🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🏡#سهدقیقهدرقیامت🏡
💞#قسمتهفتم💕
✍خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم.
اما هرچی میگذشت بدتر میشد..
جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود.
همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:
🔅نجات یک انسان
خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست.
به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم.
ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم.
رودخانه پر از آب بود.
ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد.
یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد.
من شنا و غریق نجات بودم.
آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناکه...
اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب.
خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم.
پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند.
این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم.
اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شدن است!!
با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ میشود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟
جوان لبخندی زد و گفت: درست میگویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟
یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت.
اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند..
خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامهها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند.
جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟
گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است.
بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه!
جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام میدهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود میکنند!
حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبتها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.
البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد،چرا که در قرآن آمده بود:
📖ان الحسنات یذهبن السیئات..
🖌کارهای نیک گناهان را پاک میکند.
زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود.
اما خیلی سخت بود!
هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت.
به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد!
یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.
با تعجب پرسیدم یعنی چی؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.
نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!!
گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند..
#اللهمالرزقنیشفاعةالحسینیومالورود
#وثبتلیقدمصدقعندکمعالحسینواصحابالحسین
#ادامهدارد...
💚یاحسین💚
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🏡#سهدقیقهدرقیامت🏡
💞#قسمتهشتم💕
✍من بهت زده از بخشش پنج سال از گناهانم با شفاعت سیدالشهداء بودم که یادم آمد، بعد از سقوط صدام در دهه هشتاد چندبار به کربلا رفته بودم.
در یکی از این سفرها پیرمرد کر و لالی با ما بود که مسئول کاروان به من گفت:
میتوانی مراقب این پیرمرد باشی؟
خیلی دوست داشتم تنها باشم و با مولای خود خلوت کنم اما با اکراه قبول کردم.
پیرمرد هوش و حواس درست حسابی هم نداشت و دائم باید مواظبش میشدم تا گم نشود.تمام سفر من تحت شعاع حضور پیرمرد سپری شد.
حضور قلب من کم رنگ شده بود
هر روز پیرمرد با من به حرم می آمد و برمیگشت چون باید مراقب این پیرمرد میبودم.
روز آخر قصد خرید یک لباس داشت فروشنده وقتی فهمید معلول است و متوجه نمی شود قیمت راچند برابر گفت. جلو رفتم و گفتم:چه میگویی آقا؟ این آقا زائر مولاست،این لباس قیمتش خیلی کمتر است...
خلاصه اینکه من لباس را خیلی ارزانتر برای پیرمرد خریدم و او خوشحال و من عصبانی بودم.
با خودم گفتم:عجب دردسری برای خودم درست کردم! این دفعه کربلا اصلاً حال نداد...
یکدفعه دیدم پیرمرد ایستاد روبه حرم کرد و با انگشت دستش من را به آقا نشان داد و با همان زبان بی زبانی برای من دعا کرد.
جوان پشت میز گفت: به دعای این پیرمرد آقا امام حسین علیه السلام شفاعت کردند و بإذنالله گناهان ۵ ساله شما را بخشیدند.
باید در آن شرایط قرار میگرفتید تا بفهمید که بعد از این اتفاق چقدر خوشحال شده بودم.
صدها برگ در کتاب اعمال من جلو می رفت،اعمال خوب این سال ها همگی ثبت شد و گناهانش محو شده بود.
در دوران جوانی در پایگاه بسیج شهرستان فعالیت داشتم شب های جمعه همه دور هم جمع بودیم و بعد از جلسه قرآن فعالیت نظامی و.. داشتیم.
در پشت محل پایگاه، قبرستان شهرستان ما قرار داشت.
ما هم بعضی وقت ها دوستان خودمان را اذیت می کردیم. البته تاوان تمام این اذیت ها را در آن جا دادم.
