eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
521 دنبال‌کننده
1هزار عکس
161 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدار شاه با : هنگامی که شهریار از آمدن زال سام آگاه شد از او استقبال گرمی کرد و اجازه ورود داد زال نزدیک شاه آمد و بر زمین بوسه زد و بر شاه آفرین کرد... شاه ارجمند از او پرسید که برای چه به اینجا آمده و این راه دشوار را تحمل کرده زال هم بعد از تعریف و تمجیدهای فراوان نامه پدرش را به شاه داد ....شاه بعد از خواندن نامه خندید و گفت که « اگر چه از خواندن این نامه خوشحال نشدم اما گفتهٔ پیر را قبول می‌کنم هر کاری که تو بخواهی انجام خواهم داد اکنون امشب را به شادی سر کنیم» ...آشپزها غذاهای لذیذ پختند و شب را زال و شاه و بزرگان در جشن و سرور بودند ...شب که به نیمه رسید زال سوار بر اسب شد و برای استراحت رفت.... وقتی زال رفت تا استراحت کند منوچهر شاه موبدان و ستاره شناسان را پیش خواند تا آینده ازدواج زال و را پیش بینی کنند پیشگویان سه روز به ستاره شناسی مشغول شدند و بعد از سه روز پیش شهریار آمدند و چنین پاسخ دادند « از ستاره چنین آمده پدید که از دختر و پسر سام کسی متولد خواهد شد که پر زور و با گرز و فر است وقتی بخواهد با کسی نبرد کند جگر همرزم او خشک خواهد شد عقاب بالای سر او نمی‌تواند پرواز کند و شیر جرئت جنگیدن با او را ندارد یک گور را بریان می‌کند و پشت و پناه ایران خواهد...» بود هنگامی که شاه این سخنان را شنید از آنها خواست تا این سخنان را مانند رازی نگه دارند و به زال چیزی نگویند.... @shah_nameh1
بچه ها این معما هارو قبل از اینکه زال جواب بده ببینید خودتون چند تا اش رو میتونید بگید 😉😁
معما های : پس از آن زال را فراخواند تا از او سوالاتی بپرسد هنگامی که زال و بزرگان و شاه نشستند یکی از موبدان گفت « که از راه خرد به گفته‌های ما نگاه کن که دوازده سرو بلند و شاداب وجود دارد که هر سرو سی شاخه دارد... موبدی دیگر گفت دو اسب تیز پا هست یکی به سیاهی قیر و دیگری مانند بلور آب داده سفید هر دو می‌دوند و سرعت شان یکسان است اما هرگز به هم نمی‌رسند ...سومین مورد گفت سی سوار وجود دارند که اگر یکی از ایشان هم کم شود و باز هم بشماری سی تا خواهند بود... چهارم چنین گفت یک مرغزار که سرسبز و پر از جویبار است یک مرد با داسی تیز و بزرگ به مرغزار می‌آید و گیاهان خشک و تر را با هم درو می‌کنند و چیزی باقی نمی‌گذارد... دیگری گفت یک دریای خروشان هست که دو سرو از دریا بیرون زده است که یک مرغ روی آنها خانه دارد که صبح روی یک سرو می‌نشیند و شب هنگام روی سرو دیگر وقتی از یکی می‌پرد و بر روی دیگری می‌نشیند یکی از سرو ها خشک می‌شود و آن سرو که رویش نشسته سرسبز است و اون دو سرو همیشه یکی پژمرده و دیگری سرزنده است ...ششمین موبد گفت مردمی در یک شهر زندگی می‌کردند اما از شهر به یک دشت پر از خار کوچ کردند و هرگز از شهر سابق خود یاد نکردند که یک زلزله‌ای ناگهان زندگی‌شان را ناپدید کرد و آنها به شهر سابقشان برگشتند » ...این‌ها سخنان نهان هستند که تو باید آشکارا کنی... زال زمانی اندیشه کرد و بعد برای پاسخ دادن زبان باز کرد و تمام پرسش موبدان را یک به یک شروع به پاسخ دادن کرد « نخست از دوازده درخت بلند که هر یک سی شاخه دارند که آنها دوازده ماه سال اند و ان دو اسب که یکی سیاه و دیگری سفید است شب و روز باشند ...سه دیگر که گفتی سی سوار که هرگاه بشمری یکی کم می‌شود سی روز هر ماه هستند و آن دو سرو و آن مرغ که بر آنها لانه دارد که اینان از برج بره تا ترازو و از برج گژدم ( عقرب) تا به برج ماهی هستند آن دو سرو، دو نیمه فصل هستند و آن مرغ خورشید که نیمی از سال شاداب و نیمی دیگر یخ زده است ... و دیگر از آن مرد که تر و خشک را درو می‌کند که آن مرد زمان است و ما گیاهان که اگر زمان مرگمان فرا رسد چه پیر چه جوان از دنیا خواهیم رفت و کفن سهم ما هست ...و آن شهرنشینان که به خارستان رفتند آن خارستان دنیای مادی ما است که پر از درد و رنج است که با یک زلزله همه ما از خارستان به سوی شهر خود باز خواهیم گشت از آغاز هستی رسم زمانه همین بوده و توشه ما از این دنیا فقط نیک نامی هست....» @shah_nameh1
اووو خیلیا هستن... افراسیاب ، گرسیوز ، سودابه ، کیکاووس ، گشتاسپ ، سهراب ، تهمینه ، شغاد و.....
از گشتاسب و کاووس که خب هر دو شون چون با حماقت شاهزاده های فوق العاده ایران رو به کشتن دادن سهراب هم که اسکل بود تهمینه ام چون انگار اصلا کمر بسته بود به بدبخت کردن خودش ... از همون شب ازدواج تا مرگ سهراب
شاهــنامهٔ فردوســی
معما های #زال : پس از آن زال را فراخواند تا از او سوالاتی بپرسد هنگامی که زال و بزرگان و شاه نشست
بچه ها اینجا یا تو داستان های دیگه که برج گاو / سر گاو یا برج ماهی یا برج عقرب هست منظور همین برج های فلکی و ماه های سال هستند ... فروردین که برج بره / برج حمل هست اون بز هست و برج ماهی هم اسفند
سلام ممنون چیز خاصی نگفتم... 🤝
۱ نه هنوز .... ممنون ۲ سلام نمیدونم من تاحالا نثر کامل شاهنامه رو نخوندم ولی اگه میخوای نثر بگیری باید خیلی دقت کنی چون خیلی تغییرات ممکنه داشته باشن که کلا از داستان منحرف میشی ...