eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
267 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
✨رفیق شهیدم هر بار که زمین میخورم،این بلندای نگاه توست که مرا ایستاده میکند... ایستاده تر از قبل... تو در برق چشمان آسمانی ات چه داری که نیم نگاهی از چشمانت در قاب دیوار اتاقم کافیست تا از یاد ببرم هر چه غم است در این دنیا و ببارد امید بر قلبم... رفیق ترین رفیقِ روزهای سخت منی...✨ 🌷
ارسال شده از سروش+: 💌 🌹 هرشهیـدے را ڪه دوستش دارۍ را به نامـش ڪن 👌یقیـن بـدان در ڪوچه پس ڪوچه هاے پر پیـچ و خم نمےگذارد...
#همراه_تا_آسمان همراه، کسی است که تو را تا خدا ببرد و گرنه تا ابرها راهی نیست ... تنها هم میشود رفت ! در انتخاب همراه دقت کن مقصد باید خدا باشد نه آسمان همسرت بوی شهادت ندهد... کربلایی نمی شوی دوست شهید شهیدت می کند... #قهرمان_من_شهید_ابراهیم_هادی
📚زیارتنامه📜♥️ به نیابت از 🌹برای امر فرج و حاجت روایی همه بزرگواران✅... 🌻======✨=======🌻 🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ 🌼صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ 🍃أَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَی (أَتَانَا) بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ 🌼إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ... 🍃🌼🌸🌸🌼🌸🌸🌼🍃 🌻======✨=======🌻 🌼التماس دعای فرج🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُم إِني اُجَدِدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَومي هذا... و من هر روز صبح بی‌تاب اين مَعيَّت و به عشقِ تجديد بيعت با شما بيدار مي شوم ، حضرت صاحب دلم... #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
آن روز که ما را ز گِل خام سرشتند در مدرسه عشقِ شما نام نوشتند چون روز ازل نام مرا شیعه نهادند جز عشق تو "مهدی" دگرم هیچ ندادند #سربازان_‌امام‌‌زمان‌_عج شبتون شهدایی🌙
✹﷽✹ رهـــــرو ✹﷽✹: .. .. رفقاےِ شهیدم پشتِ پیراهنشآن🌿 نوشته بودند: راهِ قدس از میگذرد...👣 به ڪربلا رسیدیمـ به قُدس هم میرسیمـ✌️🏻 با پیراهن‌هایے که پشتش نوشتہ.. 👊🏻
#رهـبرانہ❤️🍃 🍃ما ڪاخ نداریم بدان فخر بفروشیم اموال نداریم کہ بر فقر بپوشیم 🍃داریم گرانمایہ ترین ثروت عالم یڪ رهبر و او را به جهانے نفروشیم
💠 داستان اول (۶) 💠مهمان ها هفته ای یک بار طبقه بالای خانه جمع می شدند برای قرائت قرآن. محسن می رفت کنار بابا و برادر هایش می نشست و به تلاوت ها گوش می داد.کم کم به گوش جمع رسید که پسر کوچک اقای حاجی حسنی هم بلد است قرآن تلاوت کند.یک شب استاد جلسه از محسن خواست که برود پشت بلندگو و تلاوت کند.محسن دلش هری ریخت.تا به حال توی هیچ جمعی تلاوت نکرده بود.سریع بلند شد از پله ها رفت پایین.استاد ول کن نبود.صدایش از توی بلندگو می آمدطبقه پایین:(محسن آقا!جماعت منتظر تلاوت شما هستند.تشریف بیاریدبالا.) محسن تسلیم شد.پله هارا با تردید بالا رفت و اولین قرائت خودش را در جمع اجرا کرد.استاد جلسه صورتش را بوسید و یک نوار قرآن بهش هدیه داد. روی نوار عکس استاد مورد علاقه اش بود؛شحات محمدانور.محسن پایش را که گذاشت طبقه پایین،دوید طرف مامان و جایزه اش را نشان داد.مامان پیشانی بلندش را بوسید،پرسید:(اضطراب نداشتی؟)محسن بادی به غبغب انداخت:(نه.نمی خوام اضطراب داشته باشم.) شهید منبع:کتاب مهاجران صفحه ی ۱۲ و ۱۳ 🔻🔻🔻🔻