┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
⛅️#داستانظهور☀️
🏳#قسمت سوم
🛤 #سیصدوسیزدهنفر_از_راهمیرسند🛤
✍اگر دقّت کنی میبینی که تمام مردم مکّه در مورد مطلب مهمّی با هم سخن میگویند.
آیا میخواهی تو هم از سخن آنها باخبر شوی؟
دیشب، سیصد و سیزده جوانمرد وارد شهر مکّه شدهاند و تا صبح مشغول عبادت بودهاند.
آنها در مسجد الحرام گرد هم آمدهاند، وهمه نگاهها را متوجّه خود کردهاند.
مردم مکّه تعجّب کردهاند. آنها نمیدانند این جوانان از کجا آمدهاند و چطور توانستهاند خود را به مکّه برسانند؛ زیرا شهر مکّه در محاصره سپاه سفیانی است.
عجیب است که لباس همه این جوانان یکشکل است.
همه، هم قد و هم اندازه، مثل یک دسته نظامی، بسیار مرتّب هستند؛ هر کس آنها را ببیند، مبهوت آنان میشود.
آمدن این جوانان به شهر مکّه، یک راز است که کسی از آن خبر ندارد.
هر کدام از جوانان در گوشهای از دنیا بودند. چگونه شد که آنها در یک لحظه خود را در مکّه یافتند؟
آنها به امر خدا با «طَیّالارض» به مکّه آمدهاند.
شاید بپرسی که «طَیّالارض» یعنی چه؟
اگر بتوانی در یک لحظه، بدون استفاده از هیچ وسیله نقلیّهای، کیلومترها راه را پشتسر بگذاری و خود را به مکّه یا هر جای دیگر برسانی، تو «طَیّالارض» نمودهای.
آری، یاران امام معجزهوار و بسیار شگفتانگیز کنار کعبه جمع شدهاند.
آری ظهور امام زمان وابسته به حضور این سیصد و سیزده نفر است، اراده خدا بر این بوده است که آنها را در یک لحظه در مکّه جمع کند.
هر کس اسم بزرگ یا همان اسم اعظم خدا را بداند، دعایش مستجاب میشود. وقتی امام زمان خدا را به آن اسم قسم میدهد، سیصد و سیزده یار او، در یک چشم به هم زدن، در مکّه حاضر میشوند.
اکنون تو از این راز آگاه شدهای؛ امّا مردم مکّه، همچنان در تعجّب هستند.
آنان در مسجد الحرام دور هم جمع شدهاند و درباره این مطلب با هم سخن میگویند:
به راستی این جوانان چگونه وارد مکّه شدهاند؟
آن طرف را نگاه کن!
آن مرد را میبینی که به سمت بزرگان مکّه میرود.
او کیست و چرا چنین سراسیمه و مضطرب، جمعیّت را میشکافد؟
او مستقیم نزد فرماندار مکّه میرود. سلام میکند و میگوید: «دیشب خواب عجیبی دیدم و برای همین خیلی ترسیدهام».
فرماندار مکّه نگاهی به او کرده و میگوید: «خوابت را برایم تعریف کن».
و آن مرد چنین میگوید: «خواب دیدم که ابری در آسمان ظاهر شد و آرام آرام به سمت زمین آمد تا اینکه به کعبه رسید. در آن ابر، ملخهایی دیدم که بالهای سبزی داشتند و مدّت زیادی دور کعبه طواف کردند و سپس به شرق و غرب عالم پرواز کردند».
هر کس که این سخن را میشنود به فکر فرو میرود.
آیا بینِ این خواب و آن گروه سیصد وسیزده نفری، ارتباطی وجود دارد؟
در شهر مکّه شخصی هست که خواب را خیلی خوب تعبیر میکند. از او میخواهند تا این خواب را تعبیر کند.
او قدری فکر میکند و سپس میگوید: «لشکری از لشکریان خدا وارد این شهر شده است و شما هرگز نمیتوانید در مقابل آن مقاومت کنید».
همه مردم مکّه به فکر فرو میروند.
آری، آن لشکر، همان جوانهایی هستند که دیشب وارد مکّه شدند.
