7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 لاتی که از همه مدعیان شهادت جلو زد!!!
میشود در یک شب ره صد ساله را طی کرد
#شهید_سید_مسعود_رشیدی_
ما تا ظهور #مولامهدی_عج پا رکاب #امام_خامنه_ای_مدظله خواهیم ایستاد
https://eitaa.com/shahedAbanRahimi
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۷ متفکر بزرگ نظامی ایران در دوران جنگ
https://eitaa.com/shahedAbanRahimi
شهیدی که بعلت لو ندادن عملیات زنده سرش را بریدند
عباسعلی فتاحی بچه دولت آباد اصفهان بود حدود ۱۷ سال سن داشت. سال شصت به شش زبان زندهی دنیا تسلط داشت تک فرزند خانواده هم بود زمان جنگ اومد و گفت: مامان میخوام برم جبهه. مادر گفت: عباسم! تو عصای دستمی، کجا میخوای بری؟
عباسعلی گفت: امام گفته.
مادرش گفت: اگه امام گفته برو عزیزم…عباس اومد جبهه.
خیلی ها می شناختنش. گفتند بذاریدش پرسنلی یا جای بی خطر تا اتفاقی براش نیفته.
اما خودش گفت: اسم منو بنویس میخوام برم گردان تخریب. فکر کردند نمی دونه تخریب کجاست.
گفتند: آقای عباسعلی فتاحی! تخریب حساس ترین جای جبهه است و کوچکترین اشتباه، بزرگترین اشتباهه… بالاخره عباسعلی با اصرار رفت تخریب و مدتها توی اونجا موند.
یه روز شهید حسین خرازی گفت: چند نفر میخوام که برن پل چهل دهنه روی رودخونه دوویرج رو منفجر کنن. پل کیلومترها پشت سر عراقیها بود…
پنج نفر داوطلب شدند که اولینشون عباسعلی بود. قبل از رفتن..
حاج حسین خرازی خواستشون و گفت: ” به هیچوجه با عراقی ها درگیر نمی شید. فقط پل رو منفجر کنید و برگردید. اگر هم عراقی ها فهمیدند و درگیر شدید حق اسیر شدن ندارین که عملیات لو بره…
تخریبچی ها رفتند… یه مدت بعد خبر رسید تخریبچی ها برگشتند و پل هم منفجر نشده، یکی شونم برنگشته… اونایی که برگشته بودند
گفتند: نزدیک پل بودیم که عراقی ها فهمیدن و درگیر شدیم. تیر خورد به پای عباسعلی و اسیر شد… زمزمه لغو عملیات مطرح شد.
گفتند: ممکنه عباسعلی توی شکنجه ها لو بده!
پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: حسین! عباسعلی سنش کمه اما خیلی مرده، سرش بره زبونش باز نمیشه برید عملیات کنید…
عملیات فتح المبین انجام شد و پیروز شدیم. رسیدیم رودخانه دوویرج و زیر پل یه جنازه دیدیم که نه پلاک داشت و نه کارت شناسایی. سر هم نداشت. پسر عموی عباسعلی اومد و گفت: این عباسعلیه! گفتم سرش بره زبونش باز نمیشه…
اسرای عراقی میگفتند: روی پل هر چه عباسعلی رو شکنجه کردند چیزی نگفته… اونا هم زنده زنده سرش رو بریدند…😭😭
جنازه اش رو آوردند اصفهان تحویل مادرش بدهند.
گفتند به مادرش نگید سر نداره. وقت تشییع مادر گفت: صبر کنین این بچه یکی یه دونه من بوده، تا نبینمش نمیذارم دفنش کنین!
گفتن مادر بیخیال. نمیشه…
مادر گفت: بخدا قسم نمیذارم.
گفتند: باشه! ولی فقط تا سینه اش رو می تونین ببینین.
یهو مادر گفت: نکنه میخواین بگین عباسم سر نداره؟
گفتند: مادر! عراقیها سر عباست رو بریدند.
مادر گفت: پس میخوام عباسمو ببینم… مادر اومد و کفن رو باز کرد. شروع کرد جای جای بدن عباس رو بوسیدن تا رسید به گردن. پنبه هایی که گذاشته بودن روی گلو رو کنار زد( یاد گودی قتلگاه و مادر سادات) و خم شد رگ های عباس رو بوسید.
و مادر شهید عباسعلی فتاحی بعد از اون بوسه دیگه حرف نزد…
(یاد شهدا و این شهید جوانمرد را حفظ کنیم ولو با ارسال این روایت زیبا به یک نفر حتی شده با یک صلوات)
شادی روح پاک شهدا صلوات:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹
فقط بدونیم کیا رفتن وجان دادن غریبانه تا با آرامش ما نفس بکشیم وامنیت داشته باشیم
بین ما و شهداء فاصله بسیار نبود
🌴اَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🌴
࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
https://eitaa.com/shahedAbanRahimi
آن روزها ؛
رفیق مادری میکرد!
لحظاتِ وصال ...
سر را به زانو میکشاند
و دَم آخر نوازش میکرد
و قول شفاعت می گرفت ...
#وداع_یاران
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
https://eitaa.com/shahedAbanRahimi
حکایت یکی از پرآوازه ترین عکس های دوران دفاع مقدس
حسن جنگجو (۱۳۴۶ تبریز- ۱۳۶۲ شرق دجله) از نیروهای داوطلب نوجوان ایرانی در جنگ ایران و عراق است که در اسفند سال۶۲ به هنگام شرکت در عملیات خیبر به شهادت رسید. پیکر حسن جنگجو پس از سی و چهار سال،سرانجام در سال ۱۳۹۶ در مناطق عملیاتی در کشور عراق شناسایی شد و به زادگاه خود، تبریز بازگشت.
مادر شهید که دچارفراموشی شده ودربیمارستان بستری بودونتوانست درمراسم تشییع شرکت کند،مدتی بعد،چشم از جهان فروبست.
حسن جنگجو عضو لشکر عاشورا بود. در اعزام اول به غرب کشور با ضمانت شهید چمران از آشپزخانه به خط مقدم راه یافت و به گروه جنگهای نامنظم پیوست. او در عملیاتهای فتح المبین، والفجر ۴ و خیبر حضور داشت و در خیبر به شهادت رسید.
نیروهای ایرانی هنگام عقبنشینی به مواضع خود فرصت جمعآوری اجساد کشته شدگان را که حسن هم در بین آنها بود، نیافتند.
عکاس این عکس آلفرد یعقوبزاده متولدتهران وفعلاساکن فرانسه،
باآغازجنگ تحمیلی درکنارنیروهای جنگهای نامنظم شهیدچمران و در سال ۱۳۵۹ این نگاره را از حسن جنگجو می گیرد که به یکی از پرآوازهترین عکسها ی دوران دفاع مقدس تبدیل می شود.
مامردجنگیم🌷🌷🌷🇮🇷
https://eitaa.com/shahedAbanRahimi