eitaa logo
هر روز با شهدا
67.8هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت شصت و چهارم مسجد امین الدوله در ماه رمضان و در تابستان 1364 عجیب بود.نوای مناجات های مرحوم سید علی میر هادی، سخنرانی های انسان ساز حاج اقا حق شناس،زندگی در کنار احمد اقا و... این ها شرایطی پدید اورد که یکی از به یاد ماندنی ترین ایام عمر من شد. حاضرم هرچه خدا میخواهد بدهم و یک بار دیگر آن ایام نورانی تکرار شود. سحر ها بعد از خوردن سحری دوباره به مسجد می امدیم و بعد از نماز با احمد آقا قرآن میخواندیم. آن موقع من و ایشان تنها بودیم.بسیاری از نصیحت های انسان ساز ایشان مربوط به آن سحر های نورانی بود. در ایام تابستان و اوایل پاییز 64 حال و روز احمد آقا بسیار تغییر کرده بود.نماز های او از قبل عجیب تر شده بود. در زمان اقامه نماز جماعت صورتش از اشک خیس می شد.بدنش به شدت میلرزید. مانند پرنده ای شده بود که دیگر توان ماندن در قفس دنیارا نداشت.من با خودم میگفتم:بعد از این احمد آقا چگونه میخواهد زندگی کند؟ ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
مشورت و برنامه‌ریزی را سرلوحه کار خود قرار داده بود 🔹همسر شهید يحيي مهدوي با بیان خاطرات مشترک همسرش می‌گوید: " شهید در زندگي به مشورت اهميت زيادي مي‌داد.حتي براي برنامه‌ريزي حقوق ماهانه‌شان هم مشورت مي‌كرديم و با هم تصميم مي‌گرفتيم كه چه كار كنيم. يادم هست يك بار كه مي‌خواست به جهيزيه يك عروس كمك كند، آمد و نظرم را پرسيد.گفت: «اشكال ندارد ما اين ماه مقداري از حقوقمان را براي اين كار كنار بگذاريم؟» من هم خيلي استقبال كردم و اين كار را انجام داديم. ايشان تا اين حد اهل مشورت بودند. حتي اگر كمك كردن از لحاظ مالي بود، ترجيح مي‌دادند كه با مشورت و رضايت من اين كار انجام بشود تا مبادا به زندگيمان لطمه اي بخورد." شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت پنجاه ششم: چفیه ✔️ راوی : عباس هادی 🔸ابراهيم در مرخصي به سر ميبرد. آخر شب بود كه آمد خانه، كمي صحبت كرديم. بعد ديدم توي جيبش يك دسته بزرگ اسكناس قرار دارد! گفتم: راستي داداش، اينهمه پول از كجا ميياري!؟ من چند بار تا حالا ديدم كه به مردم كمك ميكني، براي هيئت خرج ميكني، الان هم كه اين همه پول تو جيب شماست! بعد به شوخي گفتم: راستش رو بگو، گنج پيدا كردي!؟ 🔸ابراهيم خنديد وگفت: نه بابا، رفقا اينها را به من ميدهند، خودشان هم ميگويند در چه راهي خرج كنم. فرداي آنروز با ابراهيم رفتيم بازار، از چند دالان و بازارچه رد شديم. به مغازه مورد نظر رسيديم. مغازه تقريباً بزرگي بود. پيرمرد صاحب فروشگاه و شاگردانش يك يك با ابراهيم دست و روبوسي كردند، معلوم بود كاملاً ابراهيم را ميشناسند. بعد از كمي صحب تهاي معمول، ابراهيم گفت: حاجي، من انشاءالله فردا عازم گيلان غرب هستم. پيرمرد هم گفت: ابرام جون، براي بچه ها چيزی احتياج داريد؟ 🔸ابراهيم كاغذي را از جيبش بيرون آورد. به پيرمرد داد وگفت: به جز اين چند مورد، احتياج به يك دوربين فيلمبرداري داريم. چون اين رشادتها و حماسه ها بايد حفظ بشه .آيندگان بايد بدانند اين دين و اين مملكت چه طور حفظ شده. بعد هم ادامه داد: براي خود بچه هاي رزمنده هم احتياج به تعداد زيادي چفيه داريم. 