طبیعی است که مردم مکّه از دست این جوانان عصبانی باشند؛ زیرا اینان میخواهند اهل بیت(ع) و شیعیانشان را در همه دنیا عزیز کنند.
شما فکر میکنید اوّلین تصمیم مردم مکّه چه میباشد؟
درست حدس زدهاید، آنها میخواهند این سیصد و سیزده نفر را دستگیر کنند؛ امّا خدا ترسی بزرگ بر دل آن مردم میاندازد.
من به حال این مردم سادهلوح میخندم، مردمی که هنوز هم در فکر دشمنی با شیعه هستند.
آنها نمیدانند که دیگر روزگار غربت شیعه تمام شده است.
یکی از بزرگان مکّه که میبیند همه در ترس و اضطراب هستند میگوید: این جوانانی که من دیدهام، چهرههایی نورانی دارند و اهل عبادت هستند، آنها که تا به حال کار خلافی انجام ندادهاند، چرا از آنها میترسید؟
مردم مکّه تا غروب آفتاب در مورد این جوانان سخن میگویند و آن چنان ترس و وحشتی در دل دارند که نمیتوانند هیچ کاری بکنند.
شب فرا میرسد و مردم به خانههای خود باز میگردند و به خواب سنگینی فرو میروند.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
جایت خالیست حاج قاسم ~💔~
🍃🌸🍃____🦋🦋____🍃🌸🍃
#ظــهور_نــزدیکہ...
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور ✨🌹👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
❁﷽❁
⛅️#داستانظهور☀️
🏳#قسمت چهارم
🏳 #پرچمسخنگو 🏳
🏴شب عاشوراست و فردا روز ظهور امام زمان!🏴
✍امشب، پایان روزگار غیبت رقم میخورد. شهر مکّه در تاریکی فرو رفته استّ امّا کنار کعبه نورانی است. امشب کسی به مسجد الحرام نیامده است.
آن جوان را میبینی که کنار کعبه مشغول دعاست؟ نمیدانم او با خدا چه نجوایی دارد.
آیا میخواهی نزدیک برویم و او را از نزدیک ببینیم؟
او امام زمان است که در این خلوت شب با خدای خود راز و نیاز میکند.
آیا میدانی مُضطرّ واقعی اوست که خدا دعای او را مستجاب و امر ظهورش را اصلاح میکند؟
خدا در قرآن میگوید:
«أمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ: چه کسی دعای مُضطرّ را اجابت میکند و سختیها را از او دور مینماید؟
اکنون سؤال مهمّی از تو دارم:
آیا میدانی امام زمان چگونه میفهمد که دعای او مستجاب شده است؟
او از کجا میفهمد که باید قیام کند؟
آیا میدانی که در آن لحظاتی که قرار است دوران غیبت تمام شود، چه حوادثی روی میدهد؟
اگر دقّت کنی میبینی که امام به همراه خود یک پرچم آورده است.
خدای من! آن پرچم خود به خود باز میشود.
آیا میتوانی نوشته روی پرچم را بخوانی؟
روی پرچم چنین نوشته شده است: «البَیعَةُ للّه»
یعنی هر کس با صاحب این پرچم بیعت کند در واقع با خدا بیعت کرده است.
صدایی به گوش میرسد. این صدا از کیست؟
امام که مشغول دعا است، شخص دیگری هم در اینجا نیست، پس چه کسی است که سخن میگوید؟
گوش کن ! آیا میشنوی چه میگوید؟ «ای ولیّ خدا، قیام کن!».
من این طرف و آن طرف را نگاه میکنم تا شاید گوینده این سخن را بیابم.
عجب!
این همان پرچم است که با قدرت خدا به سخن در آمده است.
همسفرم! تعجّب نکن! مگر مقام امام زمان بالاتر از موسی(ع) نیست؟
مگر درخت به اذن خدا به سخن درنیامد و با موسی(ع) سخن نگفت؟
در اینجا هم به امر خدا، پرچم با امام زمان سخن میگوید.
شمشیر امام را نگاه کن که خود به خود از غلاف بیرون میآید و با آن حضرت سخن میگوید: «ای ولیّ خدا قیام کن!».
نگاه کن، مسجد الحرام چقدر نورانی شده است!
