•﷽•🌿◼️
❗️ #داستانک
اومد گفت ؛ حاجی یه کاسه نوشابه خورد
تو لیوانم نه ها !! تو کاسه !!
وقتی خورد زیر لب گفت سلام برحسین
خیلی تشنه بود .
فرقی نمیکنه ادم چی میخواد بخوره
هم که یاد کنی از اهل بیت " علیهم السلام " خیلی مشتی هسی 👌🏿🌹
#فاطمیه🍂
#مشتی 🍃
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇🖤🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
•﷽•🌴🌺
واعتصموا به چادر بانو...🖤
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
دور مجنون ...
#حسینیسم
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
🎥 آدم خوبی باش، اما مغرور نباش ...
✍شهید کافی
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_ #استوری _
یادم باشد اگر تنها ترین
تنهایان شوم باز هم خدا هست :♥️)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
#جهت_خنده
تعداد واقعی براندازا🥵🤣
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
ببار بارون...
#فاطمیه
#مادر
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
•﷽•🌴🌺
اے کاش از الان برایش چیزے بفرستیم🙂😇
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
•﷽•🌴🌺
مشکل من با ریاضے 😅😄
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
همه چیزو جدے گرفتیم
الا....😏😒
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•﷽•🌴🌺
گوشہ چادر مادرم...☺️💔
#استوری📲
#آوینا☄🌱
-----------------------------
j๑ïท➺°https://https://eitaa.com/joinchat/81920140Cbd1d4c9814
•﷽•🌴🌺
یاد حاج حسین خرازے
در بین آن دیوار و در
زهرا صدا میزد پدر....😔💔
#استوری📲
#کمیل 💎
_ _ _ _ _ _ _ _ _
●🖇💬🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
🍂🥀
علامۀ مجلسی می نویسه : امیرالمؤمنین نمازش رو توی مسجد خوند ، از مسجد آمد بیرون ، تا خَمِ کوچه رو رد کرد دید یه عده از این کنیزا در حال گریه دارن نگاش میکنن، امیرالمؤمنین صدا زد: “مَا الْخَبَر؟” چی شده؟
🍃🍂◼️
#ادامه ↓
یهو یکی روش بشه ، نشه ، صدا زد: آقا! اگه میخوای فاطمه ات رو ببینی عجله کن...” فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا” امیرالمؤمنین دوان دوان خودش رو رسوند ، وارد حجره شد ،” وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا … وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالا” دید فاطمه داره از درد به خودش رو زمین می پیچه…💔
#الهیبمیرممنمادرجانم 😭😭
◼️🍂💔
#ادامه #روضه #فاطمیه
“فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِه” عمامه رو برداشت ، زانو زد زمین ، سَرِ فاطمه رو از زمین بلند کرد گذاشت تو بغلش “وَ نَادَاهَا يَا زَهْرَاءُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ” صدا زد: یا زهرا ! با من حرف بزن…💔
اما جوابی نشنید…
یه بار دیگه صدا زد: فاطمه! عزیزم!”😭
🌴🍂
#ادامه #فاطمیه #یازهرا♥️🖤
” فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ “
آی مردم ! باورتون میشه این علی است؟ باورتون میشه این همون علی است که دَرِ خیبر ازجا بلند کرده؟ 😭 همه ی قدرتش رو آقا جمع کرد ، برای بار آخر صدا زد:” فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ كَلِّمِينِي” زهرا جان ! من به کسی التماس نمی کنم ، اما الان دارم تو رو التماس می کنم “كَلِّمِينِي”😭😭😭 #اخبمیرم
کار به التماس کشید 💔
زهراجانم بلند شو 😭
خانمِ خونم بلند شو🍂
ای تمام آرزوهای علی بلند شو 🥀
نور چشم علی بلند شو ✨
كَلِّمِينِی، یه کمی حرف بزن علی نمیره
كَلِّمِينِي، حرفِ رفتن نزن علی میمیره
كَلِّمِينِی، بگو تو کوچه چی اومد سرت
كَلِّمِينِی، چیزی که به من نمیگه پسرت
💔🍂؛
#حاج_مهدی_رسولی
#روضه #در #دیوار
سر تویِ بغلِ امیرالمؤمنینِ
آقا خم شده رو صورتِ بی بی جان ، تا صدا زد : “كَلِّمِينِي”
زهرا !
امیدم تو بودی ، میخوای جواب ندی؟ …
💔😭
صدا زد:” فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِب” تا گفت من علی هستم…
“فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْه” چشماش رو فاطمه باز کرد و یه نگاه به امیرالمؤمنین کرد…روایت میگه: تا نگاه کرد: “وَ بَكَتْ وَ بَكَى” هم زهرا و هم علی هر دو زدن زیرِ گریه….😭😭😭😭