🔻فراخوان بیست و هفتمین جشنواره بینالمللی شعر فارسی رضوی
🔹شعرا و علاقه مندان می توانند برای مطالعه فراخوان و شرکت در جشنواره به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنند.
http://www.shamstoos.ir/fa/farakhanha/sherfarsi
🔺آخرین مهلت ارسال آثار: ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۲
▪️بنیاد بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا علیه السلام
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
با خودم عمریست درگیرم, چه معنایش کنم؟
می شود ازغم بمیرم یا که حاشایش کنم?
من خودم را پیشتر در صحن ها گم کرده ام
می روم در صحن گوهرشاد پیدایش کنم
صحن گوهرشاد رابا گنبد زیبای سبز
اصلا این جا امدم قدری تماشایش کنم
مادری می گفت؛گندم, نذر پای دخترم
تا شفایش را بگیرم, کفش نو پایش کنم
زخم کاشی ها،معرق هاچه می گوید به من؟
می شود با اشک چشمانم مداوایش کنم؟
چادرم را باد می خواهد بیندازد زمین
چون رضاخانی که باید در غزل جایش کنم
من خودم را بعد از این در صحن پیدا می کنم
گفته ام،پس می روم در صحن امضایش کنم
#زهرا_سلیمی
#شعر_رضوی
💠 @shaeranehowzavi
(غوغای بیمهار)🍃🌹
کجاست یار همین جا و در کنار من است
نشسته کنج سکوت اتاق و تار من است
پلنگ بیجگرم پیش چشم او آهوست
کجاست یار به صحرا پی شکار من است
گلو گرفته به سرپنجهی بلند بلند
غریو و غرّش و غوغای بیمهار من است
به خشک کردن صید تپندهاش سرگرم
به چارگوشهی دنیای موزهوار من است
سرش به طاق رفيع فلک رسیده و باز
اسیر غمبرکِ ساحل کنار من است
گشاده روی نظرتنگ، خوش دسیسهی من
که زهر مار درآورده از دمار من است
کجاست یار همین جا درست بر لب بام
که آفتاب یخِ عصر احتضار من است
لبم شکافته بر پلکان هشتىُ دوست
سرم شکستهی پسکوچهی نگار من است
اگر به بوی دهان شير پرورانده کسی
فقط هموست به جرات که جانشكار من است
به حجرهام زد و دخلم درآمد و به درک!
که تارِ طرهی این مشتری مدار من است
فشار داده در و تخته را و گردن من
نه پای یار که او پایه ی قمار من است
نشست بر سر طاقش که جفت برخیزد
ورای هوش و شتابی که انتظار من است
همیشه بر رج اول نشسته خشت تنم
مُحاسب من و توضیح استوار من است
چنانچه پردهای از ضعف من به رخ بکشد
کدام گوشه زدن ضربهی فرار من است
کجاست یار میان سیاه چادر ایل
عذاب قبر نیاکان پر شمار من است
کجاست از خودش در شناسنامه ی من
مؤلف لغت اسم مستعار من است
سبو به سایهی ابروی خود نهاده ولی
نه شادخوار و نه غمخوار روزگار من است
بزن به قرنِ يكم دوم ای خراب شده!
که شهد لب پرِ پیرانهاش گوار من است
حریر نازکِ زر دوز پرنیان گیرش
همیشه گرته پذیرِ من و غبار من است
به باغِ چینه و پرچین کشیدهام بنگر
یکی از اینهمه سرو بلند یار من است
#امیرحسین_هدایتی
💠 @shaeranehowzavi
🍃🌹
شعبان شد و خیل رحمت آمد از راه
در سال نبوده ماه همچون این ماه
یک ماه و طلوع پنج خورشید در آن
لاحول و لا قوه الا بالله
#عاصی_خراسانی
#شعبان_المعظم
💠 @shaeranehowzavi
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر
بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی
با حضور؛
حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی
همراه با شعرخوانی
شاعران برگزیده از سراسر کشور
سهشنبه دوم اسفند - ساعت ۱۸
ساری، حسینیه عاشقان کربلا
@Farakhanesher
💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی با حضور؛ حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی همراه
سلام و احترام🌹
با تبریک فراوان خدمت خانم عاطفه خرمی بابت برگزیدهشدن شعرشون در این فراخوان🌹🍃
من آن پاییز شیرازم که در خود قصه ها دارم
پر از بغضم، پر از سوزم ،پر از رازم، عزادارم
هوا سردست و اخبار زمین و آسمانها داغ
خبرها میرسد از اتفاقات مهیب باغ
گلوله برگها را یک به یک روی زمین انداخت
جهان بار بزرگی روی دوش "آرتین" انداخت
در ختان کهن را در حرم ناگاه سوزاندند
به نام "زندگی" ، هر غنچه را در راه سوزاندند
زیارتنامه میخواندند یا گرم دعا بودند...
