eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
❣هرگز چشمانت را از آسمان بر ندار آنجایی که خدا زندگی می کند آنقدر به آسمان چشم بدوز تا خدا را ببینی سرت را بالا بگیر شک نکن . . . خـــــ🦋ــدا خودش را از تو پنهان نمی کند او دیدنی ترین است! 🍃🦋🍃
"خداوندا🫀✨" میدانم لحظات دل گرفتگی ام ثمره دل سپردن بہ غیر توست خودت گفتی... «وَتَبَتَّلْ إِلَیْہ تَبْتِیلاً» از همہ دل برکن وفقط بہ سوی من روکن پس دلم را از هر چہ غیر توست خالی کن وبپذیربنده پشیمانت را:) 🍃🌹🍃
💢خوبی قرار گرفتن غرفه ایران در نمایشگاه نظامی دوحه در کنار غرفه آمریکا اینه، هرکی پرسید این تجهیزات چه کاربردی داره، بهش گفته میشه با اینا میشه اون پهباد پشت سرتون مثل آبخوردن زد😉
5.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبرانقلاب : قطعا مردم یمن وانصارالله پیروز خواهند شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢قضیه به شما نهار دادن رئیسی حالا به بایـدن هم رسیده از سربـازاش میپرسه نهار خوردین بعد میشینه باهاشون نهار میخوره. 🔹اینکه اصلاح‌طلبان لال شدند و جمهوری‌خواهان مسخرش نمی‌کنند جای تامل داره! ✍️ اون احمق هایی که به اقای رییسی خرده میگرفتن که گفته ناهار خوردین تحویل بگیرن شرف داشته باشین
💢یک نمونه از عملیات روانی بی.بی.سی! 🔹دقت کنید این یک نمونه ساده از جنگ روانی و فریبکاری بی.بی.سی است. ابتدا از «واکنش کاربران» شروع کرده. کلمه «واکنش» دارای بار منفی است تا در مخاطب القای مخالفت و حس اعتراض کند. از کلمه «حوثی» به جای انصارالله یا رهبران یمن استفاده کرده؛ چون انصارالله در ذهن مردم ایران کلمه مثبتی است. و حوثی واژه‌ای غریب‌تر. 🔹و دروغ واضح: علت نورپردازی همبستگی با مردم یمن به مناسبت حمله عربستان به آن‌هاست. (دفاع از انسانیت). در حالی که در تیتر بی.بی.سی دقیقا برعکس آمده: حمله یمن به عربستان! هدف: القای تهاجمی بودن یمنی‌های مظلوم... ✍️ مرگ بر بی بی سی مرگ بر ملکه الیزابت مرگ بر انگل ایس خبیث
🔴گزارش شده است که ذخایر سوخت برای اوکراین 5-10 روز باقی مانده است. ✍ اروپا به نفت بشکه ای ۳۰۰ وبلکه بیشتر سلام کند واین تازه شروع کار است
11.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴صحبت‌های تکان‌دهنده کودک یمنی 🔸️ شیعیان یمن برنده‌تر از شمشیر و مقاوم‌تر از فولادند و ان شاءالله راه را برای ظهور حضرت یار هموار می‌کنند. ✅پیشنهاد دانلود ونشر 🌺🌸🌺🌸🌺
. 🌷همسرم، فضل الله رحمانی با کمپرسی‌اش به جبهه رفته بود. بعد از پذیرش قطعنامه خبر آوردند، مفقود شده است. خیلی نگران بودم. دو بچه کوچک و یک بچه در راه، نگرانی و سردرگمی‌ام را چند برابر کرده بود. یک شب او به خوابم آمد. بیابان بود و همه جا پر از برف و درختان بی‌برگ که سفیدی، شاخه‌های برهنه‌اش را پوشانده بود. من همان سرگردانی عالم بیداری را آنجا هم داشتم. دیدم کبوتر بزرگی به سویم می‌آید. کبوتری که نیمی از بیابان را فرا گرفته است و در آن شب تمام بیابان را روشن کرده است. 🌷وقتی کبوتر صورتش را به طرف من برگرداند، دیدم شوهرم، فضل‌الله است. او از من پرسید: «چرا نگرانی؟» گفتم: «خیلی جاها دنبالت گشته‌ام؛ جهاد، بنیاد و.... اما پیدات نکردم.» گفت: «من اینجا هستم.» پرسیدیم: «اینجا کجاست؟» یک‌باره دیدم هزاران کبوتر در آسمان پیدا شد. پرسیدم: «این کبوترها کی هستند؟» جواب داد: «اینها دوستان من هستند. اول اندازه من بودند ولی حالا کوچک شده‌اند.» پرسیدم: «اینها از کجا می‌آیند.» جواب داد: «همان جایی که به خاطرش جنگیده‌اند.» 🌷پرسیدم: «مثلاً کجا؟» جواب داد: آن را دیگر باید خودت بدانی.» پرسیدم: «یعنی تو دیگر به خانه برنمی‌گردی؟» گفت: «نه! فقط مواظب خودت و بچه‌هایم باش. در ضمن بچه‌‌ای که به همراه داری دختر است و اسمش هم فاطمه! تو و بچه‌هایت هیچ مشکلی ندارید، با خدا باشید و مطمئن باشید خداوند پشتیبان شماست.» وقتی از خواب بیدار شدم، مطمئن بودم که او شهید شده است. فردای همان ‌روز خبر آوردند که کمپرسی منهدم شده او را پیدا کرده‌اند، اما هیچ اثری از خود او نیست. آنان نام همسرم را به عنوان شهید مفقود‌الجسد ثبت کردند. 🌷با همه این احوال دلم رضا نمی‌داد که بی‌تفاوت بنشینم و زندگی‌ام را بکنم. باز به دنبال او می‌گشتم. تا اینکه شبی دیگر خواب دیدم چهار پاسدار سرِ تختی را گرفته‌اند و به منزل ما می‌آورند. کسی روی تخت خوابیده و ملحفه‌ای رویش کشیده شده است. پرسیدم: «او کیست؟» جواب دادند: «همانی که تو به دنبالش می‌گردی.» ملحفه را از یک طرف کنار زدم، دیدم یک پایش قطع شده است. از طرف صورتش هم کنار زدم دیدم همسرم است. چمشانش را باز کرد و گفت: «فقط آمده‌ام به تو بگویم این قدر دنبال من نگرد. همان طور که تو ناراحت من هستی،‌ من هم ناراحت تو هستم. زندگی‌ات را بکن. من دیگر برنمی‌گردم.» 🌷گفتم: «آخر جنازه‌ای، قبری…» گفت: «بعضی‌ها این‌طور پیش خدا می‌روند. وقتی از خواب بیدار شدی به خودت تلقین نکن که این خواب دروغ بوده است، مطمئن باش درست است. تو دیگر مرا پیدا نمی‌کنی، پس مواظب بچه‌ها باش.» وقتی از خواب بیدار شدم تصمیم گرفتم وصیت او را همان‌طور که در خواب به من توصیه کرده بود، عملی کنم.
🌹روایتی از بدرقه تا چشم‌انتظاری مادر یک نوجوان شهید در عصرجدید 🇮🇷