eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
522 دنبال‌کننده
1هزار عکس
161 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهــنامهٔ فردوســی
گفت و گوی #سام با #سیندخت : وقتی سیندخت نزد سام نریمان رسید هویت خود را افشا نکرد ...یکی از کاراگه
ادامه داستان: که سوگند را شنید زمین را ببوسید و برخاست و حقیقت را گفت که « ای پهلوان من از خویشان ضحاک هستم زن و مادر ماهروی که برایش جان می‌فشاند... همه ما بر تو آفرین خواندیم و بنده شاه هستیم اکنون من آمدم تا بدانم قصد تو چیست و چه کسی را از کابل دشمن و دوست می‌دانی.. اگر ما گناهکار و بد گوهریم و سزاوار پادشاهی تو نیستیم من اینک نزد تو هستم می خواهی بکش و می‌خواهی اسیر کن و دلت هم برای بی‌گناهان کابل نسوزد » وقتی پهلوان سخنان او را شنید و در مقابلش زنی روشنفکر و با دانش دید که رویش مانند بهار و قدش مانند نی باریک است چنین پاسخ داد « پیمان من درست است حتی اگر جانم هم از دست بدهم تو و کابل و خویشانت تندرست خواهید ماند و من هم با اینکه زال با رودابه ازدواج کند موافقم اگرچه شما از نژاد دیگری هستید اما برای خودتان پادشاهی دارید و این ننگ نیست چنان آفریده شدیم یکی در فراز و یکی در نشیب، من اکنون یک نامه برای شاه نوشتم و زال و همراهان نامه نزد منوچهر شاه رفته است اگر شاه بزار پاسخ دهد و دل آن پروردهٔ مرغ را شاد کند عروسی برگزار خواهد شد... اکنون شما روی آن بچه اژدها( رودابه ) را برای ما نیز نمایان کنید» سیندخت به او گفت « اگر پهلوان ما را خوشحال کرده و به کاخ ما بیایند از ایشان استقبال کرده و شهر را پیش او جان نثار خواهیم کرد» وقتی سیندخت سام را خندان دید و فهمید کینه از بین رفته پیام رسانی را برای مهراب فرستاد که اصلاً خودت را ناراحت نکن و کابلستان را برای مهمانمان سام آماده کن که من هم به زودی خواهم رسید ...روز دوم چو خورشید نمایان شد سیندخت از خواب بیدار شد و به درگاه سام رفت آنان سیندخت را ماه بانوان می‌خواندند بیامد نزد سام و در مقابلش تعظیم کرد و زمان درازی با او سخن گفت و گفت که مهراب مشتاق آمدن مهمان است ... سام یل به او گفت حالا برگرد و هر آنچه اتفاق افتاد را به مهراب بگو سپس سام بسیار گنج‌ها و چهارپایان را به سیندخت بخشید دستش را به دست گرفت و با او پیمان بست که دختر او با زال ازدواج کند و هر دو شاد باشند سپس با ۲۰۰ مرد او را به فرستاد.... @shah_name
بچه ها داستان تولد زال تا تولد رستم رو خیلی خوب یادتون نگه دارید که رستم تو داستان و به این اتفاقات ارجاع میکنه ...
چیکار میخوای بکنی؟
15.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سکته ناقص فردوسی پس از دو دقیقه حضور در تهران! @shah_name
؟؟ بنده ای از بندگان خدا
۱ این حرف بی پایه اساس تر و چرت تر از اونه که واکنش داشته باشه ولی خب شب برگشته و با لطف یزدان دهان فرومایگان و یاوه گویان را خواهم بست.. ۲ مگه تو کتاب درستی واژگان غیر ایرانی هست؟:///
نه ولی خب اگه منظورت لغات عربی هست خب تو خود شاهنامه هم گاهی از لغات عربی استفاده شده و واقعا اگه بخوای کلمات عربی و فارسی رو تفکیک کنی چیزی از ادبیات فارسی باقی نمیمونه ...
چون من ابر گدرت ام 🗿 چرا دیگه تکذیب کردم گفتم" نه "