eitaa logo
کانون فرهنگی - هنری شهدای راه آهن (قم)
182 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
576 ویدیو
117 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @Bayati_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
عصری داشتم میرفتم خیابون، پسرم که روی مبل دراز کشیده بود تا فهمید دارم میرم بیرون گفت: مامان فردا ورزش دارم‌ آقامون گفته حتماً با کفش مناسب بریم. یه جفت کفش ورزشی هم برای من بخر. گفتم پس پاشو حاضر شو خودتم بیا‌. گفت: حال ندارم مامان خودت بگیر دیگه. خریدهامو انجام دادم. یه کفش هم برای پسرم خریدم. وقتی از توی کارتن درش آورد بی اختیار پرتش کرد سمتم. ماماااان! این چیه آخه؟؟؟ صد رحمت به کفشهای میرزا نوروز.😠 بعدش هم رفت توی اتاقش. منم کفش رو از کارتن درآوردم. جفت کردم‌دگذاشتم جلوی در که صبح بپوشه. فقط یه یادداشت نوشتم گذاشتم داخل کفشش. کسی که زحمت انتخاب صحیح را نمیکشد، باید تسلیم انتخاب دیگران باشد.
🌷 🎙 کتاب گویای «خار و میخک» 🔻 کتاب که شهید مقاومت در زندان‌های رژیم غاصب نوشته است . از اینجا بشنوید👇 https://player.iranseda.ir/book-player/?g=643988&w=43&VALID=TRUE ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ طوری نماز می‌خواند که... 🔻 حالش وقتی می‌ایستاد پای نماز، مثل حال کسی بود که می‌ایستد مقابل معشوقش. دیگر فقط معشوق را می‌بیند. دیگر هر چیزی جز روی او، جز بوی او، جز طلوع نگاه او، جز کلمات روح‌بخش او... نه می‌شنود، نه می‌بیند، نه می‌خواند، نه می‌داند. 🔸 خدا می‌شود محبوب، مهدی حبیب. شاید هم گاهی مهدی محبوب بوده برای خدا. خدا می‌خواسته مهدی را، خیلی هم می‌خواسته! این را از شدت علاقهٔ دوستانش می‌گویم؛ خدا شیفتهٔ یکی بشود، شیفتگانش را زیاد می‌کند. ولی باز هم مهدی خودش کشتهٔ خدا بوده است. یک‌طوری نماز می‌خوانده، قرآن زمزمه می‌کرده که فقط کسی که یکی را تا حد جان بخواهد، این‌طور او را می‌خوانَد. 📚 از کتاب ؛ بر اساس خاطراتی از عارف بزرگ 📖 ص ۱۰۶ ✍ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f