شاھنجف!"
شانه میزد حلقه حلقه، شانه میزد مو به مو مو به مو، توحید حق و حلقه حلقه، سِرّ هو
میرسند عشاق حق و حلقه بر در میزنند
حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر میزنند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویرانه شود شهر تلآویو به زودی
والله نماند اثر از آل سعودی
- إِنَّا مِنَ ٱلْمُجْرِمِینَ مُنتَقِمُونَ -
#لبیک_یا_خامنهای
دلنوشتهےشهیدمحمدحسینجونی :
برایت میگریم ای جهاد ...
و چگونه برایت گریه نکنم ...
همه برایت میگریند ...
پس مشتاقِ غمگینت ،
چگونه برای تو گریه نکند...؟!
به غیبتت خو گرفتیم ولی تو ما
را به بازگشتت عادت دادی ...
به دیدن عکست عادت کردیم
ولی به دیدن اسم ،جواد روی آن نه...!
این حق ماست که
با تو وداع کنیم ...
چه بسا تو تلاش کردی
با ما وداع کنی …
و ما را باخبر سازی ...
ولی ما درک نکردیم …
چگونه به این سرعت
سفر کردی ای جواد …؟!
هرگاه که شب آخر را
به یاد میآورم قلبم از
درد فشرده می شود...
یک هفته و نیم قبل از سفرت بود
هنگامی که تو می آمدی
من در تلاش بودم
که زودتر بروم و فقط اندکی مینشستم ...
ولی الان آن دقایق را
بسیار اندک میشمارم ...
ای کاش تو را ترک نمی کردم ...
ای کاش می دانستم
آن شب... آخرین لحظات...
آخرین نگاه ها ...
و اخرین کلمات است ...
ای کاش میدانستم آن شب ...
آخرین دیدار و خنده ها بود ...
ای کاش آن شب نمیرفتم ...
ای کاش تو را ان شب حبس میکردیم ...
ای کاش روزی که تو را از دست میدادیم ،
میدانستیم ...
و رفتنت روز به روز حقیقت
میشود و دوری ات دردناک تر ...
ای جهاد ...
خنده هایت بیشترین چیزی است
که از دست داده ام ...
خنده هایت اکنون در خیال
من وجود دارند ...
به حدی که مرا به خنده وا
می دارند ...میخندم ...
ولی در چشمانم اشک و
در قلبم شوق و اشتیاق است !
- ١روزتاسالگردعروجتبهآسمانها -
#شهید_جهاد_مغنیه
#جهاد_شناسی
شاھنجف!"
میرسند عشاق حق و حلقه بر در میزنند حلقه بر این در، فقط با عشق حیدر میزنند
عالمی چون کعبه، از حیرت، دهانش باز شد
با محمد، «یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد»
شاھنجف!"
جَهـٰاد اسمش ؛ جَهـٰاد رسمش ؛ جَهـٰاد اندیشهُ رویاش . . . #شهید_جهاد_مغنیه
رهایی تو ای پروانه از پیله مبارک باد . .(:
#شهید_جهاد_مغنیه
جهاد را برای این در خودرو خود به شهادت رساندند ، که جرات رویارویی با او را نداشتند . .
- حاجقاسمسلیمانی -
#شهید_جهاد_مغنیه
#جهاد_شناسی
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دقیقا همچین روزی بود...
بیستُ هشتمین روز از دی ماه هزار و سیصدُ نودُ سه...
حوالی مزرعة الامل قنیطره سوریه؛ در بلندی های جولان...
روزی که اسرائیل خبیث از روبهرو شدنِ با شما ترسید و ناجوانمردانه شما را به شهادت رساند...
شما چهارمین شهید خانواده مغنیه بودی؛ خوب بودن را از پدرتان، حاج عماد، آموختید...
مادرتان آنقدر صبر داشت که فاطمه میگفت: وقتی خبر شهادت را شنید بلند شد و نماز خواند...
یک سال و اندی از آشناییتم با شما میگذرد؛ در لحظه ای شما را پیدا کردم که در حال مچاله شدن بودم؛ اما به لطف و عنایت شما نجات یافتم و بهتر شدم ...
حضرت برادر دستمان را بگیر و ما را مثل خودت پرورش ده
شهاتتون مبارک اقازادهٔ لبنانی:)
همونی که اسرائیل با عنوان "شاهزادهٔ تروریست ترور شد" خبر شهادتتونُ منتشر کرد(:!
#شهید_جهاد_مغنیه
#جهاد_شناسی