eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
خودمانیم.. در روز پنجم دی، آیا حواس‌مان هست، به چهلم شهدای امنیت؟؟ به آن طفل چهل روزه، که چهل روزاست، پدر ندارد... #شهید_امنیت_مرتضی_ابراهیمی #قدردان_شهدای_امنیت_باشیم #شهید_مدافع_امنیت ─━━━━━━⊱🌹⊰━━━━━━─
#روایٺــ_عِـشق ✒️ 💠انقلاب که پیروز شد، یک سال بعدش ازدواج کردیم. بعد هم مثل بقیه یک گوشه کار را گرفت. با بقیه دوستانش سپاه مشهد را راه انداختند. این‌‌قدر درگیر کار شده بود که زمانی که ازدواج کردیم معلم بچه‌های پرورشگاه بود. در قباله من، شغلشان را معلم ثبت کردند تا اینکه سپاه شکل گرفت. اسکلتش با زحمت این‌ها بود که سرپا شد. گاهی وقت‌ها یک ماه می‌شد خانه نمی‌آمدند. به خاطر فشار کاری فقط با چکمه می‌آمدند از جلوی در سلام می‌کردند و می‌رفتند. می‌گفتند در حال آماده‌باش هستم.» 💠آقا مهدی، فرمانده سپاه منطقه، شد، بعد به معاونت لشکر5 نصر رسید. اما از همه‌‌شان استعفا داد. می‌گفت: «زمانی که از ریاست ستاد استعفا دادم، برای خیلی‌ها در خور درک نبود. چرا ؟در پاسخ برایشان نوشتم : «فاصله زیاد ستاد تا شهادت، باعث دلسردی و رنجش شده بود ... » ✍به روایت همسربزرگوارشهید #شهید_مهدی_فردوئی🌷 #سالروز_شهادت
❣ #سلام_امام_زمانم ای که روشن شود از نورِ تو هر صبح جهان... روشنایِ دل من حضرت خورشید سلام... #السلام_علیڪ_یا_عین_الحیوة
سلام صبحتون_شهدایی دلتـــ ڪه گرفت 💔 بـا رفیقی درد دݪ ڪن ڪه #آسمانی بـاشد این زمینی‌هـا درڪارِ خـود مانده‌اند سلام_رفقای_آسمانی
♡ یاد #شهدایی که پلاکشان را از گردن خویش دراوردند تا همانند مادرشان #گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم. #پنجشنبه_های_شهدایی
💌🕊عـــــشق یعنے : تو دل شب آروم زمزمه ڪنے "الـــهے العـــفو " 💌🕊عـــــشق یعنے : چشماتو ببندے و به " امام زمانت " فڪر ڪنے 💌🕊عـــــشق یعنے : شب ڪه همه خوابن تو آروم سر سجاده" اشڪ" بریزے 💌🕊عـــــشق یعنے : اعتراف ڪنے "خـــــدایا چقدر ازت دورم" منو بڪش سمت خودت ... 💌🕊عشق یعنے : یاد " شهرضا " و ڪلے حسرت دیدار با "حاج همت" 💌🕊عـــــشق یعنے : یه خیابون به اسم "بین الحـــــرمین " 💌🕊عـــــشق یعنے : حسرت یه " زیارت عاشـــــقانه " 💌🕊عـــــشق یعنے : آرامش ڪنار مزار یه شـــــهید "گـــــمنام " 💌🕊عـــــشق یعنے : "جزیره ے مـــــجنون" 💌🕊عـــــشق یعنے : "ســـــه راه شـــــهادت" 💌🕊عـــــشق یعنے : " آرزوے شـــــ🌷ـــــهادت " ☘☘☘
مولامهدے جان هستیم دچار حسرٺ و دلسردے این دربدرے هسٺ عجب بد دردے ایڪاش ڪہ هر چہ زودتر آقا جان با سیصد و سیزده نفر برگردے! سلامتی وتعجیل درفرج مولا صلوات اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#سلام_بر_امام_زمانم❣ از نسیم صــبح ، بوی یار می باید کشیــد ...❗️ 🌹✨ ✨🌹