چه شوری بر پا شده است! فرشتگان دسته دسته به مسجد الحرام میآیند.
در میان آنها فرشتگانی که در جنگ بدر به یاری پیامبر آمدند نیز حضور دارند.
مسجد پر از صفهای طولانی فرشتگان میشود. در این میان دو فرشته بزرگ الهی را میبینی، آنها جبرئیل و میکائیل هستند.
جبرئیل با کمال ادب خدمت امام میرسد و سلام میکند و میگوید: «ای سرور و آقای من ! اکنون دعای شما مستجاب شده است».
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
اینجاست که امام دستی بر صورت خود میکشد و میفرماید: «خدا را حمد و ستایش میکنم که به وعده خود وفا کرد و ما را وارثِ زمین قرار داد».
نگاه کن! چگونه امام با شنیدن سخن جبرئیل حمد و شکر خدا را میکند.
پس من و تو هم باید شکرگزار خدا باشیم که روزگار سیاه غیبت به سر آمد و سپیده ظهور دمید.
به نظر تو اوّلین کار امام در هنگام ظهور چیست؟
جواب یک کلمه بیشتر نیست: نماز .
آری، امام در کنار کعبه میایستد و نماز میخواند.
شاید امام به شکرانه اینکه خدا به او اجازه ظهور داده است، نماز میخواند.
و شاید او میخواهد با نماز از خدا طلب یاری کند؛ زیرا او راهی بسیار طولانی پیش روی خود دارد و نیازمند یاری خداست.
وقتی نماز تمام میشود او از جای خود برمیخیزد و یاران خود را صدا زده و میگوید: ای یاران من! ای کسانی که خدا شما را برای ظهور من ذخیره کرده است به سویم بیایید.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🏳#قسمت هشتم
🏳 #صدایشیطانبهگوشمیرسد🏳
✍مدّتی است مردم دنیا صدای جبرئیل و ندای او را شنیدهاند.
دلهای آنها به سوی امامِ خوبیها متوجّه شده و همه دوست دارند امام را ببینند.
درست است که کوفه و مدینه الآن در تصرّف سفیانی است؛ امّا اگر به یکی از این دو شهر بروی، میبینی که سپاهیان سفیانی به حق بودن فرمانده خود شک کردهاند و میخواهند از بند سپاه سفیانی رها شوند و به سوی امام بیایند.
از آنجا که شیطان، دشمن سعادت انسانهاست، میخواهد هر طور که شده باعث گمراهی مردم شود. او اکنون نیز در فکر فریب دادن مردم است و میخواهد مانع پیوستن آنها به امام بشود.
او میداند که با ظهور امام زمان، بندگان خوب خدا در دنیا حکومت خواهند کرد و برای ناپاکان در زمین جایی نخواهد بود.
به همین دلیل، موقع غروب آفتاب، شیطان با صدای بلند، همه مردم دنیا را مورد خطاب قرار میدهد و میگوید:
«ای مردم، آگاه باشید که سفیانی و یاران او حق هستند».
همه مردم این صدا را میشنوند؛ امّا نمیدانند که صدای شیطان است.
عدّهای به گمراهی میافتند و صدای شیطان آنها را فریب میدهد و متأسفانه آنها از امام زمان بیزاری میجویند.
من خیلی دلم به حال این مردم میسوزد که چگونه فریب شیطان را میخورند.
در سخنان امامان معصوم(علیه السلام) آمده بود که در نزدیک روزگار ظهور، دو ندا در آسمان طنین خواهد انداخت.
ندای اوّل که نزدیک طلوع آفتاب به گوش میرسد، ندای جبرئیل است و صدای دوم که نزدیک غروب خورشید به گوش میرسد، صدای شیطان است.
شیعیان که از قبل، این مطلب را میدانستند هرگز فریب نمیخورند. آنها میدانند که حکومت عدل الهی بسیار نزدیک است.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت نهم🦋
🏳 #لشکریکهدردلزمینفرومیرود🏳
✍امشب، شب چهاردهم «مُحرّم» است و آسمان شهر مکه مهتابی است.
چهار شب از ظهور امام زمان میگذرد و در شهر مکّه آرامش برقرار است، البته همچنان بیرون شهر سپاه سفیانی مستقر شده و شهر را در محاصره دارند.
