eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
624 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
190 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 💠 در میلاد و مدح حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی صلوات‌الله‌علیه گل کرده باز آیۀ اعجاز در حجاز پیچیده بوی عطر جِنان در مشام جان کعبه شکافت پیش قدم‌های فاطمه تا از میان خانۀ حق، حق شود عیان کعبه که سینه‌چاک علی بود از ازل بشکافت تا که عاشقی‌اش را عیان کند با منکران بگو که خداوند ذوالجلال دیگر چگونه شأن علی را بیان کند؟ بشکفت خنده بر لب گل‌ها و غنچه‌ها بارید نور و عشق ز انگشت کردگار هر روز رنگ‌وبوی نجف دارد این دلم هر سال با نگاه علی می‌دمد بهار الحق مُقلّب دل و دیده تویی علی بی‌چاره‌ام، مدبّر روز و شبم تو باش مولای من، مُحوّل‌ُالأحوال نام توست همواره اسم اعظم روی لبم تو باش ای ذرّه‌ای ز خاک درت گشته نُه فلک ای شعله‌ای ز روی درخشانت آفتاب هستی همیشه با حق و با تو همیشه حق قرآن ناطقی تو و وصف تو در کتاب پروردگار گفته به قرآن ثنای تو خوانده تو را رسول خدا جان خویشتن از یک درخت بوده سرشت تو و رسول یک روحِ واحدید به دو پیکر و بدن فخر عجم، امیر عرب، شاه لافتی درد زمین به مقدم تو التیام یافت کعبه است قلب عالم و تو جان کعبه‌ای چون کعبه زادگاه تو شد این مقام یافت والشمس، والضحی، که تویی شیرمرد روز والیل، والقمر، که تویی پارسای شب نشنید ناله‌های دلت را به غیر چاه نشناخت کس مقام تو را جز نبی و رب حیدر اگر نبود زمین آسمان نداشت خلق زمین ز خاک درِ بوتراب بود عالم طفیل هستی زهرا و حیدر است زهرا اگر نبود علی در حجاب بود شیر خدا و شاه نجف، جان مصطفی داروندار فاطمه، خورشید عالمین خمخانۀ می ازلی، مرتضی علی یک ساغرش حسن شد و یک ساغرش حسین فردوس، نَفحه‌ای ز نفس‌های قدسی‌اش یک نَفخه از کرامتش آیات هَلْ أتَیٰ «دیباچۀ مروّت و سلطان معرفت لشکرکش فتوّت و سردار اتقیا» مهر سپهر دانش و ماه پگاه حُسن جان جهان حکمت و شاه سپاه عشق آغاز از مسیر علی می‌شود فقط خواهد هرآن‌که پا بگذارد به راه عشق شاه سخن، امیر بیان، خسرو کلام فرمانروای هر دو سرا، شاه انس و جان کوه یقین و روح عدالت، امام حق ساقی حوض کوثر و مولای عارفان احمد نذیر بود و علی هادی و صراط بعد از نبی، وصیّ و امام و وزیرْ او شد کعبه سینه‌چاک که گوید علی یکی است مولودِ کعبه است و ندارد نظیرْ او از دامن وصیّ نبی دست برندار همچون زبیر و طلحه اسیر جمل نشو خواهی اگر به خیمۀ مولا نهی قدم هرگز اسیر حرص و هَویٰ و اَمل نشو در موج فتنه اَشعث کِنْدی همیشه هست سلمان کم است، مالک و عمّار یار باش چون میثم از ولای علی مست مست شو در راه عشق یار، خریدار دار باش ▫️▫️▫️؛ ذکر علی عبادت ما، اعتبار ماست نام علی است ذکر لب جمله انبیا «فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی» 📌 ابیات داخل گیومه از جناب سعدی شیرازی است. @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم‌به‌قدم‌های‌پربرکت‌امیرالمومنین فکر می‌کنم هر چیزی در این دنیا داستانی دارد حتی دری که این روزها آرزوی بوسیدنش را داریم... خبر آرام ریخت در جنگل، سارها مثل بید لرزیدند سروها ایستاده جان دادند، مرگ را پیش چشم خود دیدند صبح یک روز سرد پاییزی، باغبانی تبر به دوش رسید «این چه رازیست در دل جنگل؟»، کاج ها با نگاه پرسیدند از درختان یکی یکی رد شد، رو به رویم نشست و گفت به شوق «بهترین چوب های این جنگل، شاخه های جنون این بیدند آسمان بر سرم هوار شد و ...، پیش چشمم زمانه تار شد و دوستانم به رسم بدرقه ... آه، مثل ابر بهار باریدند «نکند سوتک و سه تار شوم، یا که تابوت و چوب دار شوم» مثل پیچک تمام این افکار، در تن و ریشه هام پیچیدند برگ هایم به باد رفت و سپس، تکه تکه به خاک افتادم، زیر باران تمام جانم را، دست ها توی کامیون چیدند رفتم از نو دوباره زاده شوم، توی یک کارگاه نجاری صبح آن روز میخ و چکش و میز، به من و اشک هام خندیدند دستی آمد بلند کرد مرا، جلوی نور آفتاب گذاشت یا علی گفت و آرزومندان، صورتم را به اشک بوسیدند من _در چوبی حرم_ حالا، شده ام مأمن کبوترها بید مجنون شدم به شوق نجف ، بیدها میهمان خورشیدند @shaeranehowzavi