یک شب زمستانی برف سنگینی آمده بود. یکی از رفقا گفت: کی میتواند الان به ته قبرستان برود و برگردد؟
گفتم: اینکه کاری ندارد. من الان می روم. او به من گفت باید یک لباس سفید بپوشی. من از سر تا پا سفید پوش شدم و حرکت کردم.
صدای خس خس پای من بر روی برف از دور شنیده میشد. اواخر قبرستان که رسیدم صوت قران شخصی را شنیدم...
یک پیرمرد روحانی از سادات بود شب های جمعه تا سحر داخل یک قبر مشغول قرائت قرآن می شد.
فهمیدم که رفقا میخواستند با این کار با سید شوخی کنند!
می خواستم برگردم اما با خودم گفتم اگر الان برگردم رفقا من را به ترسیدن متهم می کنند.
برای همین تا انتهای قبرستان رفتم هرچی صدای پای من نزدیکتر میشد صدای قرائت قرآن سید هم بلندتر می شد. از لحنش فهمیدم که ترسیده ولی به مسیر ادامه دادم.
تا این که بالای قبر رسیدم که او در داخل آن مشغول عبادت بود.
تا مرا دید فریاد زد و حسابی ترسید.
من هم که ترسیده بودم پا به فرار گذاشتم.
پیرمرد رد پایم را در داخل برگرفت و دنبال من آمد.
وقتی وارد پایگاه شد حسابی عصبانی بود .ابتدا کتمان کردم اما بعد معذرت خواهی کردم و با ناراحتی بیرون رفت .
حالا چندین سال بعد از این ماجرا در نامه عمل حکایت آن شب را دیدم!
نمی دانید چه حالی بودم وقتی گناه یا اشتباهی را در نامه عمل می دیدم مخصوصاً وقتی کسی را اذیت کرده بودم از درون عذاب می کشیدم.
از طرفی در این مواقع باد سوزان از سمت چپ وزیدن میگرفت.طوری که نیمی از بدنم از حرارت آن داغ می شد.
وقتی چنین عملی را مشاهده کردم و گرمای سوزان آتش در نزدیکی خودم دیدم دیگر چشمانم تحمل نداشت.
همان موقع دیدم که این پیرمرد سید که چند سال قبل مرحوم شده بود از راه آمد و کنار جوان پشت میز قرار گرفت.
سپس به آن جوان گفت:
من از این مرد نمیگذرم او مرا اذیت کرد و ترساند.
من هم گفتم به خدا من نمی دانستم که سید در داخل قبر دارد عبادت می کند.
جوان به من گفت: اما وقتی نزدیک شد فهمیدی که دارد قرآن میخواند چرا برنگشتی؟
دیگر حرفی برای گفتن نداشتم...
خلاصه پس از التماسهای من، ثواب دو سال از عبادت های مستحبی مثل نمازشب را برداشتند و در نامه عمل سید قرار دادند تا از من راضی شود. دو سال نمازی که با خلوص خوانده بودم...دو سال عبادت را دادم فقط به خاطر اذیت و آزار یک مومن...!
اما از اینجا هم نگذریم که پیرمرد مؤمن سید بدجور سوء استفاده کرد...
#ادامهدارد...
💚یاحسین💚
🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊🦋🕊
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ سَلامَ مُخْلِصٍ لَكَ فِى الْوَِلايَةِ...
سلام بر تو ای مولای من...
سلامِ کسی که تنها ولایتِ تو را در دل دارد...
📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان،
#تا_همیشه_سلام
#ظهور_نزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
🔰بازگشت اموات( #رجعت)به دنیا در زمان ظهور
✅از جمله ضروريات مذهب شيعه، حقيقت "رجعت" است.
☘ يعنى پيش از قيامت، در زمان حضرت مهدى (عجل الله فرجه) وبعد از آن حضرت، جمعى از نيكان بسيار نيك وجمعى از بدان بسيار بد، به دنيا بر مى گردند.
🔅خوبان ونيكان ومؤمنان خالص به دنيا بر مى گردند براى اينكه با ديدن دولت ائمه (عليهم السلام) ديده هايشان روشن گردد ومقدارى از جزاى خوبى هايشان در دنيا به آنها برسد.
