eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.6هزار ویدیو
118 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا همونقدر که در زندگی واقعی تون غیرت دارید همونقدرم بلکه بیشتر تو فضای مجازی غیرت داشته باشید! #غیرت @shahadat_arezoomee
#ریحانهــ🌷 •نمــیدانــم در دلــت چــه میــگــذرد! مهم نیســـت؛🖇 ونمــی خواهــم بــدانم...!📍 •ولی احسنت کــه بــا حــجابــت...؛ 🍃نه دل "شــهیــدی" را شکــانــدی🍃 🍃نه دل "جــوانی" را لــرزانــدی🍃 ❖═▩ஜ••🍃🌹🍃••ஜ▩═ •|🌹🍃 •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
👈زنی که تصور می‌کند "حجاب" محدودیت نیست و می‌تواند دوشادوش مردان هر کاری کند و دست به هر اقدامی بزند، زنی‌ست مسلمان در پوسته ، که تنها خودش هزینه‌ی این باور غلط نشده، بلکه جامعه‌ای را غرق این بدفهمی کرده است. ♻️حجاب محدودیت هم هست، اما محدودیتی که تأکید بر شأن و جایگاه لطیف و شریف زن دارد ... زنی که زیبایی‌هایش را در معرض دید عموم می‌گذارد کارش بدتر از زن محجبه‌ای نیست که رفتار اینچنینی خود را به رخ دیگران می‌کشد. ⚠️زن دنیای متجدد، جنس مسخ شده‌ای است که با ویژگی‌های زنانه تلاش می‌کند به ارزش‌های مردانه دست پیدا کند! و البته که این‌ها همه ناشی از کم‌کاری ما در حوزه است که هنوز نتوانسته‌ایم الگوی روشنی برای ارائه بدهیم! و هنوز تصور رایج برای عده‌ای در همین کشور خودمان این است که؛ زن انقلابی زنی است که تا دیروقت بسیج است و هر شب هیأت می‌رود و برای مقابله با فتنه و انحراف آموزش رزمی و نانچیکو می‌بیند! ❗️هنوز نتوانسته‌ایم سبک زندگی زنانی که از دامنشان هزاران تقدیم اسلام شده است را به نمایش بگذاریم... 💯دیدن شهدای انقلاب بدون نقش‌آفرینی تربیتی مادران آن‌ها، خطای فاحش ما در حوزه ترویج فرهنگ انقلاب و دفاع مقدس بوده است. چه مانور بسیج و چه همایش دوچرخه‌سواری باید جایگاه واقعی زنان متدین را به نمایش بگذارد. جایگاهی که ده‌ها عالم و مجاهد به گرد کمال و تربیت تعالی‌بخش وی نمی‌رسند. ضرورتی هم اگر برای زنان نانچیکو‌باز یا دوچرخه‌سواری وجود دارد نیاز به جار زدن و مانور و نمایش همگانی ندارد. ●پ.ن: باید مراقبت کرد که را نکنند. در ضمن تصاویر فوق در خبرگزاری‌های مختلف منتشر شده و خصوصی نبوده که ما خودمان انتشار داده باشیم. @shahadat_arezoomee
◾️اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتي تُحْرِمُنِیَ الْحُسَیْنْ خدایا گناهانی را که مرا از "حسین" محروم میکند ببخش... 😔 💢بنظر من بی حجابی یکی از اون گناهاست،نظر شما چیه؟؟ #حجاب @shahadat_arezoomee
تولد کاناللللللللللههههههههههههههههه😍
آخرین شنبہ تابستونی تون سرشار از اتفاقهای عالی🌼🍃 امیدوارم زندگی به ڪامتون و خوشبختی سرنوشتتون و سایہ عشق مهمان همیشگی دلتون باشہ ... چند قدم مونده به فصل زیبای پاییز 🍂🍃 پیشاپیش فصل پاییز مبارک🎉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ↶【به ما بپیوندید 】↷ @shahadat_arezoomee?