سپاه سفیانی هراس دارد که وارد شهر شود و با لشکر امام بجنگد.
آنها منتظرند تا نیروی کمکی از مدینه برسد تا بتوانند به جنگ امام بروند.
امشب، سیصد هزار نفر از سربازان سفیانی از مدینه به سوی مکّه حرکت میکنند.
سفیانی به آنان دستور داده تا شهر مکّه را تصرّف و کعبه را خراب کنند و امام را به قتل برسانند. این نقشه شوم سفیانی است.
به راستی، امام زمان که فقط سیصد و سیزده سرباز دارد، چگونه میخواهد در مقابل لشکری با بیش از سیصد هزار سرباز مقابله کند؟
من میدانم که خدا هرگز ولیّ خود را تنها نمیگذارد.
سپاه سفیانی از مدینه به سمت مکّه حرکت میکند و بعد از اینکه از مدینه خارج شد در سرزمین «بَیْدا» مستقر میشود.
میدانید «بَیْدا» کجا است؟
حدود پانزده کیلومتر در جاده «مدینه» به سوی «مکّه» که پیش بروی به سرزمین «بَیْدا» میرسی.
پاسی از شب میگذرد...
آن مرد کیست که سراسیمه به این سمت میآید؟
نگاه کن!
ظاهرش نشان میدهد که اهل مکّه نیست. او از راهی دور آمده است.
آن مرد سراغ امام را میگیرد، گویا کار مهمّی با آن حضرت دارد.
یاران امام، آن مرد را خدمت امام میآورند.
آن مرد میگوید:
«ای سرورم!
من مأموریّت دارم تا به شما مژده بزرگی بدهم، یکی از فرشتگان الهی به من فرمان داد تا پیش شما بیایم».
من که از ماجرا خبر ندارم، از شنیدن این سخن تعجّب میکنم.
چگونه است که این مرد ادّعا میکند فرشتگان را دیده است؟
امام که به همه چیز آگاهی دارد، میگوید:
«حکایت خود و برادرت را تعریف کن».
آن مرد رو به امام میکند و چنین میگوید:
«من آمدهام تا بشارت دهم که سپاه سفیانی نابود شد.
من و برادرم از سربازان سفیانی بودیم و به دستور سفیانی برای تصرّف مکّه حرکت کردیم.
وقتی به سرزمین بَیْدا رسیدیم، هوا تاریک شده بود، برای همین، در آن صحرا منزل کردیم.
ناگهان فریادی بلند در آن بیابان پیچید: ای صحرای بَیْدا!
این قوم ستمگر را در خود فرو ببر!».
آن مرد سخن خود را چنین ادامه میدهد:
«سپش من با چشم خود دیدم که زمین شکافته شد و تمام سپاه را در خود فرو برد.
فقط من و برادرم باقی ماندیم و هیچ اثری از آن سپاه بزرگ باقی نماند.
من وبرادرم مات و مبهوت مانده بودیم.
ناگهان فرشتهای را دیدم که برادرم را صدا زد و گفت:
اکنون به سوی سفیانی برو و به او خبر ده که سپاهش در دل زمین فرو رفت.
بعد از آن رو به من کرد و گفت:
به مکّه برو و امام زمان را به نابودی دشمنانش بشارت ده و توبه کن».
حالا دیگر خیلی چیزها برای من روشن شده است.
آری خداوند به وعده خود وفا نمود و دشمنان امام زمان را نابود کرد.
آن مرد که از کرده خود پشیمان است، وقتی مهربانی امام را میبیند توبه میکند و توبهاش قبول میشود.
آیا میدانی آن فرشتهای که با این مرد سخن گفت که بود؟
آن فریادی که درصحرای «بَیْدا» بلند شد چه بود؟
او جبرئیل بود که به امر خدا به یاری لشکر حق آمده بود تا سپاه طاغوت را نابود کند.
سپاه سفیانی که میخواست کعبه را خراب کرده و با امام زمان بجنگد به عذاب خدا گرفتار شده و در دل زمین فرو رفته است.
خبر نابودی سپاه سفیانی به سرعت در همه جا پخش میشود.