❌وبدان وكافران محض، به دنيا بر مى گردند براى اينكه به عقوبت وعذاب دنيوى برسند.
☘ودولتى كه نمى خواستند به اهل بيت (عليهم السلام) برسد را مشاهده كنند وهمچنين براى اينكه شيعيان از ايشان انتقام بگيرند.
🔰وساير مردم در قبرها مى مانند تا روز قيامت محشور شوند.
🔵 چنانچه در احاديث بسيار وارد شده كه رجوع نمى كند در رجعت مگر كسيكه "ایمان خالص" داشته ويا "كافر محض" باشد، امّا ساير مردم به حال خود باقى مى مانند، تا روز قيامت.
⁉️چه كنيم كه اگر پیش از ظهور حضرت از دنیا رفتیم، ما نيز رجعت کنیم؟
💫امام صادق (عليه السلام) دعائى به نام "دعاى عهد" تعليم فرموده،
كه هر كس آن را در زمان غيبت، چهل صبح بخواند از ياران حضرت بقيّة اللَّه روحى فداه مى شود،
💫 واگر پيش از ظهور از دنيا برود خداوند او را به هنگام ظهور زنده مى كند وباز مى گرداند.
📔 منبع:
نور الثقلین،ج4ص100
📗 بحار الانوار: ج 53، ص 39، ح 1
بحارالانوار.ج 102ص111و ج53ص96
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
30.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سرود سلام فرماند 2😍
مارو همراهی کنید دوستان😍
بزنید روی پیوستن👇🌸
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
🔴 جوان بودن امام زمان در زمان ظهور
🔵 امام حسن علیهالسلام فرمودند :
🌕 او [مهدی] نهمين فرزند از اولاد برادرم حسين است كه از سيده كنيزان متولد خواهد شد، خداوند عمر او را طولانى خواهد كرد و در پشت پرده غيبت نگاه خواهد داشت، و پس از مدتى طولانى ظهور ميكند در حالى كه #جوان است و سنش کمتر از چهل سال نشان ميدهد، و اين براى اين است كه مردم بدانند خداوند به هر چيزى قادر است.
📚 إعلام الورى بأعلام الهدى، ص ۴۲۷
🌷 عزیزم، امیدم، نگارم، دلدارم، آقا جانم، امام زمانم ، امام جوانم ، روزت مبارک.🌷
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
🔴 علی اکبر علیه السلام الگوی منتظران
🔵 خطر پذیری و ترس نداشتن از حوادث واقعه، یکی از ویژگیهای حضرت علی اکبر علیه السلام بوده است. آن حضرت با تمام خطراتی که در روز عاشورا متوجه ایشان بود، به قلب میدان زد و در راه یاری امام زمانش از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
🌕 جوانان منتظر نیز می توانند برای یاری امام زمان خود از ویژگیهای شخصیتی حضرت علی اکبر الگوگیری نمایند. بدون تردید با تنآسایی و رفاه و تنبلی نمی توان ادعای یاری امام زمان علیه السلام را داشت. باید خطر پذیر بود و از اسایش و رفاه دوری نمود.
