eitaa logo
شاهد
56 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
157 فایل
برنامه ها و اطلاع رسانی پایگاه در کانال قرار داده میشود. eitaa.com/shahed24
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از من یک محجبه ام ❤️🌺
❇️اولش که قبول نمی‌کرد، با اصرارهای مادرش بالاخره راضی شد ازدواج کند. ✅معیارهایی برای انتخاب همسر داشت، دلش می‌خواست همسرش با ایمان باشد، به مادرش می‌گفت «مادر جون! زنی می‌خوام که با خدا باشه، دوست دارم طوری باشه که به حجابش افتخار کنم.» ✳️روز اول به همسرش گفته بود «من به خاطر این ازدواج کردم که دینم کامل بشه؛ چون بنای شهادت دارم، می‌خوام وقتی شهید شدم، با دین کامل برم به دیدار خدا». 📚همسر شهید موسوی راد.
🔻خجالت تا اومدم دست به کار بشم، سفره رو انداخته بود. یه پارچ آب، دو تا لیوان و دو تا پیش‌دستی گذاشته بود سر سفره. نشسته بود تا باهم غذا رو شروع کنیم. وقتی غذا تموم شد گفت:« الهی صدمرتبه شکر، دستت درد نکنه خانم. تا تو سفره رو جمع کنی، منم ظرفا رو می‌شورم». گفتم:« خجالتم نده، شما خسته ‌ای، تازه از منطقه اومدی.تا استراحت کنی ظرفا هم تموم شده». نگاهی بهم انداخت و گفت:« خدا کسی رو خجالت بده که می‌خواد خانمش رو خجالت بده». منم سرم رو انداختم پایین و مشغول کار شدم. 🌷شهید حسن شوکت‌پور
یه روز که خسته از محل کار به منزل برگشتم دیدم بچه ها دعواشون شده و صداشون تا دم درِ خونه میاد. با عصبانیت وارد خونه شدم تا از عباس گلایه کنم. دیدم داره نماز می‌خونه. نمازش که تموم شد حسابی ازش گله کردم که چرا شما خونه بودی و بچه هااینقدر شلوغ می‌کردند؟ عباس هم با مظلومیت خاصی عذرخواهی کرد. بعد که آروم شدم فهمیدم چقدر تند باهاش حرف زدم. اصلا عباس مقصر نبود. نماز می‌خوند، و بچه ها از همین فرصت استفاده کرده بودند. فقط به این فکر می‌کردم که چقدر بزرگوارانه باهام برخورد کرد. 🌷 شهید عباس بابایی🌷 📚 راز و نیاز شهدا، صفحه۶۸ 🔷🔶