eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
619 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
180 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
"رسیده ایم به پایان راه سفیانی " ✍سیدعلی حسینی ایمنی سپاه شمر دگرباره سربرآوردند خبر رسید که عباس پرپر آوردند خبر رسید که یک سرو، چاک چاک افتاد دوباره دست علمدار روی خاک افتاد اگر چه باغبان داغ بر جبین دارد شکسته قامت یک سرو بر زمین دارد ولی مباد که پشت ولیّ شکسته شود! مباد لشکر عباس هاش خسته شود! همیشه آن چه گل گریه ی مدام من است طنین "اِنکَسَرَ ظَهری" امام من است خبر رسید که هنگامه ی رجز خوانی است و بیت بیت غزل های ما سلیمانی است به نام سوره "تبّت" به نام سوره ی "فتح" رسیده ایم به آغاز سبز دوره ی فتح به نام تیغ برهنه، به کارزار علی به نام تیغ دو دم، برق ذوالفقار علی! به نام سوره ی "والفجر" شب شکستنی است صفوف سست بنی مکرها گسستنی است سپاه نور بسته است عهد با خورشید قسم به صبح که چیزی نمانده تا خورشید رسیده وقت وفا کردن به پیمان ها خبر دهید به آل زیاد و مروان ها! خبر دهید که شمشیر صبح تیز شده است خبر دهید که هنگامه ی ستیز شده است به دست تیغ سپردید؛ زیر گردن را نمی گذاریم از کفر زنده یک تن را رسیده ایم به دوران خیبری دیگر سپرده ایم شما را به حیدری دیگر حریف جهل شما تیغ ذوالفقار علی شکستِ شیشه ی عمر شماست کار علی رسید نوبت ما فتح را رقم بزنیم به کوچه های فلسطینمان قدم بزنیم رسیده ایم به فصل جهاد، فصل قیام رسیده ایم به فصل ظهور سبز امام قسم به پیکر صد پاره ی سلیمانی رسیده ایم به پایان راه سفیانی @howzavian
✍سیدعلی حسینی یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم مانند علی بی کسم اَحباب ندارم پیغام مرا زود به حیدر برسانید: جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم باید که بپوشانم از او چهره ی خود را با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد: مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم دیدم که علی خیره به در مانده و با خود می گوید از این پس گل نایاب ندارم پنهانی و شب دفن کنید این تن من را یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🍃شهر من قم نیست اما... ✍️ علی اصغر شیری شهر من قم نیست، اما در حریمش زنده‌ام در هوای حق حق هر یاکریمش زنده‌ام در حرم در خلوت شب‌های احیا تا سحر محو کاشی‌های رحمان و رحیمش زنده‌ام در هوای تازه‌اش هر دم مداوا می‌شوم هر نفس با ربناهای نسیمش زنده‌ام من پر از شب‌های پروین خوانی‌ام کنج حرم تا سحر با قصه‌ی اشک یتیمش زنده‌ام در میان تیمچه، در ازدحام رنگ‌ها در میان نقش بازار قدیمش زنده‌ام دود اسفند حرم حرز الامان شهر شد تا نفس دارم فقط با این شمیمش زنده‌ام پ.ن: اخیرا برخی جریان های فرصت طلب به بهانه ویروس کرونا حملات تند و تیزی به مردم و اعتقادات و باورهای شیعی کرده اند، درحالی که نخستین کسانی که در مقابله با این ویروس منحوس به توصیه های وزارت بهداشت و متخصصین عمل کرده اند، رهبر انقلاب و مراجع عظام و روحانیان جهادی بوده اند. گویا نفرت پراکنی علیه دین و دینداران تمامی ندارد. نویسندگان حوزوی را در بازنشر این شعر و حمایت از شهر زیارتی قم یاری کنید. سپاس از همه عزیزان. زنده و سلامت باشید. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6
🍃🏴 جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! @HOWZAVIAN 📢