#حدیث_روز 🌸 🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊 💎 امام رضا علیه السلام : ✨امام زمان (عج) یگانه ی دوران است، کسی درکمالات به پایش نمیرسد، هیچ دانشمندی بااوبرابری نمیکند،همانندی ندارد، مثل ونظیری ندارد. 📚عیون اخبار،ج۱ص۲۱۹ •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @shahadat_arezoomee
#شهدا_می_گویند من مطمئن هستم چشمے ڪه به نگاه حرام عادت ڪند خیلے چیزها رو از دست میده. #چشم گنهڪار لایق #شهادت🌹 نیست. #شهید_محمد_هادے_ذوالفقارے🌷 🍃?🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸جنگ نرم مرد میخواهد...محکم واستوار 🔻 یادداشتی از شهید_حججی که توسط همسر شهید به رهبر انقلاب تقدیم شد: ✍🏼 برای فرهنگ... جنگ، جنگ است؛ چه سخت باشد و چه نرم... عده‌ای را با جسمشان می‌کُشند و عده‌ای را با فرهنگشان... 🔥 هشت سال، زدند و زدند و زدند... خواستند ریشه اسلام را بزنند، بیشتر رشد کرد... چندین سال است از شاخ و برگ‌ها شروع کرده‌اند؛ کمر بسته‌اند کل درخت را بسوزانند... از جنگ نرم غافل نشوید... 📚جنگ نرم، مَرد می‌خواهد... محکم و استوار... شاید گلوله و ترکشی نباشد، اما... طوری ذهنت را هدف گرفته‌اند که حواست نباشد خوردی اگر فشنگت بزنند می‌شوی الگو، مایه افتخار اما اگرنیرنگت بزنند چه...؟ ☝🏼خواهرم، برادرم... خیلی حواست به سنگرت باشد چادرت، غیرتت، ایمانت، درست همه و همه را هدف گرفته‌اند... همه را... دشمن جنگ نرم را از جنگ سخت جدی‌تر گرفته است... مبادا تو به بازی بگیری که باخته‌ای... فرهنگ تو، ایمان تو، عقیده تو، همه و همه برای توست و دشمن فقط به فکر گرفتن آن از توست... ✊🏼 ایمانت را ازت بگیرند چه چیزی دیگر داری؟ ... خیلی حواست باشد دشمن تو جلوی خدای خودش ایستاد چه برسد به تو... جنگ نرم، جنگ نرم، جنگ نرم... را جدی بگیرید... 🌷🌱🌷🌱🔷🌱🌷🌱🌷 @shahadat_arezoomee
شهدا یه تیپـی زدن ڪه خدا نگاهشون ڪرد!🌷 دنبال این بودن ڪه خوشگل خوشگلا❤️ یوسف زهرا امام زمان نگاشون ڪنه💕 حالا تو برو هرتیپی ڪه میخوای بزن اما ... حواستــ باشه ڪه ڪی نگات میڪنه..! @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلاَمُ عَلَیْکم یا اَهلَ بَیتِ النُبُوه... ❤#سلام_امام_مهربانم ❤ ⏳امروز یکشنبه ☀ 31 شهریور ۱۳۹۸ هجری شمسی 🌙 20 محرم ۱۴۴۱ هجری قمری 🌲 20 سپتامبر ۲۰۱۹ میلادی 💫 ذکر روز:💫 🌸یا ذالجلال و الاکرام ۱۰۰ مرتبه🌸 ✨بسم رب الحسین ✨ بحق الحسین ✨ اشف صدر الحسین ✨ بظهور الحجة... #این_صاحبنا اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج •┈••✾🍃🏴🌸🏴🍃✾••┈• •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
ماندیم و شما بال گشودید از این شهر رفتیـد بہ جایےکہ ببینیـد خدا را .. #شهید_محمد_جنتی •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
┄═❁๑🍃๑💗๑🍃๑❁═┄ 🌸هـر انسـانے، لبخنـدے از خداونـد است... سلام بر  #شــهدا ڪه زیبـــاتـرین لبخــند خـدایـند ... ❁═══ •❥•❤️🌿 ↳ @shahadat_arezoomee ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
مژده🌹 مژده فروش دفتر فنردار با جلدهای رهبری و شهدا وساده ساده ۴۰برگ= ۳۵۰۰ ۶۰=۵۰۰۰ ۸۰=۶۰۰۰ ۱۰۰=۷۶۰۰ فنردار ۵۰=۷۰۰۰و۶۰۰۰ ۸۰=۹۵۰۰ ۱۰۰=۱۱۳۰۰ برگه های کلاسور ۱۰۰=۱۲۰۰۰ مداد لاکپشت ایرانی=۱۵۰۰ اِتود=۳۰۰۰و۴۰۰۰ پاک کن=۱۸۰۰ ماژیک فسفوری=۵۰۰۰ وسایر محصولات نوشت افزار... اصفهان وشهرستان های حومه فقط برای خرید پیام دهید @ya_hosin313
فروش عسل با قیمت استثنایی ۳۴هزار ۲۴هزار ۲۱هزار اصفهان وشهرستان فروش عمده ب سراسر کشور اطلاعات بیشتر فقط کسانی که به فکر خرید هستند @ya_hosin313
نمازه اول وقت فراموش نشه🥀
در توصیف ابعاد شخصیتی این شهید همین بس که حساسیت او نسبت به امور بیت المال و توجه به پرهیز از درآمیخته شدن مصرف شخص و سازمانی از اموال و تلاش برای مصرف صحیحی بیت المال مثال زدنی بودبه نحوی که حتی این شهید بزرگوار در وصیت نامه خود بیان می کند که راضی نیستم فرد در زمان اداری و وقت بیت المال در مراسم خاکسپاری من شرکت کند. حرف اول و آخر شهید این بود که گوشتان به حرف امام خامنه‌ای باشد و راه شهدا را ادامه بدهید. شهید مسلم خیزاب @shahadat_arezoomee ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست🌹
