🔸زندگینامه حضرت #صالح علیه السلام
🔸قسمت اول
🔸قوم عاد به سبب گناهان خود، منقرض شدند و خدا سرزمین و املاكشان را به قوم ثمود ارزانی داشت. قوم ثمود در سرزمین عاد جانشین ایشان شدند و این سرزمین را بیش از پیشینیان آباد ساختند قوم ثمود نیز مانند قوم عاد در خوشگذرانی و وسعت ناز و نعمت بسر می بردند ولی شكر خدا را به جا نمی آوردند ایشان نیز پرستش خدای یكتا را كنار گذاشته به عبادت بتها پرداختند
🔸خدا صالح علیه السلام را كه از جهت نسبت بر همه آنان برتر و از جهت حلم بهتر و از جهت عقل برگزیده تر از ایشان بود، بر آنان مبعوث كرد. صالح قوم خود را به توحید و به عبادت خدای یكتا دعوت كرد و آنها رسالت صالح را منكر شدند، دعوت او را به تمسخر گرفتند
🔸آنگاه كه مخالفین صالح دریافتند كه زنگ خطری علیه حكومت و دولت آنان به صدا در آمده تصمیم گرفتند او را به قتل برسانند، در کنار شهر حجر کوهی بود که غار و شکافی داشت، صالح (علیه السلام) برای عبادت خداگاه شبانه به آنجا می رفت و به مناجات و شب زنده داری می پرداخت.
🔸دشمنان توطئه گر تصمیم گرفتند مخفیانه به آن کوه رفته و در پشت سنگ های آن پنهان شوند و در کمین حضرت صالح به سر برند تا این که....
✦࿐჻ᭂ🖤჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍂🥀🍂____
💠زندگینامه حضرت #صالح 💠قسمت دوم
🔸دشمنان توطئه گر که آن حضرت را تهدید به قتل کرده بودند، تصمیم گرفتند مخفیانه به آن کوه رفته و در پشت سنگ های آن پنهان شوند و در کمین حضرت صالح به سر برند تا وقتی صالح به آنجا آمد او را به قتل برسانند و پس از آن به خانه او حمله کنند وشبانه اعضای خانواده آنان را نیز قتل عام نمایند؛ سپس مخفیانه به خانه های خود برگردند و اگر کسی از این حادثه پرسید، اظهار بی اطلاعی نمایند.
🔸اما خداوند توطئه آنان را به طرز عجیبی خنثی کرد و نقشه هایشان را نقش بر آب کرد، زیرا هنگامی که در گوشه ای از کوه کمین کرده بودند، کوه ریزش کرد و صخره عظیمی از بالای کوه سرازیر شد و آنان را در لحظه ای کوتاه در هم کوبید و نابود کرد
🔸قرآن با اشاره به این توطئه می فرماید: «آنان نقشه مهمی کشیدند و ما هم نقشه مهمی؛ در حالی که آنان خبر نداشتند (نمل ۵٠)
🔸حضرت صالح به میان قومش رفت و به آنان چنین پیشنهاد کرد که...
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🍃 زندگینامه حضرت #صالح
🔸قسمت سوم
🔸حضرت صالح به میان قومش رفت و به آنان چنین پیشنهاد کرد: و آن این که اگر بخواهید، من از خدایان شما تقاضایی می کنم، اگر خواسته مرا برآوردند از میان شما می روم و دیگر کاری به شما ندارم و شما نیز تقاضایی از خدای من بکنید تا خدای من به تقاضای شما جواب دهد. در این مدت طولانی، هم من از دست شما به ستوه آمده ام و هم شما از من خسته شده اید»
🔸قوم ثمود گفتند: پیشنهاد شما منصفانه است. روز موعود فرا رسید. صالح نیز تقاضای خود را از بت بزرگ درخواست کرد ولی جوابی نشنید. صالح به قوم گفت: ساعات اول روز گذشت و خدایان شما به درخواست من جواب ندادند، اکنون نوبت شماست که درخواست خود را از من بخواهید
🔸آنان با اشاره به کوهی که نزدیکشان بود، گفتند: ای صالح! از پروردگار خود بخواه، هم اکنون برای ما از این کوه ماده شتری قرمز رنگ و پر کرک که ده ماهه باشد، بیرون آورد.
صالح گفت: درخواست شما برای من بسیار بزرگ است، ولی برای پروردگارم آسان است تا این که به یکباره صدای مهیب عجیبی آمد.....
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🔸زندگینامه حضرت #صالح
🔸قسمت چهارم
🔸ناگهان صدای مهیب و عجیبی آمد و حرکتی در کوه مشاهده شد و ماده شتری با همان اوصاف که می خواستند از کوه خارج شد. وقتی که قوم ثمود این معجزه عظیم را مشاهده کردند به صالح گفتند: «خدای تو چقدر سریع تقاضایت را اجابت کرد، از خدایت بخواه، بچه اش را نیز برای ما خارج سازد»
🔸صالح از خدا خواست و بچه شتری نیز از کوه بیرون آمد و اطراف آن ماده شتر شروع به چرخیدن کرد.
