eitaa logo
🌷شهد شیرین شهادت🌷
841 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
11.6هزار ویدیو
16 فایل
﷽ ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌹 شهد شیرین شهادت🌹 ⬇️ 🆔 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱 ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و مطلب @sms121labaykayazeinab غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند
مشاهده در ایتا
دانلود
8.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | «نصرت الهی» 💫 : ما در زمانی به‌وقوع پیوست که یک حاکمیت مطلقی داشت. دنیا غیر از جهان دو قطبی، قطب دیگرای نداشت. این اهمیت دارد از این باب که به راه خودمان و به «نصرت الهی» اطمینان کنیم. 🇮🇷 به مناسبت ایام سالروز ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
🔹 ساعت از یک بامداد می‌گذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمه‌شب رؤیایی، خانه کوچک‌مان از همیشه دیدنی‌تر بود. روی میز شیشه‌ای اتاق پذیرایی ساده‌ای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر نبود دلم می‌خواست حداقل به اینهمه خوش‌سلیقگی‌ام توجه کند. 🔹 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکی‌اش را می‌دیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس می‌شد. می‌دانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمی‌اش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکی‌اش همیشه خلع سلاحم می‌کرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی خوندی، بسه!» 🔹 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام نشدید، شاید ما حریف نظام شدیم!» لحن محکم وقتی در لطافت کلمات می‌نشست، شنیدنی‌تر می‌شد که برای چند لحظه نیم‌رخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد. 🔹 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت باز بود و ردیف اخبار که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این می‌خوای کنی؟» و نقشه‌ای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«می‌خوام با دلستر انقلاب کنم!» نفهمیدم چه می‌گوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی‌مقدمه پرسید :«دلستر می‌خوری؟» می‌دانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمی‌خوام!» 🔹 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه می‌رفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه بی‌نتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم می‌رسید!» با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه‌ها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچه‌بازی فرق داره!» 🔹 خیره نگاهش کردم و او به خوبی می‌دانست چه می‌گوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچه‌بازی می‌کردیم! فکر می‌کنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به ضربه زدیم!» در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاس‌ها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و درافتادیم!» 🔹 سپس با کف دست روی پیشانی‌اش کوبید و با حالتی هیجان‌زده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریه‌ای یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیال‌انگیز آن روز‌ها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمی‌دونی وقتی می‌دیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی می‌شدم! برا من که عاشق بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!» در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!» 🔹 تیزی صدایش خماری را از سرم بُرد، دستم را رها نمی‌کرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر قید خونواده‌ات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترک‌شون کردم!» مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بی‌توجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :« هم به‌خاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»... ✍️نویسنده: ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 طلبه‌ای که کانال BBC را هک کرد!! 🔺چگونه مسیر محتوا را تغییر می‌دهند؟! 🔺آیا شبکۀ اجتماعی مثل 🔪چاقو است؟ و بستگی به ما داره که ازش خوب استفاده کنیم یا بد؟ #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️ فیلمی که همه بازیگران قبل از در آن بازی کردند.! 🔹 فیلم برزخی‌ها، که توسط وقت مجوز پخش گرفت ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
6.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 خدمتی که پدر بشار اسد (حافظ اسد) به ایران کرد و بلایی که سر صدام آورد در جنگ تحمیلی آورد... بفرستید برای اونایی که این جریان رو نمیدونستن...👌👌 ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
13.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی میگفتن ؛ تو شب عملیات داوطلب میخواستن واسه رفتن تو میدون مین و بچه ها از هم سبقت میگرفتن یعنی همین ....تماشا کنید !!! . 💢 بی درد ... و ؛ به ولله این و مفت بدست نیاوردیم که شماها مفت مفت به بادش بدین...!!!🎥 کمتر دیده شده از در عملیات تیر ماه ۱۳۶۱.... . ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
30.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 جواد جان؛ خان طومان دیگه کجوئه !!! . 🎥 دیدار و مصاحبه مادر که یک فرزندش را در دوران دفاع مقدس و فرزند دیگرش را بعنوان شهید مدافع حرم تقدیم کرد. ( ▪️مادر سید خیراله و سید جواد اسدی_ساری ؛ روستای امره _اردیبهشت ۱۴۰۲) . . . 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
⏳ از انقلاب ایران تا مذاکرات تا ظهور ✍ در مطالب پیشین عرض کردیم که بر طبق حدیث با سند معتبر از امام محمد باقر‌ علیه‌السلام که در صفحه ۲۷۳ کتاب الغیبۀ مرحوم نعمانی آمده، مراحل قیام و ایرانی‌ها قبل از که جهت انجام میشود، شامل این مراحل است: 1⃣ پیروزی شیعی در ایران 2⃣ طلب حقی قانونی از سوی ایرانی‌ها که به زور از طرف دشمنان آنان، داده نمیشود! ( بر سر یک خواست قانونی) 3⃣ طلب همان حق برای بار دوم و عدم پذیرش مجدد از سوی دشمن (مثل مرحله قبل، این مرحله نیز نشان‌دهنده‌ی روند بین ایرانی‌ها و دشمن است) 4⃣ یا مرحله نظامی، که این بار با قدرت‌نمایی نظامی ایرانیان زمینه‌ساز ظهور، دشمن مجبور به ارائه حق ایرانی‌ها میشود که این بار، ایرانی‌ها آن حق را نمی‌پذیرند! (همزمان اتفاقی بزرگ در جهان افتاده که دیگر، ایرانی‌ها حاضر به ادامه‌ی مذاکره نیستند) 5⃣ شروع و همه‌جانبه بین شیعی زمینه‌ساز با دشمنان در آستانه 6⃣ تقدیم توسط ایرانی‌ها به رهبری به شخص حضرت ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