یاٰقاضی الحاجات🍀

⋞ به خدا خوشبین باش چون خدا همراهِ گمان خوشِ توست ...🤍🕊 ⋟ ‌ ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

💛🍎🌿 💬•|امام صادق(علیہ سلام): انار را با پوست نازک روۍ آن بخورید زیرا قدرت ذهن را زیاد می کند... #طب_اسلامی _ _ _ _ _ _ _ _ _ ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

🔸طرح‌جدید ‌شهیدبابک‌نوری❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' 👤الہے‌عظم‌البلاء... #ترور #انتقام_سخت #شهید_محسن_فخری_زاده

👤تنهاےاۅݪ😭 هیچڪس‌همڔاه‌نیست...😔 🔸این‌جدیده،‌طرح‌قبلیہ‌نیست... #پروفایل #حضرت_عشق #شهید_محسن_فخری_زاده

:::::::::::::::::::::✨📌✨::::::::::::::::::::: ●•|#سیاسی‌|•● به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری دانشجو، روزنامه الکترونیکی «رأی الیوم» در یادداشتی به ترور شهید «محسن فخری زاده» دانشمند حوزه دفاعی و هسته‌ای و نوع واکنش ایران به این اقدام تروریستی پرداخته اسٺ. این روزنامه در ابتدا نوشت که پس از ترور این دانشمند ایرانی، رسانه‌های اروپایی و اسرائیلی مملوء از گزارش‌هایی شد که نوشته‌ بودند این ترور از سوی سازمان جاسوسی موساد و با فشار و اصرار «دونالد ترامپ» و دولت آمریکا با هدف بر هم زدن معادلات و ایجاد تنش در منطقه غرب آسیا صورت گرفته اسٺ. ::::::::::::::✨📌✨:::::::::::::: ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

✨سیدِ بزرگوارِ نورانی،ارزنده وبرجسته چرا ازتو کم برایمان گفته اند؟ چرا آنطور که سلبریتی هارا میشناسم تورا نشناختم؟ امام خمینی (ره) درباره ی شما فرمود: شهید بهشتی #مظلوم زیست و به شهادت رسید 🥀 دشمنی کردند با کسی که فکر تولید میکرد، کار راه می انداخت و پیش میرفت. دشمنی هایشان را با تو قطع نکردند درحالی که نمیدانستند،راهت ادامه داره... و بشنوند ازما فرزندان انقلاب این نهضت ادامه دارد. در مسلخ عشق جز نکو‌ را نکشند💔🥀 #شهید_سیدمحمدحسین_بهشتی 🌺

🌱 -عمراسرائیل‌رو‌به‌پایان‌است ... -مااسرائیل‌راشکست‌میدهیم. #کمیل‌_گراف ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

•🛵💛• #انگیزشے☕️ به چیزای ساده وکوچیک قانع نباش! تومیتونی رویاهاتومحقق کنی*_* ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

•🌂💜• -پیامبراکرمﷺ: ‹کسی که خواندن نمازرااززمانش به تأخیربیندازد،درروزقیامت به شفاعت من نخواهدرسید› #نمازت‌سردنشه‌مؤمن☕️

فراموش‌نخواهی‌شد،بزرگ‌مرد🌱 #شهید_محسن_فخرزاده🌷

حاج‌احمدمتوسلیان✌️↑ #ڪآنآل‌دلم‌آسموݩ‌میخآد 🕊

🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 🍃 #نسل_سوخته #پارت_سی هدیه خدا عید نوروز قرار بود بریم مشهد...حس خوش زیارت ,و خونه ماددر برزرگم که چند سالی میشد رفته بود مشهد... دل تو دلم نبود ,جونم بود و جونش ...تنها کسی بود که واقعا در کنارش احساس ارامش می کردم... سرم رو می گذاشتم رو پاش,چنان ارامشی وجودم رو می گرفت که حد نداشت...عاشق صدای دونه های تسبیحش بودم... بقیه مسخره ام می کردن... _از اون هیکلت خجالت بکش,13-14سالت شده...هنوز عین بچه ها می مونی... ولی حقیقتی بود که اونها نمی دیدن...هرچقدر زندگی به من بیشتر سخت می گرفت ,من کمر همتم رو محکم تر می بستم...اما روحم به جای سخت و زمخت شدن,نرم تر می شد... دلم با کوچک تکان و تلنگری میشکست,و با دیدن ناراحتی دیگران شدید می گرفت...اما هیچ چیز ارامشم رو بر هم نمی زد...درد و ارامش و شادی در وجودم غوطه می خورد,به حدی که گاهی بی اختیار شهر می گفتم... رشته مادرم ادبیات بود,و همه این حس و حالم رو به پای اون می گذاشتن,هر چند عشق شعر بودن مادرم و اینکه گاهی با شعر و ضرب المثل جواب ما رو می داد,بی تاثیر نبود...اما حس من و کلماتم رنگ دیگه ای داشت... درد,هدیه دنیا و مردمش به من بود...و ارامش و شادی هدیه خدا... خدایی که روز به روز حضورش رو توی زندگیم بیشتر احساسش می کردم... چیزهایی در چشم من زیبا شده بود,که دیگران نمی دیدند ... و لذت هایی رو درک می کردم که وقتی به زبان می اوردم,فقط نگاه های گنگ یا خنده های تمسخر امیز نصیبم می شد... اما به حدی در این ارامش و لذت غر شده بودم...که توصیفی برای بهشت من نبود... از 26اسفند,مدرسه ها تق و لق شد و قرار شد همون فرداش بزنیم به جاده...پدرم شبرو بود,ایام سفر سر شب می خوابید و خیلی دیر ساعت 3 صبح ,می زدیم به دل جاده... این جز معدود صفات مشترک من و پدرم بود...عاشق شب های جاده بودم...سکوتش...و دیدن طلوع خورشید ,توی اون جاده بیابانی... وضو گرفتم,کلید ماشین رو برداشتم و تا قبل از بیدار شدن پدرم,تمام وسایل رو گذاشتم توی ماشین و بل از اذان صبح راه افتادیم... #نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی #ادامه_دارد ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️ 🍃 🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃

افتاده‌ام به مرداب نیلوفرانه بی‌تاب دورِ سر تو ای عشق بگذار تا بگردم...

چله‌صلوات‌خاصه‌حضرت‌زهرا‌"س"و زیارت‌عاشورا🤚📖 به‌نیت‌حاج‌قاسم‌ودیگرشهدا🌿🌹 هرشب‌=تا۱۳دیماه🍃°•😁•° التماس‌دعارفقا💫💚 #ڪآنآل‌دلم‌آسموݩ‌میخآد 🌊🕊

شب هشتم چله یادتون نره رفقا🌱🤚

هرشب‌باپروفایل‌های‌خاص‌باماباشید🌱 ←•{موردپسندخاصها🙃}•→ #پروفایل_قاطی🎡 ــــــــــــــ🌻🌿ـــــــــــــــ #ڪآنآل‌دلم‌آسموݩ‌میخآد🕊

🍃بِسمِ رب ِ المهدی🍃

🕊سلام‌ای‌صاحبِ‌دنیاکجایی؟؟ ✾͜͡💚• ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

•💚👒• #مهدویت ‹ای برده امان ازدلِ عشاق کجایی!› ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

🔸طرح‌جدید ‌شهیدمحسن‌حججی❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' 👤الہے‌عظم‌البلاء...

•💛⛓• #تلنگر امام‌علی: ‹دروغگوومرده یکسانند؛ برتری زنده برمرده،به سبب اعتمادبه اوست پس اگربه سخن اواعتمادی نشود،زنده نیست!› زنده باشیم!🌱 ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️

•🌸• میگفت: وقتے‌اذان‌میگن... یعنے وقتش ‌شده ‌دوکلوم‌ حرف‌ بزنیم‌ با خدا...🦋 وسط دلدادگے هاتون ‌مارو هم ‌از دعای‌ خیرتون‌ بی‌نصیب ‌نزارین‌🖇💛 التماس‌دعای‌فرج🌱 #نمازت‌سردنشه‌مؤمن☕️

🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 🍃 #نسل_سوخته #پارت_سی_یکم نماز قضا توی راه ...توی ماشین چشم هام رو بستم تا کسی باهام صحبت نکنه و نماز شبم رو همون طوری نشسته خوندم... نماز صبح هر چی اصرار کردیم نمی ایستاد...می گفت تا به فلان جا نرسیم نمی ایستم...و از توی اینه عقب به من نگاه می کرد... دیگه دل توی دلم نبود...یه حسی بهم می گفت...محاله بایسته ...و همون طوری نماز صبحم رو اقامه کردم... توی همون دو رکعت مدام سرعت رو کم و زیاد کرد...تا اخرین لحظه راهم نمی کرد ...اصلا نفهمیدم چی خوندم... هوا که روشن شد ایستاد...مادرم رفت وضو گرفت...و من دوباره نماز صبحم رو قضا کردم...توی اون همه تکون اصلا نفهمیده بودم چی خوندم...همین طور نشسته ...توی حال خودم بودم و به همر نگاه می کردم... _ناراحتی؟ سرم رو اوردم بالا و بهش لبخند زدم... _ادم خواهر گلی مثل تو داشته باشه که می ایسته کنار داداشش به نماز ...ناراحت که باشی ناراحتی هاش یادش میره... خندید...اما ته دل من غوغایی بود...حس درد و شرمندگی عمیقی وجودم رو می گرفت... _واقعا که ...تو که بچه نیستی...باید بیشتر روی تمرکزت کار کنی...نباید توی ماشین تمرکزت رو از دست می دادی...حضرت علی...سر نماز تیر از پاش کشیدن متوجه نشد...ولی چند تا تکون نمازت رو بهم ریخت... و همون جا کنار مهر...ولو شد روی زمین...بقیه رفتن صبحانه بخورن...ولی من اصلا اشتهام رو از دست داده بودم... #نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی #ادامه_دارد ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 #صـَلَـوآٺ‌بِـفـرِښـٺ‌مُـۏمِـڹ 🍃•😌√ #فدائیان‌_رهبریم🇮🇷✌️ 🍃 🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