گروهی از آنها که از ماهها قبل، مکّه را محاصره کرده بودند، با شنیدن این خبر فرار میکنند.
سفیانی که در شهر کوفه است با شنیدن این خبر، ترس تمام وجودش را فرا میگیرد و فکر حمله به مکّه را از سر خود بیرون میکند.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
#ظــهور_نــزدیکہ_مواظب_غربال_آخرالزمان_باش
#لبیک_یامهدی_عج✋
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور «1»✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت دهم🦋
🏳 #لشکردههزارنفریمیآید🏳
✍مردم مکّه بعد از اینکه خبر نابودی سپاه سفیانی را میشنوند خیلی میترسند و برای همین شهر آرام میشود و دیگر کسی به فکر دشمنی با امام نیست.
پایتخت حکومت جهانی امام، شهر کوفه است و من منتظر هستم تا همراه او به سوی کوفه حرکت کنم.
خیلی دوست دارم بدانم امام چه موقع به سوی کوفه حرکت خواهد کرد، نزد یکی از یاران امام میروم و از او میپرسم: چرا امام به سوی کوفه حرکت نمیکند؟
او در جواب میگوید: امام منتظر است تا همه افراد لشکرش به مکّه بیایند.
آری، از وقتی که جبرئیل ندا داد و مردم را به سوی امام فرا خواند، عدّه زیادی حرکت کردهاند.
آنان به مکّه دعوت شدهاند و مأموریت دارند که به امام بپیوندند.
آیا تا به حال دیدهای که پرندگان چگونه به سوی لانههای خود پناه میبرند؟
این افراد هم این گونه به مکّه پناه میآورند و در خدمت امام به آرامش واقعی میرسند.
اراده خداوند این است که خروج امام از مکّه با همراهی این لشکر ده هزار نفری باشد.
اگر به خارج از مکّه بروی میبینی که شیعیان با چه اشتیاقی به سوی مکّه میشتابند!
مثل اینکه یک مسابقه برگزار شده است، مسابقهای برای هر چه زودتر رسیدن به مکّه برای یاری امام!
این شوقی است که خداوند در دل شیعیان قرار داده است و آنان را این چنین بیقرار نموده است.
آنان با عشقی مقدّس، بیابانها را پشت سر میگذارند و تمام سختیها را در راه یاری امام تحمّل میکنند.
و تو خود میدانی که سیصد و سیزده یار به گونهای دیگر به مکّه آمدند.
آنان با «طیّ الارض» و در شب قبل از ظهور به مکّه آمدهاند. آنها در واقع، فرماندهان لشکر امام هستند و در آیندهای نزدیک، هر کدام از طرف امام، حاکم قسمتی از دنیا خواهند شد.
ولی این ده هزار نفری که در راه مکّه هستند سربازان لشکر امام میباشند، آنها میآیند تا قائم آل محمد(علیه السلام) را یاری کنند.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت یازدهم 🦋
🏳 #شیرانبیشهایمانمیآیند🏳
✍کم کم لشکر ده هزار نفری کامل میشود. آنها با یکدیگر بسیار مهربان هستند گویی که همه با هم برادرند.
همسفرم!
آیا اجازه میدهی من در مورد ویژگی افراد این لشکر سخن بگویم؟
آنان در مقابل دستور امام تسلیم هستند و سخنان امام را با گوش جان میپذیرند.
افرادی شجاع و دلیری که ذرّهای ترس در دل ندارند.
آری، امام یارانی شجاع و با یقین کامل میخواهد، افراد ترسو و سستعقیده چه کمکی به این حرکت عظیم میتوانند بکنند؟
لشکریان امام چنان در عقیده و ایمان خود استوارند که شیطان هرگز نمیتواند آنها را وسوسه کند. اینان شیران بیشه ایمان و یاوران راستین حق و حقیقت هستند.
اگر شبها به کنارشان بروی، میبینی که مشغول عبادت هستند و صدای گریه و مناجات آنها شنیده میشود.
و در روز چون شیران دلیر به میدان میآیند و از هیچ چیز واهمه و ترس ندارند.
برای شهادت دعا میکنند، آرزویشان این است که در رکاب امام به فیض شهادت برسند.
به راستی که چه سعادتی بالاتر از اینکه انسان جان خویش را فدای مولای خود کند!