دلْ به جان آمده ، از دوست خبر می خواهد شب طولانی هجر تو، سحر می خواهد هرچه کردیم ببخشا، کرمی کن، باز آ پسر فاطمه! این قوم پدر می خواهد 🌹🌹🌹🌹 جهانْ یابن زهرا، پر از اضطراب است یمن ، غزه، سوریه، در التهاب است در این روز میلاد، آقا دعا کن! دعا کن، دعای پدر مستجاب است @shaeranehowzavi
خلوت پدر و دختری شهدا .‌‌..💔
📣تلویزیون اینترنتی کتاب برگزار می‌کند: 📚اولین دوره کنگره ملی شعر رحیل📖 🌸با موضوع بانوان تاثیرگذار تاریخ محورهای فراخوان: - بانوان قرآنی - بانوان صدر اسلام - مادران - بانوان عاشورا - بانوان تاثیرگذار - همسران - بانوان طلایی 📫مهلت ارسال آثار: تا پایان فروردین ۱۴۰۴ 🌐ارسال آثار به آدرس ایتای: @mahta_sa 📱 @Ketab_tv
میلاد امیر مؤمنان امروز است عیدی تمام شیعیان محفوظ است جمهوری اسلامی ایران قطعا با یاری مرتضی علی پیروز است @shaeranehowzavi
اینگونه غم و غصه به بند آوردم شاید که بگویید چرند آوردم القصه که در خواب پری شب دیدم در محفلتان شعر بلند آوردم تا خنده نشانم به دهان شیرین تر همراه شکر کله ی قند آوردم ای مرد به تقدیر مقامت امسال در خواب گلی من ز هلند آوردم از بس گله کردی شب و روز از بارش برفی ز نوک کوه سهند آوردم تا دور شود چشم بد از اطرافت از هند کمی تخم سپند آوردم در خواب تو را دیدم و در رویایم همراه خود انگار سمند آوردم تردید مرا کشت به خواب اما باز جوراب ولی مارک برند آوردم هرچند که تعبیر ندارد خوابم این لاف سخن از در پند آوردم شرمنده از این شعر ولی ای استاد این بار بگو نمره ی چند آوردم ؟ @shaeranehowzavi
باید سراغ حال بابا را بگیرم امروز شاید فال بابا را بگیرم من دخترم،بابایی ام، می خواستم باز عکس رخ خوشحال بابا را بگیرم باید برای شادی او از کلوپی دنباله سریال بابا را بگیرم او کارگر بوده سوادش دکترا نیست ای وای اگر اشکال بابا را بگیرم از مکه بر گشته پدر باید که پر شور آیین استقبال بابا را بگیرم من چشم و دل سیرم وگرنه گاه و بی گاه شاید سراغ مال بابا را بگیرم روز پدر شد باز هم یک جفت جوراب سهمیه امسال بابا را بگیرم ای کاش من هم داشتم ایمان او را تا خصلت امثال بابا را بگیرم @shaeranehowzavi
پدرم اهل دین و ایمان بود پدرم آدمی مسلمان بود پدرم روز و شب به حال نماز ، پدرم در پناه یزدان بود پدرم اهل ذکر بود و نماز پدرم اهل راز بود ونیاز پدرم نیمه شب به حال سجود چهره ی او بسی درخشان بود پدرم بود قاری قرآن پدر من اذان هم می گفت پدرم اهل صوم بود و صلاة ، پدرم همچو ماه تابان بود عاشق هشت و چار بود و خدا عاشق چارده گل معصوم بالاخص عاشق امامِ رضا ، عشق او که قم و خراسان بود پدرم سفره اش همیشه به پا ، بود مهمان نواز چون حاتم در کرامت نمونه بود و بزرگ ، پدرم اهل جود و احسان بود پدرم بود مهربان با ما گرم بود و صمیمی و عاشق اخم بر چهره اش نمی دیدم پدر من همیشه خندان بود پدرم اهل کار بود و تلاش ، پدرم نان بازوان می خورد پدرم کارگر درون شهر ، داخل ده ولیک دهقان بود پدرم پینه داشت دستانش ، پدرم کینه در دلش هرگز پدرم اهل کار و حکمت بود ، پدر من شبیه لقمان بود پدرم داغ بر دل خود داشت ، از برادر که در جوانی مرد داغ اطفال پرپر خود را ، داغ در سینه اش چه پنهان بود پدرم بود اهل جنگ و جهاد ، داشت سربند یا علی بر سر پدرم در جهاد اکبر بود ، پدرم عاشق شهیدان بود پدرم شصت و چار ساله که شد ، رخت از این جهان فانی بست پدرم بود عاشق احمد(ص) پدرم که شبیه سلمان بود من به پیش پدر چنان مورم ، یادگاری ز جدِ تیمورم پدرم پادشاه زندگی ام ، پدر من چنان سلیمان بود @shaeranehowzavi
شهدِ شهود در چشم تو شهودِ شگفتی هست آن را به‌جز شهید نمی‌فهمد آیینه نیز قصد تماشا داشت وا کرد چشم و دید نمی‌فهمد از کوهسارِ معرفتت آری این سیلِ حکمت است شده جاری هر کس که دل نداد، نمی‌نوشد هر کس که دل برید، نمی‌فهمد عمری اگرچه غرق شد آن‌گونه در واژه‌های معجزه‌آمیزت دریای اشک‌های تو را حتّی ابنِ ابی‌الحدید نمی‌فهمد گفتی که تن به سجده نمی‌دادم معبود را اگر که نمی‌دیدم گفتی و قرن‌هاست که حرفت را عرفانِ بوسعید نمی‌فهمد شیرینیِ شروعِ تو را آری غیر از خدای کعبه نمی‌داند شهدِ شهودِ فُزتُ و ربّت را بی‌شک به‌جز شهید نمی‌فهمد @shaeranehowzavi
در روز حشر گر عطش آرامشت ربود ما را علی است ساقی کوثر غمت مباد @shaeranehowzavi