با #شهدا بودن سخت نیست؛
با #شهدا مونـدن سختـه!
مثل شهدا بودن سخت نیست؛
مثل شهدا موندن سخته!
#شهید_قاسم_سلیمانی
🌹🌷🌹🌷
#حاجآقاپناهیان : 🌱
•
هرکی آرزو✨داشته باشه
خیلے خدمت کنه
👇👇
#شهـــید میشه...!🕊
یه گوشه دلت پا👣بده،
شهدا بغلت میکنن...💞
•
ـ ما به چشم دیدیم اینارو...👀
ـ ازاین شهــدا مدد بگیرید،🖐🏼
ـ مدد گرفتن از #شهدا رسمه...✔️
•
دستبذار رو خاک قبر شهید💭بگو...
حُسین❣به حق این شهید،🥀
یه نگاه به ما بکن..💔🌱
🍃🌹
رسیدن به خدا زیباست. ببینید #شهدا چقدر خاکی شدند که #خدا برای دیدارشان بی تاب شد.
#شهدای_کربلای۵
#لبخند_هادے
#رفیق_شهیدمـ
#تلنگرانه...
🥀 #شهدا یہ ټیپۍ زدنݩ ڪہ خدا نگاهشوݩ ڪرد❗️
دنبال این بودݩ ڪہ خوشگل خوشگلا یوسف زهرا امام زمان نگاشوݩ ڪنہ..
حالا ټو برو هرټیپۍ ڪہ میخواۍ بزن
اما ...
حواسټ باشہ ڪہ ڪۍ نگات میڪنہ..!
#حاج_حسین_یڪتا🌱
🍃🌹🍃🌹
.
شهداء دلگٻرم...😔
ازڪہ نمے دانم...ازچہ نمے دانم...🙁
.
دلم جاٻی را مٻخواهد
مثل شلمچہ، فڪہ، چزابہ، طلائٻہ، #دهلران 🌅
.
جاٻـے ڪہ خاڪش آغشٺہ شده بہ #خون
ݐاڪ شما🌹
جاٻـے ڪہ هواٻش بوے عطرسٻب🍎 مٻدهد
بوے سٻدالشهداء...
جاٻـے ڪہ #خدا ☝🏻را مےشودباٺمام وجوداحساس ڪرد...
جاٻـے ڪہ محل فرود فرشٺگان 🧖🏻♂️اسٺ وآسمانش🌌 محل ݐروازهاے عاشقانه ے شما...
جاٻـے ڪہ خداباشد،شماومــن...😔
.
مے خواهم حدٻث غربٺم را فرٻادبزنم🗣...
حدٻث شرمندگٻم 😓را...
#دلم نفس کشٻدن مے خواهد نفس کشٻدن درهوای شما...بخدا#شهر مان 🌇آلوده شده بہ صدگناه...😭
.
#شهدا مرا درٻابٻد به حرمٺِ
چادر خاڪے مادرٺان🥀
مرا ڪہ دٻگرجان بہ لبم رسٻده...
درٻابٻد مرا ڪہ خسٺه ٺرٻنم،خسٺه از خودم ازنفسم،از اطرافٻانم👥،ازشهر بـے شما...
#لبخند_هادے
#رفیق_شهیدمـ
#حرف_دل
با #شُهدا صحبَت کُنید
آنها صِدای شُما را به
خوبی میشِنوند
و بَرایتان دُعا میکُنند..
دوستی با شُهدا دو
طَرفه است..
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
#ﭘﻴﺶ_ﺑﻴﻨﻲ_ﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
🔰روزی با ایشان به #گلزارشهدا رفتیم تا برای #شهدا فاتحه بخوانیم.
ابتدا در تابوت هایی که درکنار قبور شهدا بود ، به اتفاق یکی از دوستان دیگر که با هم بودیم لحظاتی را در درون تابوت ها دراز کشیدیم ،تا حس شهید شدن را در فکر و ذهن خود تجربه کرده باشیم !😔
و بعد عباسعلی با اشاره به قبریکی از شهدا ، گفت:من هم روزی شهید می شوم و اینجا می خوابم!😳
و ﻫﻤﺎﻧﻂﻮﺭ ﻫﻢ ﺷﺪ...
#ﺷﻌﺮﭘﺲ_اﺯﺷﻬﺎﺩﺕ🌷
📘کتاب ریاضی سال سوم راهنماییش ،راقبل ازرفتن به جبهه ازاوگرفته بودم...
بعدازشنیدن خبر شهادتش،بلافاصله به اتاق رفتم و کتاب را برداشتم و با اشک و آه دست خط او رادرکتاب نگاه می کردم وصفحات کتاب رایکی یکی ورق می زدم که متوجه شعرعجیبی در صفحه آخر این کتاب شدم .😳
📝 بادست خط خودش این شعر را نوشته بود:
تا هستم ای رفیق ندانی کیستم !
وقتی روم که دانی کیستم !😓
#شهید_عباسعلی_حقیقی
#شهدای_فارس_جهرم
#سالروز_شهادت
🌹🌷🌹🌷
##رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
اگر گاهی #امیدمـ
میرود از دست، باکی نیست...
.
که من با تو
دلِ امّیدوارِ دیگری دارمـ ...
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
برای ما دعا کن ای شهید....
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#کلام_بزرگان_درمورد_شهدا🌷
❤️ما #شهدا را از دست نداده ایم، بلکه آنها را بدست #آورده ایم👌
#شهید_بهشتی🌷
🍃🌹🍃🌹
#سردار _بی _مرز🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) 🌷
♦️به روایت
🌹مِهر مادران #شهید ، مرهم خستگیهای #سردار
✍کسی نبود که از محبت عمیق و عجیب حاج قاسم به خانواده #شهدا بیخبر باشد.