نان بی نوا ، دوباره آجر ست جیب دولتش به زور و زر ، پُر ست با هر انتخاب بد ، طبیعتاً بر سر وطن ، فساد و غُرغُر ست ✍مهین‌اسدی‌آسترکی بداهه کانالی برای اهالی ذوق و ادب 👇👇👇 🌼 @amir_mokhtar_saghafi
🔸رنگارنگ سیاست بازان ۲۴ بیت به یاد ۲۴ خرداد ۱۳۹۲، و روی کار آمدن که همۀ گفتار و رفتارش رنگ و و دارد 👇 رنگ است این بازار دنیا رنگ سرمایه‌ها شد رنگ و کالا رنگ سخت است تشخیص حق از باطل ازبس‌که شد باطل فریبا رنگ دنیای خود را کرده‌اند این قوم با هاله‌ای از جنس عقبی رنگ با طرحی از اندیشۀ شیطان پاشند بر پاکی دل‌ها رنگ دیگر اراذل را نمی‌بینیم زیرا شده هر بی‌سروپا رنگ هشتادوهشتی، فتنه‌گر هستند از نسل فتنه، نسل غوغارنگ آرامش ما را کنند از کین با فتنه و آشوب و بلوا رنگ بین مُلَوّن‌های لامذهب دارد یکی‌شان الفتی با رنگ نامش فریدون، گرچه ضحاک است تاریخ را هم کرده حاشا رنگ کرد از خباثت همچو شمر دون درس قیام کربلا را رنگ از دست لاری‌جانی و این شیخ قانونمان رنگ است و اجرا رنگ زور و زر و تزویر می‌گیرد از دولت سالوس اینها رنگ این دولت ما دولتی رنگی است عرضه فقط رنگ و تقاضا رنگ دولت فتاده دست اهریمن دارد ولی نقشی اهورارنگ چون انقلابی نیست، می‌گیرد از کدخدا و بی‌خداها رنگ اهل نفاق است و زده با کبر بر مدرک تحصیل و ویزا رنگ با منتقدها مهربان است او با سیل توهین‌های رنگارنگ کارش همه کذب و فریب و مکر دیروز رنگ، امروز و فردا رنگ بسته است با هم‌دستی دزدان بر سکه و بر ارز نیما رنگ برجام او ننگ است و می‌خواهد مخفی کند این ننگ را با رنگ کرده گلابی‌های کرمو را با وعده‌هایش این هیولا رنگ با بیستْ سی خواهد که برگیرد از عفت و ایمان و تقوا رنگ بر چهرۀ ایران اسلامی زد از فساد و فقر و فحشا رنگ ابلیس هست و می‌کند هر روز هم ریش خود هم کیش خود را رنگ ، ۱۳۹۹/۰۴/۲۶ @howzavian
💠 جهان میان قرنطینه اش چه می جوید؟ ✍ عاطفه جوشقانیان، شاعر حوزوی جهان جهان عبوسی جهان ویروسی جهان پرهیز از اشتیاق و روبوسی جهان ظلم و تباهی، جهان گمراهی جهان جهل به نام مدرن آگاهی به دست خویش اسارت چقدر عادی شد و خانه ها همه سلول انفرادی شد جهان میان قرنطینه اش چه می جوید؟ کثیف تر شده از خویش دست می شوید جهان شبیه جهنم شده ست، پس چه کنیم؟ و اقتدار بشر کم شده ست، پس چه کنیم؟ به چهره ها همه اندوه و ماتم آورده چقدر علم بشر در عمل کم آورده به روز واقعه نزدیک و از خدا دوریم به اعتبار چه چیزی به خویش مغروریم؟ چقدر هیچ و حقیریم در برابر او بزرگ اوست، صغیریم در برابر او جهان ظلمت و تهمت، جهان بی برکت جهان مرده جهانی که مانده از حرکت ولی تو شهر غیورم چه با اراده ای و به رغم اینهمه پاپوش ایستاده ای و.. چه ضربه ها که نخوردی میان این طوفان ولی تو کوهی و هرگز نریختی آسان به حرمت حرم و آن درِ شکسته قسم هنوز شهر پر است از مدافعان حرم هنوز هم شهدا دیده بان این شهرند و کوه خضر و شهیدان، نشان این شهرند اگرچه صحن حرم نیز مدتی بسته‌است چه خوب پنجره‌ی خانه رو به گلدسته‌ است برای پر زدنم بهتر از تو جایی نیست تو شهر حضرت معصومه ای، همین کافی ست به روی ما بگشا باز هم حریمت را دوباره پر بده این فوج یاکریمت را به آستان حرم اشک نم نم آوردیم همین بضاعت ما بود اگر کم آوردیم. https://eitaa.com/joinchat/3834314754C58903f67c6 📢 فرصتی برای نشر دیدگاه نخبگان حوزه