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
#شیطان_مهدویت
#بزرگترین_دشمن_امام_زمان (عج)
قسمت اول 1⃣
🔥 آفرینش ابلیس💥
💢ابلیس، آفریده شده از آتش و از مخلوقات جنّی خداوند است. نام او در ابتدا « عزازیل » به معنای عزیز خداوند بود؛ ولی بعد از آنکه از سجده بر حضرت آدم (ع) سر باز زد و توبه نکرد، او را « ابلیس » به معنای مأیوس شده از رحمت خداوند خواندند. (1)
👈در قرآن کریم دربارهی «جنّ» بودن ابلیس میخوانیم: «و یاد کن هنگامی که به فرشتگان گفتیم، آدم را سجده کنید. پس همه، جز ابلیس سجده کردند که از گروه جنیان بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید.» (2)
💥 عبادت ابلیس
👈ابلیس به سبب زیادی عباداتش، به مقام تقرّب خداوند ارتقا یافته بود. امیرمؤمنان، حضرت علی علیهالسلام در اینباره فرمودهاند: «از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او با تکبّر از بین رفت. او شش هزار سال عبادت کرد که مشخص نیست از سالهای دنیا یا آخرت است؛ امّا با لحظهای تکبّر، همه را نابود کرد.» (3)
📌امتحان ابلیس از طریق حضرت آدم (ع)
👈حضرت علی علیهالسلام دربارهی سرباز زدن ابلیس از فرمان خداوند در سجده بر حضرت آدم (ع) چنین فرمودهاند: «شیطان بر آدم، به جهت خلقت او از خاک، فخر فروخت و با تکبّر به اصل خود که از آتش است، دچار تعصّب و غرور شد. پس شیطان دشمن خدا و پیشوای متعصبها و سرسلسهی متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و بر لباس برتریجویی و خودبزرگبینی با خداوند در افتاد. لباس بزرگی را بر تن پوشید و پوش تواضع و فروتنی را از تن به در آورد.» (4)
نتیجهی این غرور و خود بزرگ بینی، رانده شدن از درگاه خداوند بود. خداوند فرمود: «از آن (مقام و مرتبه ات) فرود آی! تو حق نداری در آن (مقام و مرتبه) تکبّر کنی! بیرون رو، که تو از افراد پست و کوچکی!» (5) ابلیس از این زمان کینهی انسان را به دل گرفت و به حضرت باریتعالی عرض کرد: «پروردگارا! مرا تا قیامت مهلت ده! [خداوند] فرمود: تو از مهلت داده شدگانی؛ ولی تا روز و زمان معین!» (6)
⏸ادامه دارد...
📚پینوشتها:
1. مسعودى، على بن حسین، ترجمه إثبات الوصیة، مترجم: محمدجواد نجفی، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1362، ص7؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث 5/3. همچنین در سایت ویکی فقه بیان شده است.
2. سورهی کهف، آیهی50
3. نهجالبلاغه، ترجمهی محمد دشتی، خ192
4. همان.
5. سورهی اعراف، آیهی13
6. سورهی ص، آیات 79-81
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
روز جوان رو به علی اکبر هایی که جوانیشون رو فدای امنیت ما کردن تبریک میگیم😍
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
کی قراره زندگی، روی خوش به ما نشون بده⁉️
مگه نمیگن نشانهی نزدیک بودن ظهور،
اینه که ظلم، تمام عالم رو گرفته باشه⁉️
پس چرا هیچ اتفاقی نمیفته⁉️
خدا کِی میخواد به داد ما برسه⁉️
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
🌷#متن بند ۳۷ استغفار🌷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
۳۷-اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَدْنَانِي مِنْ عَذَابِكَ أَوْ نَأَى عَنْ ثَوَابِكَ أَوْ حَجَبَ عَنِّي رَحْمَتَكَ أَوْ كَدَرَ عَلَيَّ نِعْمَتَكَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.
بند ۳۷: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که مرا به عذابت نزدیک کرده، یا از پاداش نیکویت دور نموده، یا مانع رحمتت گشته، یا نعمتت را بر من مکدّر نموده است؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!
⸤ 🌙 ⸣ ↷
از خدا نترس، از گناه بترس!!!
_ حضرت علی علیه السلام مردی را دید که
آثار ترس و خوف در سیمایش آشکار است.
از او پرسیدند: چرا چنین حالی به
تو دست داده است؟
مرد جواب داد: من از خدا می ترسم.
امام فرمودند: بنده خدا! از گناهانت بترس
و نیز به خاطر ظلمهایی که درباره
بندگان خدا انجام دادهای.
