کند گاهِ تَب و درد پدر یا مادر و فرزند او کیست نَخ و جِنسِ لحاف وجامه اش چیست بگو بر من که نزدیک است یا دور لَواشک میخورد یا ماهیِ شور فقیراست او چو من یا اینکه زَر دار نجومی میخورد یا سالی یک بار به پشت جَک نشیند یا که پیکان به دشت و دِه نشیند یا که تهران خدا آیا کلاس درس رفته......... کتک خورده چو یاسر پای تخته وکیل است آن خدا یا اینکه قاضیست تَن آسا باشد او یا اهل بازیست نمی دانم که رُومی یا که زنگیست هَمی دانم که قلیونش چه رنگیست پدر گفتش که ، قلیونش چه زیباست شبیهِ شیشهء بافور باباست............. وَلیکن کاشَکی قلیون نمیداشت به لب سیگارِ خود هرگز نمیذاشت که اصلا با زنش دعوا نمیکرد نمیگفت آن زنش نامرد ، نامرد شنیدم که خدا خیلی بزرگ است سخن رابشنوَد گر لال وگنگ است شنیدم همچو مادر مهربان است اگرچه خُلق او چون کودکان است ، نمیدانم کلاسش در چه فازیست ولی اَخمو نباشد ناز نازیست بگو شیخا خدای ما کجا هست بگو اصلا که آیا این خدا هست بگفتم نه عزیزم این چه بَلواست خدا مافوق این تصویر زیباست خداخودصاحب هرنقش وحرفیست خدا در سِرِّ آدم های برفیست به هرجا بنگری آنجا خدا هست خدا را بینی و نزدیک ما هست خدا حِسّ غریبی در دل ماست انیس راز آدم های تنهاست خدا در رمز ابر و آسمانهاست خدا در نزد کِرمی عمق دریاست خدا روی زمین هم خانه دارد خدا هم مثل ما همسایه دارد همه همسایهء آن خانه هستیم اگرچه چشم خود برخانه بستیم خدا آهنگ طَربِ نای و نَی هاست خدا در وقت غم درسینه پیداست پدر یا مادر و بچّه ندارد.................. زنِ دلبند و بازیچه ندارد................. خدا خود خالق هر رنگ و رُو هست نَمک شُورَست وشُوری ذات اوهست خدا که اهل دَرد و لَرز و تَب نیست خدا که اهل ترسِ صبح و شب نیست خدا که اهل پول و خواب و غم نیست خدا که قید خوردن یا شکم نیست خدا خود باعث هر حِسّ نابی ست طبیب هر دل پر اضطرابیست خدا کیَ اهل دود و سیخ و سنگ است؟ کجا او اهل این کار جفنگ است ؟ خدا در برگ و بار هر درخت است خدا درنقش این کوه های سخت است خدا رشد و نُموِّ هر گیاهیست........... خدا پرواز مرغان هواییست.............. خدا خودگردش این روز وشبهاست خدا در مِهر و فروردین هویداست خدا در مِهرِ مادرهای دنیاست خدا در پینهء دستان باباست خدا در اشک پاک جمله زنهاست خدا در قلب انسانهای شیداست خدادر شعر بهمن یا کُمَیت است زبان شاعران درپشت بیت است خدا خود عالم هر رمز و رازیست نه اَخمو بلکه خیلی تند راضیست خدا زیبا وکیل وخوب قاضیست بگو جانا خدا اکنون کجا نیست خدا اینجا و آنجا بلکه هرجاست خدا البتّه اینک خانهء ماست....... 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
34.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدیم چراغی که به این خانه روا بود خورشید فروزندۀ شام فقرا بود 📹 شعرخوانی ☑️ @karavanedel