eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
چون اگر بطور صددرصد بپذیریش خود نظریه هم میره زیر سوال... اگر نظمی نباشه اگر یقینی نباشه چطور میشه نظریه داد اصلا؟ بدون یقین همین نظریه رو چطور میشه ارائه داد؟ اما تا یه حدی صحیحه از این جهت که اصولا علم با فرضیه ها سر و کار داره نه با قطعیت یعنی درباره هیچ چیز نمیتونه نظر قطعی بده و با قطعیت حرف بزنه. اینه که فقط میشه ازش در مسیر مطالعه کمک گرفت و نمیشه باهاش تصمیم قطعی گرفت اینهمه نظریه در طول تاریخ سالهای سال بعضا هزار سال دوهزار سال مثل نظریه بطلمیوس رایج بوده همه هم با قطعیت فکر میکردن درسته اما بعد از دوهزار سال یه نفر میاد ردش میکنه به همین راحتی... از علم بشر بیشتر از اینم نمیشه انتظار داشت طبیعتا تضمینی نمیتونه برای صحت 100 درصد بهت بده. هیچ وقت نباید مطالعه رو تک بعدی و از یک دریچه پیش ببریم... وقتی پروژه ای به این بزرگی و عظمت رو بررسی میکنی یقینا باید مطالعاتت میان رشته ای باشه و از همه ی علوم کمک بگیری، فیزیک، زیست، شیمی ، تاریخ، فلسفه، منطق و استدلال و... الانم توی این حوزه شاید مطالعه زیستی بتونه بیشتر کمک کنه چون عمدتا توی لوله آزمایش و زیر میکروسکوپ همه چیز رو بهت نشون میده... صفحه ی گوشیم روی میز روشن شد و اذان پخش شد... همونطور که چشمم به گوشی بود بلند شدم وبه عنوان آخرین جمله گفتم: اصلا همین نگاه های تک بعدی بشر رو انقدر گیج کرده در این زمینه... کتایون سر بلند کرد و پرسید:کجا؟ _یه چند دقیقه استراحت کنید من میرم نماز بخونم و بیام... بی حوصله گفت:واقعا زشت نیست دو تا آدم رو علاف خودت کنی که به یه کار شخصی برسی؟ با چشمهای گرد شده نگاهش کردم: تو دیشب یه تلفن بهت شد کلا ول کردی رفتی ما هیچی بهت نگفتیم بعد الان سر یه ربع چونه میزنی؟ _اونکار خیلی مهم بود _اینم خیلی مهمه. فقط اهم و مهم هامون با هم فرق داره... بیکار نشینید یخچال و کابینتا پر خوراکیه یه چیزی بخورید ته دلتونو بگیره الان برمیگردم... ... وقتی از نماز برگشتم کتایون یک جعبه فلزی شکلات دستش بود و با ژانت مشغول خوردن شکلاتهاش بودن... قبل از نشستن رفتم آشپزخونه و یک پیش دستی خرما و گردو پر کردم و با سه لیوان شیر گذاشتم توی سینی و برگشتم پذیرایی... سینی رو روی میز گذاشتم و گفتم: _بفرمایید ناقابله مجدد نمک نداره! دوباره اول خودم پیش قدم شدم و شروع به خوردن کردم... اینبار کتایون خیلی راحت لیوان شیر رو برداشت و خیلی عادی گفت: ممنون ژانت هم بعد از چند ثانیه لیوان شیرش رو برداشت اما چیزی نگفت.. لیوان شیر رو که سر کشیدم خواستم شروع کنم و ادامه بدم که کتایون قوطی شکلات رو گرفت سمتم: اگه حرام نیست بفرما... خندیدم: نه اگر الکل نداشته باشه میخورم... لبخند کجی به نشانه تمسخر زد: بدون الکله! _ممنون (ادامه این پارت و نیمی از پارت بعدی حاوی استدلالهای زیستی در اثبات طراحی هوشمند کیهان و خالقیت خداست، در صورت عدم تمایل میتونید ازش عبور کنید و به ادامه داستان بپردازید اگر چه توصیه من این هست که با حوصله مطالعه بفرمایید) شکلاتی برداشتم و خوردم و بعد شروع کردم:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چه خوش سعادت‌اند آنان که برایِ دنیایشان آن چنان کار می‌کنند و می‌کوشند که انگار تا ابد زنده خواهند ماند و برایِ آخرتشان آن چنان کار می‌کنند که گویی فردا خواهند مرد.