از عدالت خدا بترس
از خدا اطاعت کن و از آنچه که به صلاحت تو
را نهی کرده است نافرمانی نکن، آن گاه از خدا
نترس؛ زیرا او به کسی ظلم نمیکند و هیچگاه
بدون گناه کسی را کیفر نمیدهد.
[بحارالانوار|ج67|ص392]
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
رهایی از گناه
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه🌹
قسمت ۳۴
#هدایت
آیه قرآن می گویدکه شهید🌷زنده است💯وشهیدقدرت دارد,اثر دارد👌
اولین بار که خواب احمد رادیدم مربوط به مدتی بعد از شهادت ایشان بود.جمع ما با رفتن احمدآقا محور اصلی خود را از دست داده بود😔
من با کسانی درمحل رفیق شدم که مقید به مسائل دینی نبودند📛یک شب درعالم رویا او را دیدم که باهمان رفقای توی کوچه هستیم.رفقا به من گفتند: رسول, برو مخفی شو احمدآقا داره می یاد!
رفتم پشت دیوار و از آنجا نگاه 👀می کردم. دیدم احمدآقا با همان چهره ی نورانی ومعصوم به کوچه ی ماآمد😍بعد دوستان من احمدآقارا گرفتند و کشان کشان اورا ازکوچه بیرون کردند!همین طورکه احمدآقا را ازکوچه بیرون می بردند.دادزد:🗣من بایدرسول را ببینم.اشک توچشمانم حلقه زده بود😢دلم برایش خیلی تنگ شده بود.دویدم وپریدم توی بغلش🤗 وشروع کردم به بوسیدن احمدآقا
از این رویای صادقه همه چیز را فهمیدم از فردا رابطه ام را با آن رفقا قطع کردم ودیگر آنها را ندیدم✅
هنوزهم وقتی راه راکج بروم به سراغم می آیدو...حتی برخی ازدوستان رامی شناسم که فرزندانشان با احمدآقا ارتباط💞 دارند و از او کمک می گیرند.یکی از رفقا برای ازدواج فرزندش مشکلی داشت و از احمدآقا کمک خواست.احمدآقامثل همان موقع که حضورمادی دربین ما داشت به او کمک کرده بود.حتی کسانی رامی شناسم که بعدازشهادت احمدآقابه دنیا آمده اند و با شنیدن خاطرات ایشان عاشق😍 احمدآقاشده اندوبه خوبی بااوارتباط دارند.
مدتی ازشهادت احمدآقاگذشته بود.قرار بود روز بعد با تعدادی ازدوستان به تفریح برویم.هرچندمی دانستیم دوستان خوبی نیستند وممکن است پای گناه 😈و...درمیان باشد.خداوند متعال شاهداست همان شب🌃 درعالم رویا دیدم که احمدآقا آمده وباعصبانیت وناراحتی😡 به من می گوید:بااین هابیرون نرو,بااین دوستانت,جایی نرو❌فرداصبح هرطوربودبه مادرم گفتم که آن ها را رد کند.امّاخیلی درفکرفرو رفته بودم که این چه خوابی بود⁉️
بعدهاازهمان افرادشنیدم که به گناه افتاده بودند😯و...احمدآقانه تنهادرموقع حضورظاهری در دنیا به فکر تربیت ما بود,بلکه حالاهم ازماجدانیست وبه دنبال هدایت ماست.
یکی دیگر از دوستان می گفت:درایام فتنه ی ۱۳۸۸ذهن وفکر ما درگیر بود.یک شب درعالم رویا😴دیدم که احمدآقاآمده به مسجد🕌امین الدوله.امّابه نمازنرسید!گفتم:احمدآقا نبودی,دیراومدی⁉️
احمدآقاجمله ای گفت ورفت:سرماخیلی شلوغه !بلافاصله به ذهنم خطورکردکه حتماً این مشکلات راشهدا🌷حل می کنند.یادکلام نورانی امام راحل افتادم.