بهشـــــت منـــــ ڪربلاستـــــ♡: 🔺من با کار دارم⁉️ ابراهیم نداشت،📵 اما بی سیم که داشت!!📞 🔸️ابـراهـیـم،ابراهیم...‼ اگر صدای مرا میشنوی ، کمک...❗ من و بچه ها گیر افتادیم در تله ی !🇮🇱🇺🇸 تلفن همراه من کار نمیکند📴 بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه نداشت😔 تا با تو تماس بگیرم... گفتم میخواهم با بیسیم شما بگیرم.. گفتند شما را چه به بیسیم ..😳 اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید..👇 صدایم را به تو برسانم ...🗣 اگر میشنوی ما افتادیم🚷 بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که از فرم 💪تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟🤼‍♂️ تا چشم و دل دختری را آب نکنی !😪 اینجا میگیریم تا دیده شویم .. لاک💅 میزنیم تا 👍بخوریم تو حتما راهش را بلدی..🙂 که به این پیچ ها خندیدی و دنیارا پیچاندی!😍 و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !😔 🔸️داداش ابراهیم...📞 اگر صدایم را میشنوی، دوباره بگو تا ماهم مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند.. را .. راه را گم کرده ایم.. اگر از برگشتی کمی از ان های نـاب ها را برایمان سوغات بیاور؛📿🖤 تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم...💔 تمام..... .... .... ..یازهرا😔✋ .. ⛱☃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 (از زبان همسر شهید مدافع حرم): روزایی که پیشم نبود و میرفت مأموریت... واقعاً دوریش واسم سخت بود... وقتمو با درس و دانشگاه پر میکردم... با دوستام میرفتم بیرون... قرآن میخوندم... خبر شهادتشو که شنیدم... خیییلی ناراحت شدم...💔 تو قسمتی از وصیت نامه ش نوشته بود... "زیبای من…❤...خدانگهدار..." اوج احساسات و محبتش بود...❤ بیقرار بودم... حالم خیلی بد بود... هر شب با خدا حرف میزدم... التماس میکردم که خوابشو ببینم... که ازش بپرسم... چرا رفت و تنهام گذاشت...💔 با حضرت زینب (سلام الله عليها) حرف ميزدم... رو به خدا كردم و گفتم: "خدایا... راضی ام به رضای تو… اون واسه حضرت زینب (سلام الله عليها) رفت..." بعدش قرآن خوندم و خوابیدم... اومد به خوابم... تو خواب بهش گفتم: "تو قووول دادی که برگردی... چرا تنهااام گذاشتی...؟😭 چرا رفتی...؟" گفت: "من اسمم جزو لیست شهدا بود... من مذهبی زندگی کردم…" گفتم:"پس من چی…؟ چطوری این مصیبتو تحمل کنم…؟💔 تو که جات خوبه... بگو من چیکار کنم..؟" گفت: "برو یه خودکار بیار..." اسممو رو کاغذ نوشت... تو پرانتز… "همسر مهربونم...💕" گفت: "ما تو این دنیا آبرو داریم... شفاعتتو میکنم...❤ با صدای اذون صبح بود که از خواب پریدم... دیگه آرامش گرفتم... دیگه الان از مردن نمیترسم... میدونم شوهرم اون دنیا شفاعتمو میکنه...💕 عقدمون...💕 ۲۹ اسفند سال ۹۱ بود... روز ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)... شروع و پایان زندگیمونم با خانوم حضرت زینب (سلام الله علیها )... گره خورده بود... . (همسر شهید،امین کریمی) . خدایا! ❤ یا شهیدمون کن یا شفاعت شهدا رو نصیبمون کن 😢😭
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ندیدی آنان که بهره‌ای از کتاب آسمانی داشتند (یعنی جهودان) چگونه به (بتان) جِبت و طاغوت می‌گروند و درباره کافران مشرک می‌گویند که راه آنان به صواب نزدیکتر از طریقه اهل ایمان است؟! آیه 51 سوره نساء