اختلاط دختر و پسر ممنوع 💠شریفه۲۳ مبارکه قصص 🔰مکتب اسلام در عین اینکه اجازه فعالیت اجتماعی رو در عرصه اجتماع به می ده او رو از اختلاط در عرصه کار و فعالیت نهی می کنه. 👈 اسلام میگه نه حبس و نه اختلاط ✅بلکه حریم. 🔰 سنت جاری مسلمانان از زمان رسول خدا همین بوده که از شرکت در مجالس و مجامع منع نمی شدن ولی همواره اصل «حریم» رعایت شده. 🔰در هم اشاره شده که حضرت شعیب با وجود اینکه شغل چوپانی داشتن هنگام سیراب کردن گوسفندان خود، ابتدا به کناری می رفتن تا چوپانان دیگه آب از چاه کشیده و حیوانات خود رو سیراب کنن و اونجا رو ترک کنن، بعد به سیراب کردن حیواناتشون می پرداختن، حتی هنگامی که می خواستند همراه موسی به خانه خود برن حضرت پیشاپیش اون ها قدم بر می داشت. تا به پشت اونها نظر نکنه، و تغییر جهت مسیر رو با پرتاب سنگ نشان میدادن که حتی سخن گفتن با نامحرم هم به حد ضرورت باشه.
AUD-20201010-WA0019.mp3
2.54M
🎧 🎙استاد عالی 💢توفیق داشتیم عهد بستیم... 🔸بسیار زیبا و شنیدنی 👌 👈حتمآ بشنوید و نشر دهید.
چه خوش سعادت‌اند آنان که برایِ دنیایشان آن چنان کار می‌کنند و می‌کوشند که انگار تا ابد زنده خواهند ماند و برایِ آخرتشان آن چنان کار می‌کنند که گویی فردا خواهند مرد.
🔻 | 🔅 شهادت یک واژه و راهِ ... تمام نشدنی است ... و آنقدر دست یافتنی است که هرکس می‌تواند، آرزویش را داشته باشد و امیدش را هم به دل ، که حتما به آن دست خواهد یافت ... و اما...هر آرزویی ... بهایی دارد ... جان دادن در راه ، آدم شدن می‌خواهد خالص شدن می‌خواهد ... سختی و درد کشیدن می خواهد ! و همه ی اینها ... با امام زمان را می‌خواهد! و زیر قول ، نزدن هایمان را می‌خواهد !! 📌 برای کار کنید...
🌹حاج اسماعیل دولابی🌹 اگر کسی جایی مهمان بشود، نگرانی نخواهد داشت که غذا چیه، پذیرایی چه هست؟ ... میگوید مهمان هستیم دیگه هزار غم بر دل صاحب خانه هست که یکی هم بر دل مهمان نیست. مهمان، مهمان است، هرچه آوردند میخورد و هرکجا گفتن میخوابد و نگرانی ندارد. اگر در عالم دنیا هم خودت را مهمان خدا دانستی ، خدا رزقت را میدهد و غصه ای نخواهی داشت، خرج مهمان بر گردن صاحب خانه است. در دنیا خود را مهمان بدانید. خدا هم خوب میزبانی میکند.
عاقد دوباره گفت: وکیلم⁉️ شکست💔😢 یعنی به امیدی دگر نبود او گفت: با اجازه ، بله بله😔 مردی که غیر ای مختصر نبود ش ت
15.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ 📍فقط ۵ دقیقه فرصت بگذارید تا در پاسخ به یاوه گوییهای این روزها، قدرتمند شوید!