میخام رمان بزارم😍
رمان_طعم_سیب پروژه هارو تحویل داده بودیم و کلاس تموم شد... هوووف یه نفس راحت بکشیم و بریم تعطیلات!!! به گوشیم نگاه کردم علی یه بار زنگ زده بود... رو کردم به بچه ها و گفتم: -یاعلی بریم؟ نیلو_بریم! از دانشگاه که اومدیم بیرون همگی خداحافظی کردیم و از هم جدا شدیم... زنگ زدم به علی: -سلام عزیزم کجایی؟؟ -پشت دانشگاهم بیا اینور... -اومدم.فعلا. پشت دانشگاه خیابون شلوغ اتوبان مانندی بود... با ترس تند تند رفتم پشت دانشگاه که با هانیه برخورد کردم!!! جیغ بلندی کشیدم... لحظه ای که علی اومده بود جلوی دانشگاهمون جلوی چشمم تکرار شد....وقتی جیغ کشیدم... من_هانیه چیکار میکنی ترسیدم... بعد هم آب دهنمو قورت دادم یواش از کنارش رد شدم و گفتم: -باید برم خداحافظ... دستمو گرفت...ترسیدم...قلبم شروع کرد به تپش! -علی اومده دنبالت؟؟ -هانیه ولم کن میخوام برم. با دستم زدم روی دستش و دستشو پس زدم اومد دنبالم... -وایسا کارت دارم... سرعتمو بیشتر کردم داشتم از ترس جون به لب می شدم! دوباره دستمو گرفت تو چشمام نگاه کردو گفت: -زندگی باید بین منو تو یه نفرو انتخاب کنه... زدم زیر گریه: -هانیه ولم کن تو دیوونه ای از زندگی من برو بیرون!!! سرعتمو بیشتر کردم. هانیه می اومد دنبالم... -وایسا زهرا! -ولم کن برو بیرون از زندگیم... +برو +ولم کن +بس کن + از جونم چی میخوای... داشتم داد می زدم هانیه هم دنبالم... بعد از چند لحظه صدای جیغم رفت هوا... دنیا جلوی چشمم تیره و تار شد... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 ❣️ @Shahadat_arezoomeE سوپرایز داریم😍
رمان_طعم_سیب هیچی نفمیدم ولی برای لحظه ای حس کردم دارم میسوزم شدت ضربه خیلی شدید بود دورم شلوغ بود به خودم اومدم دیدم اونور تر از من تجمع بیشتریه... چشممو چرخوندم دیدم هانیه افتاده روی زمین همه جاش خونیه... اصلا نمیتونستم حرف بزنم لال شده بودم... صدای علی می اومد...منو صدا می زد...چشمام نمی دید... داد می زد!!! -زهرا!!!!زهرااااااااا!!! چشمامو بستم روی زمین خوابیده بودم نفس کشیدنم سخت شده بود... دستمو کشیدم روی صورتم... وای خدای من... خون!!!!! علی داد می زد... -زهرا چت شده!!!!زهرا بلند شو!!!زهراااااا!!! پلکام بسته شدو از هوش رفتم... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 وقتی چشمامو باز کردم روی تخت بیمارستان بودم... دور صورتم و دستم باند پیچی شده بود تموم بدنم درد میکرد...نمیتونستم تکون بخورم...به سختی لب باز کردم و به پرستاری که بغلم ایستاده بود گفتم: -اینجا کجاست... پرستار شوکه شد و فریاد زد: -آقای دکتر!!!آقای دکتر!!!بیمار به هوش اومد! +چی میگه این پرستاره!بیمار چیه!به هوش چیه!من کجام اینجا چه خبره!!! دکتر اومد داخل.اومد بالای سرم معاینم کرد رو بهم گفت: -حالتون خوبه؟؟ باتعجب نگاهش کردم و گفتم: -چه اتفاقی افتاده!!! -چیزی نیست یه تصادف جزعی بود!!! -چی؟؟ تصادف... -خداروشکر حالتون خوبه...استراحت کنید... بعد از مدتی علی اومد داخل اتاق... علی_زهرا؟؟؟زهرا حالت خوبه؟ -علی تویی... -آره منم!! -من تصادف کردم؟؟؟ -آره وقتی داشتی از خیابون رد می شدی یه ماشین با سرعت زد بهت ولی خدارو شکر زود رد شدی و تصادفت جزعی بود... یادم اومد!!! -علی...علی... -چی شده... -هانیه...یادمه اونم تصادف کرد علی... -آروم باش... -اون کجاست؟؟؟ -وقتی ماشین اولی بهت زد ماشین دومی با سرعت زیادی داشت حرکت می کرد نتونست سرعتشو کنترل کنه بخاطر همین مسیرش منحرف شدو... -بگو... -خورد به هانیه و هانیه هم با سرعت پرت شد یه طرف دیگه.... -علی...علی...علی هانیه کجاست...حالش خوبه؟؟؟؟ -تو چرا انقدر نگرانشی زهرا!!!!!اون باعث شد تو تصادف کنی اون آدمی که با ماشین بهت زد از آدم های خود هانیه بود... انگار آب یخ ریختن رو تنم ولی گفتم: -علی مهم نیست...حال هانیه چطوره...؟؟؟؟ ادامه دارد ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 ❣️ https://eitaa.com/shahadat_arezoomee/14173 🚫دوستان کپی رمان بدون ذکر نام نویسنده اشکال شرعی داره🚫
رمانو از دست ندید