آنجاکه می فرمایند:مسلّم خون شهدا, اسلام وانقلاب رابیمه کرده است.✅
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه🌹
قسمت ۳۵
*═✧❁﷽❁✧═*
#دار_الشفاء
حضرت امام درجمله ی بسیارمهم وزیبایی می فرمایند:....این قبورشهدا🌷تا ابد دارالشفاء خواهند بود.یعنی راه را به آیندگان نشان می دهند که برای حل مشکلات دین و دنیای خود به سراغ چه کسانی بروید👌
احمدآقا تا زمانی که زنده بود مانند یک طبیب به دنبال بندگان خداوند متعال بود تا دست آن ها را بگیرد و راه آسمان را به آن هانشان دهد✅خداوند متعال هم شهدا را زنده خطاب کرده.
پس او اکنون هم به دنبال هدایت هست.اگرکسی دراین دوران هم به سراغ او برود یقیناً دست خالی برنمی گردد💯
من تا روزهای آخر همیشه همراه احمدآقا بودم.به یاد دارم یک روز ازمریضی😷 مادرم به احمدآقا شکایت کردم. گفتم : هر کاری کردیم مادرم خوب نشده☹️دکترهاجوابش کردن و بعد گریه ام 😭گرفت.
احمدنگاه خاصی به چهره ی من انداخت وگفت:ناراحت نباش,مادرت خوب می شه🙂فردای آن روزمادرم دیگردچاربیماری نشد تا یک سال بعد.سال🗓 بعد و در روزهای آخری که بااحمدآقا بودیم دوباره رفتم سراغ احمدآقا.به خاطرمریضی مادرم ناراحت 😔بودم.لبخندی😊 زدوگفت:خوب می شه ان شاءالله,وبعدبه طرزعجیبی مادرم خوب شد😍یک سال ازشهادت احمدآقاگذشت.دوباره مریضی مادرم برگشت.حال مادرم بسیاربدتر🤒شده بود.این بار رفتم سرمزار احمدآقا در بالای قبر شهیدچمران.گفتم احمدآقا فدات بشم این بیماری مادر ما شده یک سال یک سال😳شما زنده ای و از همه چیزخبرداری .شما ازخداوند متعال بخواه مریضی مادرم برای همیشه حل بشه!این راگفتم و برگشتم.احساس می کردم که دوباره احمدآقا لبخندی 😊زده وگفته خوب می شه ان شاءاالله!مادرم فردای آن روزخوب شد.همه ی پزشکان ازمادرم قطع امیدکرده بودند.امّابه دعای احمدآقامادرم شفایافت👌مادرم باگذشت سال هاازآن ماجرادیگر دچار مریضی نشد!هرسال دوم عید به منزل شهدای مسجد به خصوص شهیدنیری می رویم.
امسال یکی ازبچه های بسیجی جوان👱,اسرارداشت به همراه مابیاید.وقتی به منزل شهیدنیری آمد برای من گفت: من هفت سال پیش ازدواج💞 کردم.امّابچّه دار نمی شدم.تا اینکه یک باربه توصیه ی بسیجیان قدیمی مسجد🕌به سراغ مزارشهیدنیری دربهشت زهرا(سلام الله علیها)رفتم.شنیده بودم که نزد خداوند متعال خیلی آبرو دارد برا همین گفتم:من اعتقاد دارم شما زنده اید و به خواست خداوند متعال میتوانید گره از کار مردم بازکنید💯بعد از او خواستم دعا کند که خداوند متعال به من هم فرزندی بدهد.این بنده ی خدامکثی کردوباصدای بغض آلود😢ادامه داد:بعدازآن ماجرا,خانم بنده باردار شد و چند روزقبل فرزندان دوقلوی من به دنیاآمدند😍
از این دست ماجراها بسیار از زبان دوستان وآشنایان وحتی کسانی که ایشان را نمیشناختند شنیده ایم🍃
👈 ادامه دارد... 🔜👉
✨📿✨📿✨📿✨📿✨
#داستان_عارفانه🌹
قسمت۳۶
*═✧❁﷽❁✧═*
#وصیت_نامه
عارف وسالک الی الله شهید🌷احمدعلی نیری بنا به توصیه ی بزرگان دین چند سطری رابه عنوان وصیت از خود به یادگارگذاشته است.درباره ی وصیت ایشان ذکراین نکته خالی ازلطف نیست که ایشان بااینکه سه ماه 🌙درمناطق مختلف عملیاتی حضورداشتندامّافقط چندساعت⌚️ قبل ازشهادت مشغول به نگارش وصیتنامه📃 می شوند!