آیا در این دنیای فانی، آرزویی زیباتر از این سراغ داری؟
خوشا به حال کسانی که چنین آرزوی زیبایی دارند!
و واقعا که زندگی انسان با داشتن این چنین آرمانی، چقدر لذتبخش میشود.
به هر حال، یاران امام همواره دور امام حلقه زده و در شرایط سخت، یار و یاور او هستند.
کافی است امام به آنان دستوری بدهد، آن وقت میبینی که چگونه برای انجام آن دستور سر از پا نمیشناسند.
خداوند نیروی جسمی بسیار زیادی به آنها داده است تا بتوانند به خوبی از امام دفاع کنند.
وقتی که آنها از زمینی عبور میکنند آن زمین به سرزمینهای دیگر فخر میفروشد و از اینکه یکی از یاران امام زمان از روی او گذاشته است به خود مباهات میکند.
همه از یاران امام فرمانبرداری میکنند حتّی پرندگان و حیوانات وحشی...
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت دوازدهم🦋
🏳 #هزارانفرشتهبهکمکآمدهاند🏳
✍نگاه کن!
یاران امام زمان با چه نظمی زیبا ایستادهاند و منتظرند تا دستور حرکت داده شود.
آن جوان را میبینی که در جلو لشکر، پرچمی نورانی در دست دارد؟
آیا او را میشناسی؟
او «شُعَیب بن صالح»، پرچمدار این لشکر بزرگ است.
آیا پرچمی را که در دست اوست میشناسی؟
این همان پرچم پیامبر است.
همان پرچمی که جبرئیل در جنگ «بَدْر» برای پیامبر آورد.
آیا میدانی این پرچم تا به حال، فقط دو بار مورد استفاده قرار گرفته است؟
اوّلین بار زمانی بود که جبرئیل آن پرچم را برای پیامبر آورد و او هم در جنگ بدر آن را باز نمود و لشکر اسلام در آن جنگ به پیروزی بزرگی دست یافت.
پیامبر بعد از جنگ بدر، آن پرچم را جمع کرد و دیگر در هیچ جنگی آن را باز نکرد و تحویل حضرت علی(ع) داد.
آن حضرت نیز فقط در جنگ جمل، آن پرچم را باز نمود و دیگر از آن استفاده نکرد.
آیا میدانی که این پرچم از جنس پارچههای دنیایی مثل پنبه و کتان و حریر نیست، بلکه از جنس گیاهان بهشتی است.
این پرچم آن قدر نورانی است که میتواند شرق و غرب دنیا را روشن گرداند.
وقتی که این پرچم برافراشته میشود، ترس و وحشت عجیبی در دشمنان پدیدار میگردد، به طوری که دیگر نمیتوانند هیچ کاری بکنند.
از طرف دیگر با برافراشتن این پرچم، دلهای یاران امام زمان چنان از شجاعت پر میشود، که گویی این دلها از جنس آهن است و هیچ ترسی به آنها راه ندارد.
جالب است بدانی که چوب این پرچم از آسمان آمده است و هر وقت امام بخواهد دشمنی را نابود سازد، کافی است با این پرچم به او اشاره کند پس به امر خدا، آن دشمن به هلاکت میرسد.
آیا میدانی هرگاه که این پرچم باز شود هفت دسته از فرشتگان به یاری امام میآیند؟
دسته اوّل:
فرشتگانی که با نوح(ع)، در کشتی بودند و او را یاری کردند.
دسته دوم:
فرشتگانی که به یاری ابراهیم(ع) آمدند.
دسته سوم:
فرشتگانی که همراه موسی(ع) بودند، زمانی که رود نیل به امر خدا شکافته شد و قوم بنی اسرائیل از رود نیل عبور کردند.
دسته چهارم:
فرشتگانی که هنگام رفتن عیسی(ع) به آسمان، همراه او بودند.
دسته پنجم:
چهار هزار فرشتهای که همیشه در رکاب پیامبر اسلام بودند.
دسته ششم:
سیصد و سیزده فرشتهای که در جنگ «بَدْر» به یاری پیامبر آمدند.
دسته هفتم:
فرشتگانی که برای یاری امام حسین(ع) به کربلا آمدند.
