eitaa logo
🌷شهد شیرین شهادت🌷
858 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
11.4هزار ویدیو
16 فایل
﷽ ما مدعیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدا را چیدند 🌹 شهد شیرین شهادت🌹 ⬇️ 🆔 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱 ✅ ارتــبــاط ، انتقاد و مطلب @sms121labaykayazeinab غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️سحربخیر! دقیقاً زمانی که شماها خواب بودین، بچه‌های داغدار بیدار بودن و مشغول شخم زدن بودن و با انواع موشک و پهپاد خواب رو به بی‌شرف‌های ساکن اقلیم حرام کردند. انبارهای مهمات، قلعه معروف ، مقرهای و مراکز مشترک اقلیم و رفت رو هوا. ایرانی سر ناموس با کسی شوخی نداره! لباس زیر ناموس ایرانی رو می‌کنید و هلهله بی‌شرف‌های تجزیه طلب؟ حالا بگین ناموس‌ نداشته‌تون برن لباس‌های نجس شده زیرشون رو بشورن. قرار بود رو کنید برای جمهوری اسلامی؟ حالا ما هم با شما میریم فیلم‌های نیمه شب آخرین روز آبان اقلیم کردستان رو نگاه می‌کنیم تا بفهمید حاج قاسم، شهید طهرانی‌مقدم، شهید کاظمی، شهید کاوه و شهید صیاد، همچنان فرمانده هستند. حالا با اقتدار، منتظر برگزاری جشن پیروزی یوزهای ایرانی بر روبا‌های انگلیس برای حسن ختام آبان هستیم. ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱
خودکشی پاسدار! تابستان 1366 نیمه های شب آمبولانس وارد ستاد معراج شهدا شد. تابوت را به سردخانه منتقل کردند. در برگۀ گزارش همراه جسد نوشته شده بود: رضا ... عضو سپاه محل خدمت: کردستان علت مرگ: خودکشی تا گفته شد علت مرگ خودکشی است، اعصاب همه به هم ریخت. تابوت را باز کردند، مشمایی که پیکر را در آن پیچیده بودند کنار زدند. ظواهر امر نشان می داد لولۀ اسلحۀ کلاشینکف را زیر چانۀ خود گذاشته و شلیک کرده است. سرش متلاشی شده بود. مسئول معراج گفت: این جا معراج الشهداست نه جای خودکشی ها. این را بین شهدا نگذارید. صبح علی الطلوع پیکر را به سردخانۀ پزشکی قانونی منتقل کنید. نیمه های شب، اکبر داخل اتاق خوابیده بود. ناگهان در خواب جوانی خوش سیما را دید که لباس فرم سپاه بر تن داشت. به حالت التماس بهش گفت: - اکبر آقا، تو رو خدا نگذار پیکر من رو ببرند پزشک قانونی. - چرا؟ - من خودکشی نکردم. - یعنی چی؟ - فقط سه روز من رو همین جا نگه دارید، حقیقت معلوم میشه. از خواب که پرید، جا خورد. گیج بود که یعنی چی؟! بعد از نماز صبح از مسئول معراج شهدا درخواست کرد پیکر را 3 روز همین جا نگه دارند. قبول نمی کرد، ولی هر طوری بود راضی شد. بین بچه ها بحث بود که یک سپاهی که داوطلبانه برای مبارزه با ضدانقلابیون رفته، برای چی خودکشی کرده است؟! اکبر هر لحظه منتظر خبر یا اتفاقی خاص بود. دقیقا 3 روز بعد از دیدن آن خواب، از سپاه کردستان تماس گرفتند و گفتند: - سریع گزارش مرگ را که روی جنازۀ رضا ... بود، بردارید. - چرا؟ - اون خدابیامرز خودکشی نکرده. - خودتون توی گزارش همراهش نوشتید خودکشی کرده. شواهد امر هم همین رو نشون میده. - بله ما همین فکر رو می کردیم. دیشب بچه ها در درگیری با ضدانقلابیون و دمکرات چند نفر از اونا رو اسیر کردند؛ یکی از آنها در اعترافات خود گفت که چند روز پیش برای شناسایی مواضع وارد منطقۀ ما شده بودند که نگهبان داخل سنگر را خلع سلاح می کنند. او به دوستانش می گوید: می خواهید سرگرم بشیم و اینها رو بندازیم به جون هم؟ دست های اون پاسدار رو می گیرند، همون جور که داخل سنگر نشسته بوده، لولۀ اسلحۀ خودش رو می گذارند زیر چانه اش و شلیک می کنند تا همه فکر کنند خودکشی کرده. صدای صلوات همه بلند شد. اشک از دیدگان اکبر جاری شد. سریع گزارش خودکشی را از پرونده برداشتند، به سردخانه رفتند و روی تابوت نوشتند: پاسدار شهید رضا ... محل شهادت: کردستان به دست ضدانقلابیون و تجزیه طلبان این، خاطرۀ حقیقی یکی از عزیزان معراج شهداست. حمید داودآبادی ❤️ 🤲 @shahde_shirine_shahadat🇮🇷🚀🇮🇱