میان رکعت اول... نمیدانم کجا بودند...؟؟
فقط میدانم آغوش خدا آن لحظه هاپر شد
تمام صحن از بال کبوترهای ما پرشد
صدای گریه ای آمد، صدای کودکی تنهاست
صدای گریه کودک صدای غرش دریاست
بهم می ریزد این دریا، به پا میخیزد آن طوفان
بساط شوم زاغان میشود درباغ ما ویران
حرم فردا شهادت میدهد این بغض سنگین را
شکستن را، دریدن را، غروب سرد خونین را
جهان حال غریبی دارد احوالش تماشایی است
ببین اینجا سر مفهوم آرامش چه دعوایی است
#عاطفه_خرمی
💠 @shaeranehowzavi
صلیالله علیک یا ابا عبدالله🌹
حسین عهده دار راستی شد
هرآنچه از ازل تو خواستی شد
کسی که دل به هیچ میدهد نیست
که آشنای راه، نابلد نیست
حسین مصلحت شناس عشق است
که از اساس، خود اساسِ عشق است
قیام کرد تا بدی نباشد
که دین به جز محمدی نباشد
بهانهٔ عزیز خلقت توست
حسین آیهٔ قیامت توست
شعور و شور میدهد به آدم
چه ساده نور میدهد به آدم
چهها نکرد با شهادت خود؟!
رسید او به اوج عزت خود
هزار فرقه زیر پرچم اوست
که زنده عالم از محرم اوست
چه ساده میرهاند از ضلالت؟!
کسی که تن نمیدهد به ذلت
چه نعمتی است تا ابد وجودش؟
که زنده نیستیم با نبودش
حسین را خود انتخاب کردی
گزینشی دقیق و ناب کردی
خدا تو خواستی چنین بمیرد
تمام خلق را به بر بگیرد
صفات توست تا ابد صفاتش
که ذات توست تا همیشه ذاتش
خدا بده به ما صفای او را
نماز ظهر کربلای او را
اگر چه نور واحدند نسلش
رسید جور دیگری به اصلش
حسین جور دیگری امام است
که فیض این امام فیض عام است
تمام اهل خویش را فدا کرد
به عهد خویش تا ابد وفا کرد
مبارک همه ولادت او
مبارک همه سیادت او
چه میوهٔ دلی؟! نبیند آسیب
خدا کند غمی نبیند این سیب
ببخش ختم شد به روضه شعرم
نمیرود ز خاطرم محرّم
حسین، مرد بارمان بیاور
برای خود به کارمان بیاور
به فکر یار و انتقام سختیم
وگرنه تا همیشه تیره بختیم
#مریم_بُسحاق
💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی با حضور؛ حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی همراه
#شعر_برگزیده:🌹
ای سرو از تبار کدامین صنوبری؟!
یا امتداد نسل کدامین پیمبری؟!
در چشم مهربان تو خشمی مقدس است
با چشمهای جمع نقیضین، محشری
هرچند کوه محکمی از سنگ وآهنی
از جنس یاسهای همیشه معطری
آتش گرفته ای که بماند جهان ما
ای شمع! در سیاهی دنیا منوّری
ارث است و از مدینه به بغداد میرسد
حالا میان شعله ببین مثل مادری!
تکبیر فتح مسجد القصی ست برلبت
یک عمر گرم گفتن الله اکبری
ای سرو سربلند که افتاده ای به خاک
اکنون تو از زمین و زمان هم فراتری
رفتی ولی پس از تو هزاران تو زنده شد
تو زنده مانده ای و مسیحای دیگری
#عاطفه_خرمی
💠 @shaeranehowzavi
🍃 شاعران حوزوی 🍃
اختتامیه دومین کنگره ملی شعر بزرگداشت شهید مصطفی نوروزی با حضور؛ حجتالاسلام دکتر ناصر رفیعی همراه
#شعر_برگزیده🌹
خبر رسیده دوباره شهید آوردند
چقدر لاله سرخ و سپید آوردند
کنار این همه قحطی، میان این همه غم
خبررسیده که موج امید آوردند
پر از شکوفه شده این جهان خالی باز
که بعد از آن همه اسفند، عیدآوردند
قسم به دامن پاک زنان این صحرا
قسم به عشق که نسلی جدید آوردند
اگرچه خود غزلی عاشقانه و نابند
ولی حماسه و قدرت پدید آوردند
زنان خون جگر خورده پای این بستان
که میوه دل خودرا نوید آوردند
به رغم آنهمه آفت که باغمان دیده ست
چقدر خوب که نسلی شهید آوردند
#عاطفه_خرّمی
💠 @shaeranehowzavi
🌺 گله کم نیست! 🌺
دلم امروز گواه است کسی می آید
حتم دارم خبری هست...گمانم باید...
فال حافظ هم، هر بار که می گیرم باز
«مژده ای دل که مسیحا نفسی...» می آید!
باید از جاده بپرسم که چرا می رقصد؟
مست موسیقی گامی شده باشد شاید
ماه در دست، به دنبال که این گونه زمین
مست می گردد و یک لحظه نمی آساید؟!
گِله کم نیست، ولی لب ز سخن خواهم بست
اگر آن چهره به لبخند لبی بگشاید
#محمدمهدی_سیار
💠 @shaeranehowzavi