آمار کل این هفت دسته، سیزده هزار و سیصد و سیزده فرشته است که به یاری امام زمان میآیند.
اگر سمت راست لشکر را نگاه کنی، جبرئیل را میبینی؛
در سمت چپ لشکر هم، میکائیل ایستاده است.
همه نیرویهای زمینی و آسمانی آمادهاند، تا ایشان دستور حرکت بدهد.
وقتی لشکر امام حرکت کند، ترس عجیبی در دل دشمنان ایجاد میشود و به همین دلیل است که همیشه پیروزی با این لشکر است.
آری، کسانی که قصد دشمنی با نور خدا را دارند ترسی عجیب وجودشان را فرا میگیرد؛ امّا کسانی که سالهای سال در جستجوی نور خدا بودهاند محبّت و علاقه زیادی به امام پیدا میکنند.
آنها هرگز از این حرکت آسمانی نمیترسند، بلکه هر لحظه آرزو میکنند که حکومت مهدوی تشکیل شود وعدالت واقعی را به چشم خود ببینند.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
#ظــهور_نــزدیکہ_مواظب_غربال_آخرالزمان_باش
#لبیک_یامهدی_عج✋
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور «1»✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت سیزدهم🦋
🏳 #آنانیکهباردیگرزندهشدهاند🏳
✍همه منتظرند تا فرمان حرکت صادر شود، لشکر به گروههایی منظّم تقسیم شده است.
در این میان متوجّه یک گروه هفت نفری میشوم.
جلو میروم و از یکی از آنها میخواهم که درباره خودش سخن بگوید.
او خودش را «تلمیخا» معرّفی میکند.
نمیدانم او را میشناسی یا نه؟
«تلمیخا»، نام یکی از اصحاب کهف است، اصحاب کهف همان هفت نفری هستند که در قرآن قصّه آنها آمده است.
آیا سوره کهف را خواندهای؟
آن هفت نفر خدا پرست از ترس طاغوت زمان خود به غاری پناه بردند و بیش از سیصد سال در آن غار خواب بودند.
شاید بگویی: آقای نویسنده، عجب حرفهایی میزنی؟
حواست کجاست؟
نکند خیالاتی شدهای؟
اصحاب کهف هزاران سال است از دنیا رفتهاند، آخر چطور آنها را در لشکر امام زمان، میبینی؟
من در اینجا فقط یک جمله میگویم:
مگر سخن امام صادق(ع) را نشنیدهای که فرمود:
«هرگاه قائم ما قیام کند خداوند اصحاب کهف را زنده میکند».
آری، در لشکر قائم آل محمّد(ع) افراد زیادی هستند که بعد از مرگ به امر خدا زنده شدهاند تا آن حضرت را یاری کنند.
یکی دیگر از آنها «مقداد» است.
او یکی از بهترین یاران پیامبر و حضرت علی(ع) بود که اکنون به امر خدا به دنیا بازگشته است.
دیگری «جابر بن عبد اللّه انصاری» است. او از یاران نزدیک پیامبر بود و تا زمان امام باقر(ع)، زنده ماند.
همان کسی که روز «اربعین» به کربلا آمد و در آب فرات غسل کرد و قبر شهید کربلا را زیارت کرد؛ اکنون، او زنده شده است تا انتقام خون امام حسین(ع) را بگیرد.
من عدّه زیادی را میبینم که میگویند ما در عالم برزخ بودیم و چون امام زمان ظهور کرد، فرشتهای نزد ما آمد و به ما خبر داد که روزگار ظهور فرا رسیده است، برخیزید و به یاری آن حضرت بشتابید.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
#ظــهور_نــزدیکہ_مواظب_غربال_آخرالزمان_باش
#لبیک_یامهدی_عج✋
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇😇
✨🌹محفل منتظران ظهور «1»✨🌹
👇👇
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت چهاردهم🦋
🏳 #شعارلشگرصاحبالزمان🏳
✍امام زمان برنامه لشکر خود را معیّن نموده است، اوّلین هدف این لشکر، رهایی شهر مدینه از دست طاغوت است.