اگرچه حوصله ای نیست، بی بهانه بخوان از این سکوت گذر کن کمی ترانه بخوان نزاده مادرِ دنیا به جز تو دلبرِ ناب پیاله بشکن و با لحن دلبرانه بخوان دلم گرفته بیا مثل مادران یک شب به یاد کودکی‌ام قصّه‌ای شبانه بخوان نداشت منزلِ دنیا برای ما خیری از آن جهانِ پس از مرگ و جاودانه بخوان سرِ مزارم اگر آمدی پس از قرآن به جای گریه دو خط شعر عاشقانه بخوان گذشته از سرِ من آبِ زندگی ای عشق! مرا به وسعتِ دریای بیکرانه بخوان ✍نوید نیّری @qalamhayeashegh @howzavian
✴️ یا امیرالمومنین جوشد از خُمخانه ی مولا شراب از شش جهت در نجف ریزد به پای ما ثواب از شش جهت هرکجا رفتیم غیر از مرتضی شاهی نبود در تجلّی باشد آن عالیجناب از شش جهت دل محال است از سر گیسوی او جایی رود بر سر هر موی خود افکنده تاب از شش جهت نیست پیغمبر ولی جبریل شاگردش بُوَد جوشد از یک خطبه ی او صد کتاب از شش جهت نور چشمان علی ما را ز تاریکی رهاند اینچنین تابیده بر ما آفتاب از شش جهت پرسش آور پیش مولای جهان از یک جهت تا بگوید ساقی ما هم جواب از شش جهت آنکه آتش بُرد سمت خانه مولای ما سخت سوزد روز محشر در عذاب از شش جهت ✍علی مقدم @howzavian
ای قلبِ خسته گرچه شکستی صبور باش دنیا همیشه با همه تزویر کرده است ✍ نوید نیّری @howzavian
🔅هوالکریم به مقام مرتضایت وَ به جان باصفایت نظـری نمـا بـه حـال نگران این گدایت ✍عباس بهمنی @chanddaneyaghot @howzavian
◼️🙏امشب به یاد شاعر فقید حجت الاسلام سید علی حسینی افتادم، حقیقتا روحانی صاف و زلال و اهل هنر و ادب بودند. این روحانی فاضل ۱۳اسفند ۹۸ به لقای الهی شتافت. سروده سید را به نیابت از ایشان بخوانیم و فاتحه ای برای این روحانی مخلص نثار کنیم👇👇 در آسمان شرف ماهپاره زینب بود به کهکشان صبوری ستاره زینب بود اگر چه داغ فراوان به سینه سنگین داشت برای درد دل خلق چاره زینب بود شبی که بار سفر بست هستی حیدر کسی که داشت دلی پر شراره زینب بود کنار سجده و محراب و رستگاری عشق کسی که خون به جگر شد دوباره زینب بود شرار زهر به جان حسن که می افتاد کنار تشت و جگرهای پاره زینب بود * خدا مرا بکشد ! این مسیر دشوار است چقدر سهم تو از زخم و درد بسیار است * تو ایستادی و گودال در برابر تو و شمر نعره زنان در پی برادر تو به دست شمر سری بود از قفا بی تن سر بریده ی خورشید بود یا سر تو؟ تو زینبی و فقط نیمی از تو زینب بود غریب کرببلا بود نیم دیگر تو نه ! اشتباه نوشتم - حسین نیم تو نیست تمام بود و نبود تو بود دلبر تو هجوم بارش خنجر به حلق اقیانوس چه کرد با دل پر درد و دیده ی تر تو! * خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است چقدر سهم تو از زخم و صبر بسیار است * به روی خاک که افتاد پیکر خورشید چه کرد خنجر یک گرگ با سر خورشید! چه آتشی که به جان خیامتان افتاد که پیش چشم تو شد شعله ور پر خورشید! کجاست او که عمود خیام و سقا بود کجاست - ساده بگویم - برادر خورشید؟ پلیده پنجه ی نامرد و سیلی شیطان چه کرد با گل رخسار دختر خورشید! شکست قلب قلم٬ شاعر از نفس افتاد - هجوم این همه شیطان به خواهر خورشید؟! * خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است چقدر سهم تو از زخم و درد بسیار است! * اگر چه زخم دلت را گریستی بانو! تو کوه ماندی و باید بایستی بانو! به رغم این همه توفان و تازیانه ی زخم چه با صلابت و نستوه زیستی ٬ بانو! چقدر در نفست صبر زندگی دارد ببینم آیا ایوب نیستی٬ بانو؟ تمام کوفه و شام است در اسارت تو اگر به خطبه سرایی بایستی٬ بانو؟ چگونه شعر بگویم تمام زینب را در ابتدای تو ماندیم٬ کیستی بانو؟ * خدا مرا بکشد! این مسیر دشوار است چقدر سهم تو از زخم و درد بسیار است! ✍سید علی حسینی ایمنی ◼️روحش شاد @HOWZAVIAN