🔴 #سرطان_اصلاحات: این داستان: #دروغ_دختر_آبی !! درست در روز #عاشورا و شب #شام_غریبان.. یه بار دیگه علم #عمروعاص روی نیزه میره.. تا بگوید کوفه هنوز کوفه است، عمروعاصها و یزیدها هنوز هستن.. و تو کجای این معرکه ای.. #ورزشگاه #فیفا #اصلاحات #بی_بی_سی #منوتو #دختر_آبی #سحر_خدایاری #آیسان_هاشمی #دروغ #خودسوزی #قوه_قضائیه #سلحشوری #نخودسیاه #دختر #میترااستاد #اصلاحطلبان #ایران #غوغاسالاری #جنگ_روانی #جنگ_رسانه #سلبریتی #فوتبال #علی_کریمی #مهنازافشار #سرطان_اصلاحات #دفاع_از_ارزش_ها #اقتدار_ایران #دولت_بی_کفایت @shahadat_arezoomee

#نماز_تکراری_نیست بزرگی می فرمود : بعضی ها فکر می کنند نماز تکراری است! نماز تکراری نیست ؛ کسی که چاه می کند ، در نگاه اول کندن او و #کلنگ زدنش تکراری به نظر می‌ آید ، ولی این کار حقیقتا تکرار نیست... چون با این تکرار هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر می شود. کسی هم که از نردبان بالا می رود ، هر #قدم که بر می دارد ، بالاتر می رود ؛ این قدم ها هیچ گاه تکراری نیست. نماز هم تکرار نیست اگر در نماز توجه داشته باشیم ، #نماز ‌هجدهم ما غیر از نماز هفدهم خواهد بود و یک پله بالا خواهیم رفت. نماز معراج و نردبان مومن است برای رسیدن به کمالات @shahadat_arezoomee

#ببینید 💢 بیانات منتشرنشده رهبر انقلاب در پی حذف نام شهدا از معابر توسط شهرداری تهران @shahadat_arezoomee

📹 #ببینید | #نماهنگ 🌾 #هوس_گندم_ری 🎙با سخنرانی استاد #حسن_عباسی @shahadat_arezoomee‌ #ماه_محرم #بصیرت #دفاع_از_ارزش_ها #حجاب #شهدا_دفاع_مقدس

🕛 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 #بشنوید | #موعظه | #مناسبتی ❓چرا بر #امام_حسین (ع) گریه می کنیم؟! 🎙حجت الاسلام #دانشمند @shahadat_arezoomee‌ #ماه_محرم

🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان ⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره): 🎙روایت دارد که خود حضرت #سیدالشهدا (علیه السلام) در خیمه‌گاه [ #علی_اصغر علیه‌السلام] را دفن کرد، لکن نقل شده است که یکی از همین اشقیا مطلع شد، و [شروع کرد به] الله اکبر گفتن و [سر و] صدا کردن، و با آنکه طفل بود و دفن [شده] بود، سرش را برید. ▪به‌ هر حال [چنین کاری] بعید نیست از اینهایی که کلابند (همچون سگ‌اند) و انسان نیستند. 📔 رحمت واسعه، ص ٢٧٣. @shahadat_arezoomee

⛔️خانه‌ی ۲۰میلیارد تومانیِ علینژاد!... آب خنکش را عده‌ای جاهل میخورند، نان و آبش را علینژاد ✍ #شاخص چهارشنبه‌های سفید(بخوانید سیاه) برای کشف حجاب کننده‌های آن اگر آب نداشت، اما برای علینژاد نان خوبی داشت. اپوزیسیونی امروز تبدیل به یک شغل شده، آن هم یک شغل پر درآمد. وقتی محل تامین بودجه‌ی دشمنی علیه ایران، جیب سعودی‌ها باشد، آب و نان هم در اوپوز شدن است... @shahadat_arezoomee

