🔴 روایتی از نماز جماعتی که سکوی پرواز چندین شهید شد .
«قاسم صادقی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس و مسوول یادمان شهدای دشت ذوالفقاری از اهالی منطقه شوش تهران بود که به همراه گروهی از رزمندگان داوطلب، در روزهای اول جنگ تحمیلی خود را به جبهه رساند و تا پایان دفاع مقدس در منطقه ماند. او از نیروهای فداییان اسلام به فرماندهی سید مجتبی هاشمی بود که نقش بسزایی در دفاع از خرمشهر داشتند.
قاسم صادقی در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس ماجرای جانبازیاش را روایت کرد که در ادامه آن را میخوانید.
چهارم عید سال 67 بود که لشکر محمد رسولالله (ص) بعد از واقعه حلبچه به منظور آزادسازی مناطق کردنشین عراق نیروهای خود را به پشت سد دربندیخان عراق برد.
ظهر شده بود و اذان را گفتم، بچهها مشغول گرفتن وضو در نهرها شدند و همزمان هرکس به چادرهای خود میرفت و مشغول بستن صف نماز جماعت میشد. چند گردان هم از جمله گردان مقداد و کمیل در شیارها مستقر شده بودند.
آن روز تعدادی از عوامل ستادی لشکر از جمله سردار بهمن کارگر برای نظارت به منطقه آمده بود. اذان که گفته شد آمدیم به چادرها و سردار کارگر امام جماعت شد و ماهم نماز را به او اقتدا کردیم. رکعت دوم بود که صدای هواپیماهای دشمن را شنیدیم. در حال خواندن بقیه نماز با عجله بودیم که وقتی به سجده رفتم، دیگر بلند نشدم. دشمن به خاطر تجمعی که داشتیم بمبهای خوشهای ریخته بود که چند بمب هم به شیار ما اصابت کرد اما اثر نکرد.
اطراف من چند مسوول گردان و دسته با اصابت ترکش به سر و صورت به شهادت رسیدند و من هم که در سجده بودم ترکش به پای راستم خورد و دو انگشتم به پوست آویزان شد. شهید غلامرضایی که کنار من بود چفیه را از دور گردنم باز کرد و به پاهایم بست. از چادر که بیرون آمدیم، دیدیم منطقه آتش گرفته است. شخصی به نام شهید نفیس درجا سوخت و شهید شد. شهید پورزرگر و مسرور از گردان حبیب ابن مظاهر شهید شدند، حدود 10_12 نفر شهید و 30 نفر مجروح دادیم. شهدا را ابتدا با تویوتا به عقب بردند. در همین فاصله بچهها با ریختن آب سعی میکردند آتش چادرها را خاموش کنند. من را هم کنار یک سری از شهدا داخل تویوتا گذاشتند و به سمت بهداری بردند.
شهدا را به معراج بردند و مجروحین را بعد از طی مسیری سوار قایق کردند و به منطقه شیخ صله آوردند و بعد سوار ماشین تا بیمارستان باختران رفتیم که به نوبت وارد اتاق عمل شدیم و من هم یکی از این مجروحین بودم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند
التماس دعا🌷🌷🌷🌷🌷🌷👇
@shahadat_arezoomee
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 انشاالله بحق حضرت زهرا«سلام الله علیها»
#ظهور
#شهادت
#مقاومت
#رهبری
#دفاع_از_ارزش_ها
#تنگه_هرمز
#مدافعان_حرم
#همه_پاسداریم
#اقتدار_ایران
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@shahadat_arezoomee
•✦✨ کلام الله ✨✦•
❖✨ ﷽ ✨❖
تنها ڪلید رستگاری مؤمنین
↯↻↯↻↯
🔰 سوره مبارکه مؤمنون، آیه ﴿۱﴾
〖قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ〗
【قطعا اهل ایمان به رستگاری رسیدند】
کعبه برای تولدش آغوش گشود
و نوزاد فاطمه بنت اسد وقتی از آغوش خدا،
به آغوش پیامبرش رفت ...
✨ قد أفلح المؤمنون خواند
و پیامبر (ص) در پاسخش چه زیبا فرمود:
『قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ بِوِلایَتِکَ
یَا اَمیـــرَالْمُـؤْمِـنـیـن』
✅ حقا که مؤمنين به وسيله ولایت تـــو رستگار شدند ...
یا امیـــرالمـؤمـنـیـن
و مردم دیدند و شنیدند...
و برای فرزندانشان تعریف کردند...
اما فقط چند سال بعد...
