آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان قم
برگزار میکند:
چهارمین نشست تخصصی شعر بانوان《بهارنارنج》
با حضور:
خانم دکتر عالیه مهرابی
همراه با نقد شعر و شعرخوانی بانوان شاعر قم
با اجرای: عاطفه جوشقانیان
زمان: چهارشنبه، ۱۱ مردادماه، ساعت ۱۷
مکان: حوزه هنری استان قم، سالن مهر
《ورود برای عموم بانوان آزاد است》
@adabqom
#محفل_شعر_بهارنارنج
#آفرینش_های_ادبی_حوزه_هنری_قم
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی
#حوزه_هنری_قم
#شعر_بانوان_قم
#بهار_نارنج
🥀
در بارش شمشیرها دیدم سرت افتاد
گل های سرخ پرپرت دور و برت افتاد
در یک طرف مشک وعلم،در گوشه ای دیگر
دست علمدار رشید لشکرت افتاد
باران تیر از هر طرف برگ و بری می ریخت
هر لحظه می دیدی که نعشی در برت افتاد
دنیا به سر خاک مصیبت کرد تا اکبر
روی عبای خاکیِ از خون ترت افتاد
در انتظار جرعه ای آب آن میان دیدی
از روی دست غرق خونت اصغرت افتاد
عمامهات را باز کردی از سر و ناگاه
دستت،سرت، برگت، برت از پیکرت افتاد
ققنوس بودی و میان آتشی از عشق
پر باز کردی و همه بال و پرت افتاد
غیرت به غارت رفته و شرم و حیا جان داد
وقتی به دست ساربان انگشترت افتاد
پیراهنت را با خودش دزدی به غارت برد
وقتی که از دستان پاکت خنجرت افتاد
وقتی که طوفان پرده از روی خیام انداخت
زینب! بگو آیا که از سر معجرت افتاد؟
در آتشی که دود آن در چشم عالم رفت
چشمان نامردی به گوش دخترت افتاد....
#بهجت_فروغی_مقدم
#محرم
#زینب_سلام_الله_علیها
@shaeranehowzavi
(هوالشهید )🥀
این مطلع را ارتجالاً به بهانه ی شهادت آیینه حُسن موسوی و اسوه ی خُلق و خوی مصطفوی به حضرت علیّ اکبر صلوات الله علیه تقدیم داشته ام :
خاک این بادیه از برگ گل آکنده شده ست ؟
یا تن توست که در دشت پراکنده شده ست !
یاعلی ، مجاهدی.
#استاد_مجاهدی
@shaeranehowzavi
🥀
یک زمان «سلمان رشدی» ، یک زمان اصحاب فیل
تا ابد بر هر که حرمت بشکند “لَعناً وَبیل”
برههای «سَلوان مومیکا» ، دورهای هم “بو لهب”
دیده چشم روزگاران بیشمار از این قبیل
مدعی در چنتهاش حرف حسابی بود اگر
عشق را آتش نمیزد ، “نحن أبناء الدلیل”
خواه دوشادوش شیطان ، خواه در آغوش حق
انتخابش با خودش ، “إنا هدیناه السبیل”
آنچه که آتش کشیدند آفتاب است آفتاب
کی؟ کجا؟ تاثیر دارد هُرم آتش بر خلیل؟
ما شنیدیم و حواریون ز بالا دیدهاند
شخص عیسی(ع) هم به این آیات میبندد دخیل
باز هم بر اهل جهل و غفلت و بغض و حسد
آرزو دارم بتابد نور اسلام اصیل
#سید_جعفر_حیدری
#قرآن_کریم
@shaeranehowzavi
آقا مرا به چادر خاکی آن زنی
که مثل مادر تو زمین میخورد ببخش
ما را به آن عفیف که در راه دین تو
از یک لئیم سیلی کین میخورد ببخش
#محمدتقی_عارفیان
#یا_حسین
@shaeranehowzavi
| وضعیت نارنجی باغ |
شطرنجی نشان دهید
با اسفنجهای خونین
نارنجستانِ قوام را
و با چکهچکهی ابرهای کبود
تکهتکه درختان باغ را
در باد
شطرنجی نشان دهید
بازوان ورم کردهی باغ را
و شتکِ خون را
بر گونههای غنچههای هراسان
تا مبادا تکثیر شود
بالبالِ کفترانِ حرم
در شبیخونِ پیاپیِ کفتارها
شطرنجی نشان دهید
زمین خوردنِ بانویی را
در هایوهوی شغالی گر
در زیرِ لگدهایِ وحشیِ گرگ
ناگاه نارنجی شد
وضعیتِ باغ
شطرنجی نشان دهید
این آدینهی بعد از شام غریبان زینب را
هنوز قافلهی نیزهدارها
چهل منزل فاصله دارند
تا دروازهی ساعت شام...
