باذن الله...
لحظه ای که به خاطر علی کوچولو خاطره شد...
نشسته بودیم توی اتاق که آقامحمد جعفری و سه تا گل پسرش وارد شدند، علی کوچولو به محض ورود کنجکاوی اش شروع شد، پریز برق و همه شارژ بود که تست می کرد.. بغلش کردم گفتم تو چقد باحالی آخه!
بیا یه عکس دو نفره بندازیم، محمدحسن داداش خوش سرزبان علی نشست جلوی ما و گفت خب عمو بیا عکس سه تایی بندازیم، محمد جواد بلافاصله آمد کنار و گفت خب چهارتایی بندازیم...
در چند ثانیه حسابی اتاق پر از نشاط شده بود به مهرداد گفتم بیا داداش پنج تایی عکس بندازیم..
و در شات آخر پدر این پسرهای پر نشاط هم به جمع مان پیوست و این عکس به خاطر علی کوچولو در شهر #نجف و ساختمان #عتبه_علوی خاطره شد.
#اربعین۱۴۴۵