eitaa logo
شهیدانه(موج رسانه)
608 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
6.3هزار ویدیو
29 فایل
✅دریچه‌ای برای آشنایی بیشتر با شهدا، مدیریت این کانال توسط خانواده شهید می‌باشد 🌹 #شهیدانه 🌹https://eitaa.com/shaheadaneh ┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄ کانال دوم:♦️کاملترین خبر #موج_رسانه 🌹https://eitaa.com/mojeresaneh ┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫 در روز ولادت تو ای خواهر عشق🌷 💫 جای همه ی مدافعانت خالی🌷 @shaheadaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 امام خمینی(ره) مکرر دیدیم که زنان بزرگواری زینب گونه فریاد می‌زنند که فرزندان خود را از دست داده و مفتخرند به این امر؛ و می‌دانند آنچه به دست آورده‌اند بالاتر از جنات نعیم است، چه رسد به متاع ناچیز دنیا. ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ 🌷 ولادت با سعادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار مبارک🌷 @shaheadaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 پرستاران عزيز حقيقتاً فرشتگان رحمت براى همه افراد بيمار و بيماردار جامعه محسوب مى‏شوند. 🌷روز پرستار بر مرهم گذاران زخم ها در روزهای آتش و خون مبارک🌷 @shaheadaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 چشم باز کرد خودش را روی تخت بیمارستان دید. بدنش کرخت بود و چشماش خوب نمی دید. فکری شد که شده و حالا در بهشت است و هنوز حالش سر جا نیامده تا بلند شود و از میوه های بهشتی بخورد و تو قصرهای زمردین منزل کند. پرستاری که به اتاق آمده بود متوجه او شد. اومد بالا سرش. مجروح با دیدن پرستار اول چشم تنگ کرد و بعد گفت: «تو حوری هستی» پرستار که خوش به حالش شده بود که خیلی زیباست و هم احتمال میداد که طرف موجی شده و به حال خودش نیست ریز خنده ای کرد و گفت: «بله من حوری هستم» مجروح باتعجب گفت: «پس چرا اینقدر زشتی» پرستار ترش کرد و سوزن را بی هوا در بدن مبارک مجروح فرو برد و نعره ی جانانه مجروح در بیمارستان پیچید . 🍀 🍀 @shaheadaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 تکلیف منو روشن کنید یادم می آید یک داشتیم که از ناحیه شکم دیده بود، بنده خدا را تازه عمل کرده بودند و برای جلوگیری از از طریق به وی هر شش ساعت آنتی بیوتیک می کردیم. یک روز اول صبح یکبار برای دارو رفتم را داخل آنژیوکت تزریق کردم کمی درد داشت یک هم بهش دادم و دیدم پایه سرم پایین است. آن را بالا کشیدم و رفتم دو ساعت بعد اومدم بهش سر زدم، یه نگاه به کردم دیدم سرم به سختی می شود و باز سرم را در قسمت بالای پایه سرم آویزان کردم . خلاصه آن روز تا پایان بیش از ۱۲ بار سرم را به بالاترین قسمت پایه نصب کردم. دفعه آخر که مراجعه کردم خواستم جابه جا کنم که برادر بی حوصله و یک کم عصبانی به من نگاه کرد و گفت : خواهر تو را به این پایه سرم را طوری تنظیم کنید که که قدشان کوتاه است نیز بتوانند کارشان را انجام دهند و دچار مشکل نشوند ، از تا حالا شما می آیید و سرم را بالا نصب می کنید و آن بنده خدا با زحمت زیاد پایه سرم را پایین می آورد. منو روشن کنید . 💫 💫 @shaheadaneh