➖🕊مرغ سحر
🔻
ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .
🌹🍃🌹🍃
شهید محمدرضا تورجی زاده
➖➖➖➖➖➖➖➖
🏴 از کانال شهید محمدرضا تورجی زاده دیدن کنید 👇👇
╭━═━⊰🍃🏴🍃⊱━═━╮
@shafeh
#مکتب_امام
◾️ کربلا را زنده نگه دارید
آن روضه های سنتی را سر جای خودش نگهدارید , و آن مصیبت ها را نگه دارید زنده که برکاتی که به ما میرسد از آنهاست و از کربلا این برکات به ما میرسد .
کربلا را زنده نگه دارید و نام مبارک سیدالشهدا را زنده نگه دارید , که با زنده بودن او اسلام زنده نگهداشته میشود
◾️🍃◾️🍃
➖➖➖➖➖➖➖➖
🏴 از کانال شهید محمدرضا تورجی زاده دیدن کنید 👇👇
╭━═━⊰🍃🏴🍃⊱━═━╮
@shafeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟✨ شنونده قرآن کریم باشیم
.🍃🌺
..🍃🌹
...🍃🌷
( مهم تر از آن عامل به قرآن باشیم )
@shafeh
27.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
➕بسیار تاثیر گذار
📹روضه جانسوز حضرت علی اکبر(ع) از زبان مرحوم کوثری در حضور امام خمینی(ره) را ببینید.
🕊 شهید محمدرضا تورجی زاده
🆔 @shafeh
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
Sadegh_Ahangaran_Alamdar_WWW.IRMP3.IR__010318095833.mp3
2.71M
❤️ علمدار
❤️ تقدیم به حضرت عباس (ع)
🎤🎤 صادق آهنگران
شعری از شهید محمد تورجی زاده :
هیهات، مصیبتی است تنها ماندن
هنگام رحیل همرهان جا ماندن
سخت است زمان هجرت هم قفسان
مبهوت قفس شدن ز ره واماندن
در چون و چرای حسرت هستی تا چند
تاچند اسیر خودسریها ماندن
در حسرت پر کشیدن از دام وجود
ماندیم و نبود در خور ما ماندن
مشتاق رحیل و بال و پر سوختهایم
سخت است در این سرا خدایا ماندن
🕊 شهید محمدرضا تورجی زاده
🆔 @shafeh
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
بخش دوم کتاب :
◀️ دست ابلیس ( خاطرات جاسوس انگلیسی مستر همفر )
⭕️ آغاز سفر
در سال 1710 وزارت مستعمرات من را به مصر، عراق، تهران، حجاز و استانبول فرستاد تا
اطّلاعات کافی برای ضعیف کردن مسلمانان و چیرگی بیشتر بر آنان به دست آورم. همزمان نه نفر دیگر از بهترین کارمندان وزارت که فعالیّت، نشاط و دل بستگی کافی برای تحکیم سلطه بریتانیا بر امپراطوری عثمانی و دیگر کشورهای اسلامی را داشتند به مناطق مختلف اعزام شدند. وزارت پول کافی، اطّلاعات لازم، نقشه های مربوطه و نام های حاکمان، سران قبایل و عالمان را در اختیار ما قرار داد. این سخن دبیرکل را هنگامی که به نام مسیح ما را بدرود می داد، فراموش نمی کنم.
او گفت: «آینده کشور ما در گرو موفقیّت شماست، آن چه در توان دارید کوتاهی نکنید.»
من با هدف دوگانگی، راهی استانبول مرکز خلافت اسلامی شدم در لندن زبان های ترکی، عربی (زبان قرآن) و پهلوی (زبان ایرانیان) را آموخته بودم ولی حالا باید زبان ترکی (زبان مسلمانان ترکیه) را تکمیل می نمودم. آموختن زبان با دانستن زبان آن طوری که بتوان مانند مردم آن کشور سخن گفت تفاوت دارد. نخست چند سال طول می کشد امّا دومی چند برابر به درازا خواهد کشید و من باید زبان را با همه ریزه کاری هایش چنان می آموختم که مورد بدگمانی قرار نگیرم.
امّا در این مورد نگرانی زیادی نداشتم زیرا مسلمانان تسامح، سعه صدر و خوش گمانی را از پیامبرشان آموخته اند و بدگمانی نزد آنها چون بدگمانی برای ما نیست. حکومت ترکان نیز در رتبه ای نبود که بتواند جاسوسان و مزدوران را باز شناسد. این حکومت آن چنان ناتوان و از هم گسیخته بود که خاطر ما را آسوده می کرد.
پس از یک سفر خسته کننده به استانبول رسیدم، خود را محمّد نامیدم و به مسجد (جایگاه گردهمایی و عبادت مسلمانان) رفتم. نظم، پاکیزگی و فرمان برداری آنان
شگفت زده ام کرد. با خود گفتم: چرا ما با این انسان ها می جنگیم؟ چرا می کوشیم آنها را درهم بکوبیم و دستاوردهایشان را برباییم؟ آیا مسیح ما را بدین کار سفارش کرده است؟ امّا زود این اندیشه اهریمنی را از خود دور کردم و دوباره اراده نمودم که این جام را تا پایان بنوشم.
(امیرالمونین علی (ع) فرمودند : زکات علم نشر آن است ; لطفا نشر دهید )
@shafeh