و جشن خلیفهی بوزینه باز
حتی هنوز از کوفه رد نشدهاند
از بیشکوفهترین باغستانهای تاریخ
چاووش حرمله ها را میبینی
و شبح شبثها را...
در ازدحامِ مگسها..
دارد زیاد میشود
نوشنوش ابن زیادها
شطرنجی نشان دهید
صاعقه را
در گیسوی گندمزارری
مبادا بر آشوبد
رویای ابن سعدها را
اینجا شیرازست
و از نارنجستان
یک خیابان فاصله است
تا چلچراغهای خونی شاهچراغ
شطرنجی نشان دهید
قیامِ گوهرشاد را
در نارنجستان قوام
و خونِ حمید الداغی را
بر گُلدانهایِ شمعدانی
و نارنجی بکشید
گریههای باغ را
شطرنجی نشان دهید
خیمههای سوخته را
در سُمکوبی بیشمار اسبان
و هلهلهی وقیح شمر را
در سیلی بر کودکان حرم
و تاراجِ روسریها
شطرنجی نشان دهید
صورتِ کریه شطرنجبازان شهر را
در چشمِ پیادگان
که مبادا شتکِ خونِ باغ
به تریجِ قبایی بربخورد
این آتش برمیخیزد
از گورِ خاکستریها
به قولِ آن شاعر خسته
فریاد کردن گناه است
در شهر کاکُل زریها
.
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@shaeranehowzavi
اذان عشق"🥀
قد برافراشته کن، سرو تو دیدن دارد
صوت پیغمبری ات باز، شنیدن دارد
پای بگذار بر این دشت ترک خورده ببین!
قلب طوفان زده اش، میل تپیدن دارد
عشق هم در طلب بوسه به پیشانی تو
سمت آغوش تو آهنگ دویدن دارد
مرگ بازیچه دستان تو بوده است ولی
دیگر انگار تمنای رسیدن دارد
ای غزل مردترین معجزه کرب و بلا
صحنه دلبری ات، آه کشیدن دارد
آنقدر جذبه عرفانی چشمت بالاست
که غزل سمت نگاه تو دویدن دارد
به کدامین افق امروز اذان می گویی؟
آری امروز، نماز تو خریدن دارد.
#نجمه_آرمان
#حسین_عزیز_زهرا_سلام_الله_علیها
@shaeranehowzavi
🥀
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
برگشت یار سرکشم بگذاشت عیش ناخوشم
چون مجمری پرآتشم کز سر دخانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کآشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
شب تا سحر مینغنوم و اندرز کس مینشنوم
وین ره نه قاصد میروم کز کف عنانم
میرود
گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل
وین نیز نتوانم که دل با کاروانم میرود
صبر از وصال یار من برگشتن از دلدار من
گر چه نباشد کار من هم کار از آنم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
سعدی فغان از دست ما لایق نبود ای بیوفا
طاقت نمیآرم جفا کار از فغانم میرود
#سعدی علیهالرحمه
@shaeranehowzavi
🥀
شب رخ نمود و دیدهام از خود عبور کرد
بر هم نشست و خاطرهها را مرور کرد
از سنگفرش سینه عطش شعله میکشید
آری خیال دوست به قلبم خطور کرد
تصویر خندهای که امید آفریده بود
در انحنای قطرۀ اشکی ظهور کرد
موسیقی تپیدن دل با طنین اشک
کار هزار پرده ز شور نشور کرد
ناگه در آن میانه سروشی ز شهر عشق
چون کیمیا سفال دلم را بلور کرد
میگفت: «جسم روحفزای حسین را
میل حبیب همدم سم ستور کرد
تعلیم مرغ عشق، سلیمان پاک را
دانا به رمز و راز نوای طیور کرد
بیشک اشارتی به خرابات دلبر است
یادی که حق ز جنت و حور و قصور کرد»
الهامواره بود و هبوطش به کام دل
شهدی ز همنشینی شور و شعور کرد
دل را چو با حقیقت وصل آشنا نمود
بیگانه از تفاوت غیب و حضور کرد
#سید_محمد_حسین_دعائی
#امام_حسین
#شب_زیارتی
@shaeranehowzavi