ایشان درمقدمه ی وصیت خود پس از حمد پروردگار واقرار به شهادتین🎋,بااین آیه وصیت خودراآغازمی کند:《الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلماتِ الی النورِ والذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النورالی الظلمات اولئک اصحاب النارهم فیهاخالدون》پس ازعرض سلام وتهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا وائمه معصومین(علیهم السلام)بالاخص حضرت بقیت الله (ارواحناه فداه)چند سطری به عنوان سنتی ازرسول اکرم(صلی الله علیه وآله)که ان شاءالله تعالی تذکری برای ماوبرایم باشد.ان شاءالله باقیات وصالحاتی برایم باشد✅
شکر پروردگارعالمیان که ما را برانگیخت و مارو لایق داشت وهدایت کرد.ورسولان متعددی بلاخص رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)وائمه معصومین(علیهم السلام)را برما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی دراین جهادباشیم.
درمقابل شیاطین😈,خوشابه حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا عمل می کنند به وظایف خود.به امید تزکیه ی نفس💖 وترقیع درجه ولذت عبادت وخشوع قلب!
کسی به آن می رسدکه مراقبت های سخت به اعمال وگفتارخود داشته باشد👌قرآن,قرآن رافراموش نکنید.بدانید که بهترین وسیله برای نظارت براعمالمان قرآن است💯اسلام را درتمام شئوناتش حفظ کنید.رهبری وولایت فقیهی که این زمان ازاهم واجبات است یاری کند.ان شاءالله خداوندعزوجل جزای خیربه شما عنایت فرماید🙏والسلام علیکم وعلی عبادالله الصالحین.
احمدعلی نیری۲۶/۱۱/۱۳۶۴
4_5841682042600819785.mp3
3.27M
🎧 روایتی دیگر از غربت امام زمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
🎤 استاد هروی
▪️پیشنهاد دانلود
#تذکر
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
دلبرا!
آنقدر برایتان میگریم که اقیانوس مقابل اشکهایم احساس حقارت کند.
آنقدر به پایتان مینشینم که پایانیترین ثانیهها به ستوه آیند از این انتظار نستوه. ...
اندوختهای جز نگاهِ دوخته براهتان ندارم.
آخر ای عزیز، از زندگی چ بخواهم وقتی تو را ندارم؟
مولای من!
به تنگ آمدهام...
بُریدهام و بر دیدهام تنها رد پای اشک باقیست... و قلبم آوار بغضهای بیاختیار است...
آخر این #عمر رو به افول، در نبرد نابرابر فراق چگونه فائق آید؟!
چگونه؟!
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
📖 السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ التَّمَامِ...
سلام بر خورشید تاریکیها و سلام بر ماه کامل و تمام...
📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس
#تا_همیشه_سلام
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
⛅️#داستانظهور☀️
🦋#قسمتبیستودوم🦋 #و_آخر
🏳 #جنگسختوشکستسفیانی🏳
✍سفیانی بسیار مغرور شده است؛ زیرا تعداد سپاه او دو برابر لشکر امام است.
او خبر دارد که آمار یاران امام به این شرح است:
1ــ ده هزار سربازی که از مکّه با امام به کوفه آمدهاند.
2ــ دوازده هزار سربازی که با سیّدحسنی از خراسان، آمدهاند.
3ــ هفتاد هزار سربازی که در کوفه به امام ملحق شدهاند.
در سپاه سفیانی، صد و هفتاد هزار سرباز وجود دارد و او با امید پیروزی قطعی به سمت کوفه حرکت میکند.
