eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
267 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از قعر زمین بہ اوج افلاڪ از من بہ حضور حضرت یار سلام صبح است دلم هواییت شد مولا از جانب قلب من بر آن یار سلام اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّةَ اللهِ في أرضِه
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید: توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد. خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم. اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست! 🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده. ☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد. ✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم. به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم. 🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم. 🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد. 🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم. ✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است! اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟ ❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده. وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم. 💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای. 🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم. 🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید... ⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ... 🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم... 📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54 🍃 🌺🍃
ﻣـــﻦ ﻣﻌﺘﻘﺪﻡ ﺧﻠﻘﺖ ﻣــﻦ ﻋﻠﺖ ﺩﺍﺷﺖ ! ﻣــﻦ ﺯﺍﺩﻩ ﺷﺪﻡ ☺️🍃 ﺗﺎ بہ ﻓـــﺪﺍﯾــﺖ ﮔــرﺩﻡ ... 😍
💠 داستان اول (۷) 💠 مصطفی وقتی اشتیاق محسن را دید،شروع کرد چیزهایی را که بلد بودن با زبان کودکانه به محسن یاد دادن.محسن شد اولین و بهترین شاگرد مصطفی.هوش موسیقایی خوبی داشت.کافی بود مصطفی تلاوتی را یک بار باهاش تمرین کند.محسن بلافاصله آن را به شکل خوبی ارائه می کرد.استاد دست داداش خردسالش را می گرفت و می برد محافل حرفه ای که خودش پای ثابت شان بود.اساتید وقتی صدای محسن را میشنیدند همگی می گفتند آینده اش درخشان است. مامان تا ساعت یک شب چشم انتظاره بچه ها بیدار می ماند تا برگردند. سر سفره شام با حوصله کنارشان می نشست و از اتفاقات جلسه می پرسید.برایش مهم بود بچه ها کجا رفته اندو چه کرده اند. و پیشرفت داشته اند یا نه.وضع مالی شان متوسط بود؛گاهی پایین تر از متوسط.ولی بابا هزینه تمام کلاس ها و دوره های بچه ها را با جان و دل جور می کرد.محسن سریع پیشرفت کرد.دوازده ساله که شد،رتبه اول کشور را گرفت. شهید منبع:کتاب مهاجران صفحه ی ۱۳ و ۱۴ 🔻🔻🔻🔻
✅ امام خامنه ای فرمودند : چیزی که آدم تاریخ، یعنی مولا امیرالمومنین(علیه السلام) را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود، وَاِلا همه ی مردم که بی دین نبودند؛ تحلیل سیاسی نداشتند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
★هر دفعه قطار🚉 رفته و ما ماندیم 🌷از هم سفری با #شهدا جا ماندیم ★ما نیز مسافر #همین_خط هستیم 🌷افسوس در ایستگاه دنیـ🌎ـا ماندیم #شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی #سالروز_شهادت🌷 #شبتون_شهدایی 🌙
🔹چنگ برپیراهن بزن دیوانه‌ وار✊ 🔸ای زلیخا اگر رسوا نسازد عشــ♥️ــق نیست... ✍پ.ن: 🌷شهید آوینی: دادن برای امام خمینی باارزش‌تر است👌 💥اما خون دل خوردن برای از آن هم باارزش‌تر✨ است. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آنکه ز دامن تو کوته دستم دیروز به پیشانی پیمان بستم دیشب تا صبح با شهیدان بودم ای کاش به آن قافله میپیوستم 💫 💫