آنقدر حب دنیا کورشان کرد که به جنگ با فرزند علی ؏ پرداختند و اتفاقا هر که نام علی داشت را بیشتر زدند....
بغض نامت لشڪری را ...
ابن ملجم کرده است 😭😭
#ڪلام_الله
@shahadat_arezoomee
💥بخشنده ترین مردم
♨️امام حسین (علیه السلام): همانا بخشنده ترین مردم، کسی است که به آن که به او چشم امید نبسته بخشش کند.
📚پی نوشت
کشف الغمه، ج 2، ص 242
💯لطفا برای پیوستن به پویش #هل_من_ناصر روی لینک زیر کلیک کنید
👇👇👇
yon.ir/2xLVd
#هل_من_ناصر
#من_حسینی_ام
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
@shahadat_arezoomee
⭕️ عزاداران بشارت...
🔸امام صادق علیه السلام فرمودند:
«آنگاه که اصحاب امام حسین علیه السلام شهید شدند و ایشان تنها ماند، فرشتگان بسوی خدا ضجّه زدند و گریه کردند و گفتند: پروردگارا! با حسین علیه السلام پسر پیغمبرت، چنین رفتار کنند؟
پس خداوند نور حضرت قائم (عجّل الله فرجه) را به آن ها عرضه کرد و فرمود: «با مهدی انتقام او را میگیرم»
📚 اصول کافی ج ١ ص ٤٦٥
🔺 أَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
@shahadat_arezoomee
#لبخندهای_خاڪی
🍃در سالهای دفاع مقدس ...
#چای مرهمِ #خستگی جسمیِ رزمندگان اسلام بود. در میان لشکرها رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا اُنس و الفت بیشتری با چـای داشتند.
🍃روزی در محضر آقا مهدی باکری و شهید حاج ابراهیم همت (فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله ﷺ) بودیم که در آن صحبت از #کنترل مناطق عملیاتی بود.
🍃حاج همت به آقا مهدی گفت :
نگهبانان لشکر شما برای نیروهـای سایر لشکرها #سخت میگیرند و اجازه نمیدهند راحت عبور و مرور کنند مگر #ترکی بلد باشند
🍃آقای مهدی در پاسخ گفت:
شما #یقین دارید که آنها نگهبانان لشکر ما هستند؟! حاج همت گفت: من نه تنها نگهبانان لشکر شما را میشناسم حتی حدّ خط #لشڪر_عاشورا را هم میشناسم!
🍃آقا مهدی با تعجب پرسید چطور چگونه میشناسید؟
حاج همت در جواب گفت :
شناختن حد و حدود لشکر شما
کاری ندارد، اصلاً #مشڪلی نیست!
🍃هر خطی ڪہ از آن دود به هوا بلند شده باشد آن خطِ لشکر عاشوراست چون همیشه #کتریهای_چای_لشکر شما روی آتش میجوشد ...
همگی خندیدیم 😂😂
#سرداران_دفاع_مقدس
#شهید_ابراهیم_همت🌷
#شهید_مهدی_باکری🌷
یاد شهیدان با صلوات🌷
@shahadat_arezoomee
شب کربلای پنج پلاکش رو کند و پرت کرد تو کانال پرورش ماهی. گفت: چه کار داری میکنی؟! چرا پلاکت رو میکنی؟ الان تیر میخوری، مفقود میشی. گفت: «فلانی من هر چی فکر میکنم امشب تو شلمچه ما تیر میخوریم؛ با این آتیشی که از سمت دژ میاد دخل ما اومده. من یه لحظه به ذهنم گذشت اگه من شهید بشم جنازهی ما که بیاد مثلاً جلوی فلان دانشگاه عجب تشییعی میشه! به دلم رجوع کردم دیدم قبل از لقاء خدا و دیدار خدا، #شهوت_شهادت دارم. میخوام با کندن این پلاکه، با نیامدن جنازه یقین کنم که جنازهای نمیاد که تشییع بشه که جمعیتی بیاد و این شهوت رو بخشکونم.» تیر خورد و مفقود شد...
مفقود شد؟
اگه مفقود شد چرا خاطرههاش گفته میشه؟ چی برا خدا بود و تو اَبَر کامپیوتر خدا گم شد؟ خدا یه زیر خاکیهایی داره که نگه داشته روز قیامت رو کنه و بگه دیدید ملائک؟ ببینید این هم جوون بوده. اونجا فتبارک الله أحسن الخالقین رو ثابت میکنه!
به روایت [ #حاج_حسین_یکتا ]
@shahadat_arezoomee