درست است که سیصد هزار نفر از سپاه سفیانی در بیابان «بَیْدا» به زمین فرو رفتند؛ امّا هنوز گروهی از طرفداران سفیانی در مدینه باقی ماندهاند و این شهر را در تصرّف خود دارند.
گوش کن!
آیا این صدا را میشنوی؟
هیچکس همراه خود آب و غذا برندارد.
این دستور امام است که به لشکر ابلاغ میشود.
این تنها لشکر دنیاست که به «واحد تدارکات» نیاز ندارد!
آخر مگر میشود لشکری با بیش از ده هزار سرباز در این گرمای عربستان هیچ آب و غذایی همراه نداشته باشد.
امام برای رفع تشنگی لشکر خود چه برنامهای دارد؟
چه میشد اگر هر کسی مقداری آب و غذا با خود برمیداشت؟
دوست خوب من!
آیا موافقی همراه این لشکر برویم؟
تو خود میدانی که ما هم باید این دستور را عمل کنیم و آب و غذا با خود برنداریم.
ظاهرا موافقی که به سفر خود ادامه بدهیم باشد؛ امّا به من قول بده اگر تشنهات شد، از من آب نخواهی!
لشکر بزرگ حق، آماده حرکت است...
هر لشکر و سپاهی برای خود، یک شعاری را انتخاب میکند به نظر شما شعار این لشکر چیست؟
گوش کن!
همه لشکر یک صدا فریاد میزنند :
یا لَثاراتِ الحُسَیْنِ؛
ای خونخواهان حسین(ع)!
امام میداند که صدها سال است شیعه برای امام حسین(ع) اشک ریخته است. آری، این نام حسین(ع) است که دلها را منقلب میکند.
من در این میان به فکر فرو میروم که این لشکر چگونه شعار خود را خونخواهی امام حسین(ع) قرار میدهد! در حالی که بیش از هزار سال است که یزید و سپاهیان او مردهاند؟
این یک قانون الهی است که اگر خون مظلومی در شرق دنیا ریخته شود و کسی در غرب زمین به این کار راضی باشد، او هم شریک جرم محسوب میشود.
اگر چه یزید و یزیدیان مردهاند؛ امّا امروز گروههای بسیاری هستند که به کار یزید افتخار میکنند !
سفیانی و سپاهیان او، ادامه دهنده راه یزید ملعون هستند، اگر یزید، امام حسین(ع) را شهید کرد، امروز سفیانی که در شهر کوفه است، هر کس را که نامش حسین است، شهید میکنند.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
____🍃🌸🍃____
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمت شانزدهم🦋
🏳 #بانوانپرستار_لشگرصاحبالزمان🏳
✍گروهی از بانوان، در کمال حیا و عفّت، لشکر امام زمان را همراهی میکنند.
سؤال میکنی :
این لشکر برای جنگ میرود، پس این بانوان کجا میروند؟
آیا شنیدهای هرگاه پیامبر به جنگ میرفتند، جمعی از بانوان همراه آن حضرت بودند و به پرستاری مجروحان میپرداختند؟
اکنون امام میخواهد به شیوه پیامبر عمل کند و جمعی از بانوان را برای مداوای مجروحان همراه خود میبرد.
امام صادق(ع) خبر دادهاند که در جمع این بانوان، سمیّه هم هست.
همان که مادر عمّار یاسر بود و اوّل زن شهید اسلام.
او شیر زنی بود که در زیر شکنجههای «ابوجهل» به شهادت رسید؛ ولی حاضر نشد از عقیده خود دست بردارد.
اکنون خداوند میخواهد پاداش ایستادگی او را بدهد، برای همین او را زنده کرده است تا شاهد عزّت اسلام باشد.
یکی دیگر از آن بانوان «أمّ أَیْمَن» است.
آیا او را میشناسی؟
أمّ ایمن در جنگ اُحُد و حُنَین و خَیْبَر در لشکر اسلام همراه پیامبر بود و به پرستاری مجروحان میپرداخت.
اکنون او هم به امر خدا زنده شده است تا این بار در لشکر فرزند پیامبر به مداوای مجروحان بپردازد.
#ادامهدارد
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
#ظــهور_نــزدیکہ_مواظب_غربال_آخرالزمان_باش
#لبیک_یامهدی_عج✋
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