طوفان پناهیان علیه مجلس بدون شفافیت آی مجلس! چه چیزی را از ملت پنهان می‌کنید؟ حق نداری رای خودت پنهان کنی؛ مگر بر اساس عقاید رای میدی که میگی این طرح تفکیک عقایده! پ؛ ن؛ دیگر زمان رسوایی رسیده! اسلام و این انقلاب تا مستضعفین خون دلها خوردن از یک مشت جماعت خائن که در میان اسلام لونه درست کردن اما مدافع حقوق امریکا و اسرائیل تا یه مشت زالو صفت نجومی بگیر داخلی هستن @shahadat_arezoomee

#سیره_شهدا 🌸🍃 محسن همیشه میگفت ، غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند !! محسن چیزی زیباتر از دنیا را دید ، شهادت ، خدا و زیبایی را دیده بود که حاضر شد ، دنیا را رها کند و برود... #شهیدمحسن_حججی 📕 سرمشق @shahadat_arezoomee ما#شهادت داده ایم که شهادت زیباست💝

🌸 پوستر/ تمام ایران ساکن خیابان شهدا هستند #کوچه_شهید #شهید #دفاع_از_ارزش_ها #بصیرت #شهدا_دفاع_مقدس #همه_پاسداریم #اقتدار_ایران #حب_الحسین_یجمعنا @shahadat_arezoomee

🍀🌺🍀 🌷پنج شنبه است 🌹 #شهدا رویاد کنیم... 🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه... برای در گذشتگان 🌷 شاید همه دلتنگیم ؛ بهر #پدرباشد 💐که نیست یااینکه دل دیوانه وار دلتنگ ♥️ #مادرمیشود. #روحشان قرین #رحمت_الهی ❤️تمام اسیران خاک 💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ ♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ @shahadat_arezoomee🌹 🍀🌹🌺🌷☘🍀🌹🌺🌷☘

رمان_طعم_سیب #قسمت50 سکوتو شکستم و گفتم: -علی؟؟؟ -جانم؟؟؟ -میدونی پارسال روز تولدم وقتی کیکو میخواستم فوت کنم چه آرزویی کردم؟؟ -چه آرزویی؟؟؟ -آرزو کردم که مال هم باشیم... -چه آرزوی قشنگی... -میدونی امروز چه آرزویی کردم؟؟ -چه آرزویی؟؟ -آرزو کردم که مال هم بمونیم... علی یکم نگاهم کرد و بعد لبخندی زد ولی از حالت چهره ی من نگران شد... علی_مشکلی پیش اومده؟؟؟ -اون روز که جواب تلفن هانیه رو نمیدادم زنگ زد خونمون بعد از اینکه بهش گفتم دور منو خط بکش با لحن تنفر انگیزی گفت من روتو خط میکشم... یک دفعه ماشین ترمز زد!!! من_چی شد!!!؟؟ علی رفت یه گوشه پارک کرد و بعد سرشو گذاشت روی فرمون... من_علی جان چی شد؟؟ تکیه داد به صندلی و منو نگاه کرد دستمو گرفت و گفت: -هیچ مشکلی پیش نمیاد ذهنتو درگیر نکن... تکیه دادم به صندلی و گفتم: -امیدوارم... نگاهم کرد... علی_زهرا؟؟؟ -بله؟؟؟ -هرمشکلی پیش اومد...اینو بدون که من تا ابد دوست دارم... نفس عمیقی کشیدم و گفتم: -قلبم داره از شدت ترس میترکه...هانیه چند وقته پیداش نیست من میترسم... دستمو گرفت و گفت: -توکل به خدا... بعد هم راه افتادیم به طرف خونه... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 #مریم_سرخه_ای ❣ @Shahadat_arezoomee #هانیه😒این دختره داره آتیش میسوزونه... یعنی چیکار میکنه؟؟؟چطوری میخواد روی زهرا رو خط بکشه؟؟؟🤔😱