او نمیداند که هزاران فرشته، در رکاب مولایمان میباشند و او را یاری میکنند.
اکنون به امام خبر میرسد که سپاه سفیانی به قصد جنگ به سوی کوفه میآید.
لشکر امام از شهر کوفه خارج شده و موضع میگیرد.
اکنون هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفتهاند.
امام زمان به سپاه سفیانی نزدیک میشود و با آنان سخن میگوید و آنها را نصیحت میکند.
یاران سفیانی به امام میگویند: «از همان راهی که آمدهای باز گرد».
امام به سخن گفتن با آنها ادامه میدهد و به آنان میگوید: «آیا میدانید که من فرزند پیامبر هستم».
نمیدانم چه میشود که سفیانی فعلاً از جنگ منصرف میشود، شاید میترسد که اگر امروز جنگ را آغاز کند، سربازانش دیگر آن شجاعت لازم را برای حمله نداشته باشند؛ زیرا آنان سخنان امام را شنیدهاند و احتمال دارد قلب آنها به امام علاقه پیدا کرده باشد.
سفیانی میخواهد برای مدّتی جنگ را عقب بیاندازد تا اثر سخنان امام از بین برود. او دستور عقب نشینی میدهد.
سپاه سفیانی از میدان جنگ عقب نشینی میکند و اوضاع آرام میشود.
خورشید روز جمعه طلوع میکند.
به امام خبر میرسد که سفیانی یکی از یاران امام را به شهادت رسانده است.
گویا سفیانی تصمیم دارد به کوفه حمله کند.
امام آماده دفاع میشود و میان دو لشکر، جنگ سختی در میگیرد.
سفیانی آغازگر جنگ میشود و گروهی از یاران امام به شهادت میرسند.
خوشا به حال آنها که به آرزویشان رسیدند😭
اکنون دیگر وعده خدا فرا میرسد. سفیانی در وسط میدان ایستاده است و از زیادی سربازانش خیلی خوشحال است و مغرور
.
ناگهان او میبیند که سربازان یکی بعد از دیگری برروی زمین میافتند!
سفیانی نمیداند که فرشتگان زیادی به یاری امام آمدهاند.
سفیانی هرگز پیشبینی نمیکرد که سپاهیان او اینگونه تار و مار شوند.
سفیانی که اوضاع را چنین میبیند، میفهمد که دیگر مقاومت هیچ فایدهای ندارد، او با تنی چند از یاران خود فرار میکند.
آیا تاکنون اسم «صیاح» را شنیدهای؟
او یکی از فرماندهان لشکر امام است.
او با گروهی از سربازان خود به دنبال سفیانی میروند و سرانجام او را اسیر میکنند.
هوا تاریک شده است و امام ارواحنا فداه نماز عشا میخوانند.
اکنون سفیانی را به نزد امام میآورند.
سفیانی رو به امام میکند و میگوید: به من مهلت دیگری بده!
امام نگاهی به یاران خود میکند و میفرماید: نظر شما در مورد او چیست؟ من عهد کردهام که هر کاری انجام دهم با نظر و رضایت شما باشد.
یاران امام با هم مشورت میکنند و سرانجام تصمیم میگیرند که سفیانی مجازات شود؛ زیرا او بسیاری از شیعیان را مظلومانه به قتل رسانده و یکبار هم پیمانشکنی کرده است.
این گونه است که سفیانی به سزای کارهای خود میرسد و دنیا برای همیشه از ظلم و ستم او آسوده میشود.
#پایان
📚کتاب داستان ظهور/مهدی خدامیان آرانی(برگرفته از روایات صحیح السند)
💚یاحسین💚
#ظهوربسیارنزدیکه
#مواظب_غربال_آخرالزمان_باشید
🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
⚘🌸̸🍃•.⚘.•´ 🍃🌸
✦࿐჻ᭂ🎀჻ᭂ࿐✦
@shahcharagh
#رمزورود
#لبیک_یااباصالح_المهدی_ادرکنی