خدای متعال به ما
فرصت میده،
فرصت میده،
فرصت میده،
و خدایی نکرده اگر غفلت بکنیم،
از ما گرفته بشه،
دیگه نمیتونیم جبران بکنیم...
|شهیدحاجاحمدکاظمی|
یادش بخیر.m4a
2.28M
🎧 یاد اون مرداے
یہ رنگ یادش بخیر
شهادت تموم آرزومہ❤
🌱|@shahadatmardan
آی شهدا دلای ما تنگه براتون.mp3
5.95M
شور
قدیمی ولی با صفا . .
🌱|@shahadatmardan
جوونی یواشکیهایی داره . .
بعضیها جوان که بودند
یواشکی یه کارهایی میکردند ؛
یواشکی ساکشون و جمع میکردن . .
یواشکی شناسنامه هاشونو
دست کاری میکردند . .
یواشکی میرفتند جبهه . .
یواشکی میرفتند خط و شب
میرفتند عملیات . .
یواشکی نمازشب میخوندند . .
یواشکی گریه میکردند . .
یواشکی نامه و وصیتنامه
مینوشتند ، آخرشم یواشکی
تیر میخوردندو شهید میشدند! (:
🌱|@shahadatmardan
اگر در جستجوی امام زمان هستی،
او را در میان سربازانش بجوی،
از نشانه های خاص آنان این است:
همچون نور دیگران را ظاهر میکنند
و خود را نمیبینند...
|آسِدمُرْتِضیٰآوینی|
IMG_20240510_103946_903.mp3
255.1K
اگر در جستجوی
امام زمان هستی...
#سیدمرتضیآوینی❤️
🌱|@shahadatmardan
استاد فاطمی نیا میگه که؛
حرف زدن پشت سر مردم،
قلب رو تیره میکنه
توفیق را از آدم سلب میکند
و نشاط عبادت را میگیرد..!
حالا هی بگو چرا من نماز صبحم قضا میشه؟
چرا حال عبادت رو ندارم؟!
درجات معنوى
بدون رضايت
و خدمت به پدر و مادر
براى احدى حاصل نمی شود...!!!
|آشیخحسینانصاریان|
گرهی کورِ ظهورت منم،
اما خدا را چه دیدی شاید
قرار است حُرِ تو باشم . .
همیشه لباس کهنه میپوشید.
آخرش اسمش رفت جزو لیست دانشآموزان کم بضاعت...
مدیر مدرسه داییش بود.
همون روز عصبانی رفت خونه خواهرش،
مادر عباس،داداشش رو بُرد پای کمد و
ردیف لباسا و کفشای نو رو نشونش داد.
_گفت:
عباس میگه دلشو نداره پیش دوستای
نیازمندش اینارو بپوشه...
|شهیدعباسبابایی|
آمده بودند تا تمامی خود را
برای آزادی خرمشهر نثار کنند
این مردها ...
🌱|@shahadatmardan
روایتگریحاجحسین.mp3
8.28M
برید یه گوشه
گوشکنید:)💔
#حاجحسینیکتا
🌱|@shahadatmardan
اینها همونایی بودن
که پشت پیراهن هاشون مینوشتند:
میرویم تا انتقام سیلی #زهرا بگیریم.
🌱|@shahadatmardan
دفترِ روزگار
هر صبح ؛
برگی نو و سفید
به ما هدیه میدهد
این فرصتِ ماست..!
پس هر صبح زندگیمان را
از نو و زیبا بنویسیم ...
#بیسیم_چی
🌱|@shahadatmardan
شهیدعلمدار....mp3
684.2K
نوایشهید
سیدمجتبیعلمدار🫀
🌱|@shahadatmardan
ترکش خمپاره درست از پهلوی چپش وارد
و به قلبش خورد.
کمکش کردم تا بلند بشه،
با سختی رو پاش وایستاد و اطرافشو نگاه کرد و رو سمت کربلا کرد،
دستشو با ادب رو سینهاش گذاشت و گفت:
السلام علیک یا اباعبدالله...
یهو گردنش کج شد رو زمین افتاد...
"احمدعلی موقع خاکسپاری
با اینکه 6 روز از شهادتش میگذشت
ولی هنوز دستش به نشانه ادب
رو سینه اش بود..."
|شهیداحمدعلینیِّری|