eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.4هزار عکس
10.4هزار ویدیو
162 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
💌💌💌💌💌💌💌💌💌 💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕💕 . . "ناصر…؟؟؟❤️" _جانم...💕 امشب چقدر خوشگل شدے...❤️ .️ خندید... صورتشو برگردوند... رفت سمت ساکش و گفت... "امشب چت شده اکرم…؟" راه رفتنش با همیشہ فرق داشت… حرف که زدنش... منو یاد اولین باری مینداخت که خونہ حاج آقا دیده بودمش... . "ناصر…؟❤️" _جانم...💕 "بهم قول میدی رفتے شفاعتمو بکنے...؟😢" زل زد تو چشام و گفت... "اونے که باید شفاعت ڪنه تویی خانومم...❤️ اما اکرم جان...💕 جووون ناصر... اگه نیومدم دنبال جنازم نگرد..." سرمو گذاشتم رو پاش... باهق هق گریه گفتم…😭 "بس کن ناصر... اینو ازم نخواه...💔 بذار یادگاری داشته باشم...😔" مکثی کرد و سرمو گرفت بالا... سفیدے چشاش سرخ شده بود... گفت: "میدونستے شهدایی که جنازشون برنمیگرده... حضرت زهرا(س) میاد پیش جنازشون...😭 دوست داری تو تشییع ناصرت...💕 حضرت زهــرا(س) باشه یا آدمای دیگه...؟😢" بغضمو قورت دادم... "باشه...قبول… ولی یه شرط داره... قول بده... حوری های بهشتی رو که دیدی... دست و دلت نلرزه...!"️ زد زیر خنده و گفت: "امون از دست تو...❤️ حوری کیه بابا... من اکرممو با دنیا عوض نمیکنم...💕" گفتم:"آره میدونم ناصر… صورتاشونو که ببینی... با اون لباساے حریر... دیگه اسم اکرمم یادت نمیاد...💔" گفت: "همه شونو میزنم کنار و میگم... "برید...من فقط خانومم...💕 اکرممو میخوام...❤️" دیگه نمیتونستم جلو اشکامو بگیرم... چشاشو ریز️ کرد و گفت: "اکرم...❤️ شهید شدم...گریہ نکنیاااا..." قول ندادم…گریه کردم و گفتم : "بسـه…مگه میشہ آدم تو یه روز... همه کسش رو از دست بده و گریہ نکنه...😭" دلم میخواست صبح نشہ... دلم میخواست تا ابد کنارش همینطورے بشینم و…نگاش کنم…️ صبحونہ شو که خورد... سمیه رو بغل کرد و بوسید...❤️ گفتم: "میذاری چادر سر کنم، باهات بیام دم در...؟" خندید و گفت: "من که حریفت نمیشم خانوم خونه م...💕" وقتی رفت...دلم آشوب شد... تو گوش سمیہ گفتم: "مامانے...بابا ناصر رفتااااا... خوب نگاش کن...💔