اما حتی همانهایی که همیشه همراه سردار بودند هم، گاهی از راز عشق و علاقه بیحد او به مادران و فرزندان شهدا سردرنمیآوردند.
حالا که بعد از چند ماه از #شهادت حاجقاسم، وصیت نامهاش پیش چشم ماست، راز این ارادت و عشق♥️ بیحساب برایمان معلوم شده،
🖌 آنجا که سردار نوشته: «در این عالم، صوتی که روزانه میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم، صدای فرزندان #شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم، صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم...»
🌱سردارمحمدرضاحسنیسعدی، از این دست مهربانیهای سردار با یادگارهای شهدا، فراوان دیده و از آن میان، از چند نمونه اینطور برایمان میگوید:«یکبار وقتی #سردار_سلیمانی در کرمان نبود، ما طبق برنامه همیشگی دیدار با خانواده معظم شهدا، به منزل مادر شهیدان "محمد علی و اصغر محمد آبادی" رفتیم.
🍃 این مادر شهید در میان صحبتهایش گفت: "امسال روز عاشورا، زمین خوردم. اگر حاج قاسم میدانست، حتماً میآمد دیدنم. " تا این موضوع را شنیدیم، تصمیم گرفتیم از این مادر فیلم📽 بگیریم و این درد دلش را ثبت کنیم.
همان موقع، با #شهید_حسین_پور_جعفری که همیشه همراه سردار بود، تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. او گفت:"۱۰ دقیقه بعد زنگ بزن. "
این بار که تماس گرفتم، حاج قاسم جواب داد و گفت: "چادر این مادر شهید را ببوس. دستش را ببوس... "، اما انگار راضی نشدهباشد، گفت: "گوشی را بده به مادر. " نمیدانید مادر شهید وقتی فهمید سردار آن طرف خط است، از خوشحالی چه کار میکرد. گوشی تلفنی که صدای سردار را به او رسانده بود، میبوسید و میگفت:
"مادر کجایی قربانت بروم؟ دورت بگردم. کجایی؟ کربلایی؟...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
🔺من با #ابـراهـیـم_هـادی کار دارم !
ابراهیم #موبایل نداشت ،
اما بی سیم که داشت !
🚩ابـراهـیـم !
اگر صدای مرا میشنوی ،
کمک !
من و بچه ها گیر افتادیم
در تله ی #دشمن!
تلفن همراه من کار نمیکند
بدرد نمیخورد هرچه گشتم برنامه #بیسیم نداشت
تا با تو تماس بگیرم ...
گفتم میخواهم با بیسیم شما #تماس بگیرم..
گفتند اندرویدهای شما را
چه به بیسیم #شهدا !
اما من همچنان دارم تلاش میکنم تا با گوشی اندروید
صدایم را به تو برسانم ...
اگر میشنوی ما #گیر افتادیم
بگو چطور آن روز وقتی به گوشَت رساندند که دخترهای محل از فرم هیکل تو خوششان آمده ، از فردایش با لباس های گشاد تمرین کشتی میرفتی ؟
تا چشم و دل دختری را آب نکنی !
اینجا #کُشتی میگیریم تا دیده شویم ..
لاک💅 میزنیم تا #لایک 👍بخوریم
تو حتما راهش را بلدی
که به این پیچ ها خندیدی
و دنیارا پیچاندی!
و ما در پیچ دنیا سرگیجه گرفتیم !
🚩ابـراهـیـم!
اگر صدایم را میشنوی،
دوباره #اذانی بگو تا ماهم
مثل بعثی ها که صدایت را شنیدند و راه را پیدا کردند
راه را پیداکنیم ..
راه را گم کرده ایم
اگر از #جبهه برگشتی
کمی از ان #غیـرت های نـاب #بسیجی ها را برایمان سوغات بیاور؛
تا ماهم مثل شما حرف اماممان را زمین نگذاریم...
تمام..... .... .... ..
شهدا گاهی نگاهی.....👌
شادی روحشان #صلوات💐
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
عکسی
از مادر یک شهید
که #جهانی شد
#مادر_شهید #شاهین_باقری :
🔹شاهین در #عملیات_خیبر در #جزیره_مجنون مفقود شد،
۱۱ سال از فرزندم خبری نداشتم و هر لحظه منتظر بازگشتش بودم تا جایی که هرگاه کسی درب خانه را میزد به گمان بازگشت شاهین به سمت درب میدویدم و هر بار بیش از قبل ناامید میشدم.
🔹هرگاه کاروانی از #شهدا به #تهران میآمد
به امید اینکه خبری از فرزندم بگیرم به استقبال شهدا میرفتم.
یک روز زمستانی هنگامی که #برف هم شدید میبارید متوجه شدم کاروانی از شهدا به تهران آمده فوراً به سمت آن #کاروان رفتم.
در همین حال عکسی از من در کنار ماشین حمل شهدا گرفته شد که این عکس در #رسانههای_داخلی و خارجی بازتاب زیادی داشت.
🔹شاهین ۱۲ اسفند ۶۲ در جزیره مجنون به #شهادت رسید و پیکرش هم در باتلاقهای این جزیره ماند، اما بلاخره پس از ۱۱ سال به من خبر دادند که پیکر فرزندت بازگشته؛
وقتی برای دریافت پیکر شاهین رفتم تنها چند کیلو استخوان تحویلم دادند و آن روز به یاد روز تولدش افتادم که تنها ۳ کیلو داشت و آن روز هم ۳ کیلو از استخوانهایش را تحویلم دادند.
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