🔸صالح در این هنگام با خطاب به آن هفتاد نفر فرمود: «آیا دیگر تقاضایی دارید!؟» گفتند: نه، بیا با هم نزد قوم خود برویم و از آنچه دیدیم خبر دهیم تا به تو ایمان بیاورند.
🔸صالح همراه آن هفتاد نفر به سوی قوم ثمود حرکت کرد ولی هنوز به قوم ثمود نرسیده بود که شصت و چهار نفر از آنها مرتد شدند و گفتند: «آنچه دیدیم سحر و جادو و دروغ بود».
🔸هنگامی که به قوم رسیدند، آن شش نفر باقیمانده، گواهی دادند که آنچه دیدیم حق است ولی قوم سخن آنان را نپذیرفتند و اعجاز صالح را به عنوان جادو و دروغ پنداشتند، عجیب آن که یکی از آن شش نفر نیز شک کرد و به گمراهان پیوست و پیوسته برای کشتن شتر نقشه میکشیدند تا این که.....
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🔸زندگینامه حضرت #صالح
🔸قسمت پنجم
🔸تا این که حضرت صالح فقط به آنها تذکر داد: «ای مردم این شتر خداست او را به حال خود واگذارید تا در زمین خدا بچرد و گیاه و علف بخورد. آسیبی به او نرسانید که عذاب زودرس شما را فراخواهد گرفت
🔸در آیه شریفه دیگری خطاب به صالح آمده است : «ما ناقه را برای امتحان و آزمایش قوم می فرستیم و به مردم خبر ده که آب شهر باید در میان آنها تقسیم شود، یک روز از برای ناقه و یک روز برای اهالی شهر باشد و هر کدام از آنان باید در نوبت خود حضور یابد و دیگری مزاحم او نشود (قمر ۲۷ و ۲۸)».
🔸از معجزات آن شتر این بود که هر روز که نوبت شتر بود و آب را می خورد و به جای آن به همه مردم شیر می داد و هیچ کوچک و بزرگ و زن و مردی نبود که در آن روز از شیر آن شتر نخورد و چون روز دیگر می شد مردم از آن آب استفاده می کردند و شتر آب نمی خورد.
🔸گروهی از سرکشان قوم ثمود که نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خویش می دیدند، توطئه ای ترسناک برای از بین بردن شتر چیدند..... ـ
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🔸زندگینامه حضرت #صالح
🔸قسمت ششم
🔸گروهی از سرکشان قوم ثمود که نفوذ دعوت صالح را مزاحم منافع خویش می دیدند، توطئه ای ترسناک برای از بین بردن شتر چیدند و سرانجام یکی از آنان به شتر حمله کرد و با ضربات پی در پی چاقو که بر آن وارد کرد او را از پای در آورد(اعراف ۷۷)
🔸سپس با کمال بی شرمی نزد حضرت صالح آمدند و گفتند: «ای صالح! اگر تو فرستاده خدا هستی، هر چه زودتر عذاب الهی را به سراغ ما بفرست (اعراف ۷۷) اما حضرت صالح به آنان گفت : «ای قوم من! چرا پیش از تلاش و کوشش برای جلب نیکی ها، برای عذاب و بدی ها عجله دارید؟. چرا از درگاه الهی تقاضای آمرزش گناهان نمی کنید تا مشمول رحمت او واقع شوید (نمل ۴۶)».
🔸صالح پس از سرکشی و عصیان قوم در از بین بردن ناقه به آنان اخطار کرد و گفت : «سه روز تمام در خانه های خود از هر نعمتی می خواهید بهره مند شوید و بدانید، پس از این سه روز عذاب و مجازات الهی فرا خواهد رسید! (هود ۶۵)»
🔸در این سه روز اتفاقات عجیبی برای شما پیش خواهد آمد ......
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
🔸زندگینامه حضرت #صالح
🔸قسمت هفتم و آخر
🔸در این ۳ روز مهلتی که خداوند به قوم صالح داد برای آنها اتفاقات عجیبی افتاد صالح به آنها گفت ای قوم! نشانه عذاب این است که چهره شما در روز اول از این سه روز، زرد می شود و در روز دوم سرخ می گردد و در روز سوم سیاه می شود. همین نشانه ها در روز اول و دوم و سوم، ظاهر شد، در این میان بعضی که مضطرب شده بودند به بعضی دیگر می گفتند: مثل این که عذاب نزدیک شده است
🔸سرانجام نیمه های شب، جبرئیل امین بر آنان فرود آمد و صیحه ای زد، این صیحه به قدری بلند بود که بر اثر آن پرده های گوششان دریده شد و قلب هایشان شکافته گردید و جگرهایشان، متلاشی شد و همه آنان در یک لحظه به خاک سیاه مرگ افتادند و وقتی که آن شب به صبح رسید خداوند، صاعقه آتشین و فراگیری از آسمان به سوی آنان فرستاد، آن صاعقه آنان را سوزانید و همگی را به هلاکت رسانید
🔸امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در فرازی از یکی از خطبه هایش می فرماید: «ناقه صالح را تنها یک نفر به هلاکت رسانید، ولی خداوند همه را مشمول عذاب ساخت چرا که همه آنها به این امر رضایت داشتند
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____