🔸صحبت كه به اينجا رسيد پسر آن آقا كه حرفهاي ابراهيم را گوش ميكرد جلو آمد وگفت: حالا دوربين يه چيزي، اما آقا ابرام، چفيه ديگه چيه؟! مگه شما مثل آدماي لات و بيكار ميخواهيد دستمال گردن بندازيد!؟ ابراهيم مكثي كرد وگفت: اخوي، چفيه دستمال گردن نيست. بچه هاي رزمنده هر وقت وضو ميگيرند چفيه برايشان حوله است، هر وقت نماز ميخوانند سجاده است. هر وقت زخمي شوند، با چفيه زخم خودشان را ميبندند و... 🔸پيرمرد صاحب فروشگاه پريد تو حرفش و گفت: چشم آقا ابرام، اون رو هم تهيه ميكنيم. فردا قبل از ظهر جلوي درب خانه بودم. همان پيرمرد با يك وانت پر از بار آمد. سريع رفتم داخل خانه و ابراهيم را صدا كردم. پيرمرد يك دستگاه دوربين و مقداري وسايل ديگر به ابراهيم تحويل داد و گفت: ابرام جان، اين هم يك وانت پر از چفيه. بعدها ابراهيم تعريف ميكرد كه از آن چفيه ها براي عمليات فتح المبين استفاده كرديم. كم كم استفاده از چفيه عامل مشخصه رزمندگان اسلام شد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دعوت مادر شهید مدافع حرم علی عبداللهی از آحاد مردم متدین تهران برای شرکت در اجتماع بزرگ مردمی عفاف و حجاب. زمان: چهارشنبه ۲۱ تیرماه ساعت ۱۷ مکان: میدان امام حسین(ع) 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق سخنان نهج البلاغه امیرالمومنین (ع) بود، نه تنها آنها را می خواند، بلکه برای این که بتواند به این جملات قصار و ارزشمند بهتر عمل کند در برگه هایی کوچک آنها را یادداشت کرده و همیشه در جیب خود می گذاشت. 🎤راوی: فرزند شهید شهیدمدافع حرم🕊🌹 صبحتون شهدایی❣ 🌷@shahedan_aref
ببیست و سومین روز به نیت شهید🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref
🌷 شهید همت: 🌿 من متنفرم ازانسان‌های سازشکار و بی تفاوت. متاسفانه جوانانی که شناخت کافی از اسلام ندارند و نمی‌دانند برای چه زندگی می‌کنند و چه هدفی دارند و اصلا نمی‌داننداسلام چه می‌گوید، بسیارند. ای کاش به خود می‌آمدند. 🌷@shahedan_aref
رفقا این عکسو پخش کنید💚 شهیدان🕊🌹 🌷@shahedan_aref
💬 | متن پیام: سلام دوتا از دایی های من شهید هستن امکانش هست داخل کانال یادی بشه از اونها ✍️سلام آیدی خود را داخل لینک ناشناس بگذارید همراه با بیان همین موضوع با شما ارتباط می گیریم. متشکرم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
❣این تنها یک وصیت‌نامه نیست، بلکه یک درد‌نامه است که حاوی دردهای درونم می‌باشد و یک عشق‌نامه است که عشقم را به معبودم نشان می‌دهد. و یک سوز‌‌نامه است که بیان کننده سوزشی است که از عشق الله در وجودم می‌باشد... پیام من به ملت ایران این است که در حفظ اسلام بکوشند و بدانید که اسلام با ریختن خون بهترین عالمان و مومنان و جوانان شیعه به دست ما رسیده است و با ریختن خون حسین بن علی''ع''و امامان معصوم''ع''به دست ما رسیده است. پس ای مردم همیشه با اسلام باشید و با اسلام زندگی کنید و با اسلام خود را بسازید و سرانجام با اسلام بمیرید و حیات جاودانی بگیرید. خداوند را فراموش نکنید زیرا اگر خداوند را فراموش کردید خودتان را هم فراموش می‌کنید. آن وقت است که خیال می‌کنید همه چیز انسان دنیا و مادیات دنیاست؛ ولی حقیقت غیر از این است. برای مال دنیا حرص نزنید زیرا که شما را سعادتمند نمی‌کند. اعمال صالح انجام دهید زیرا این عمل انسان است که در قبر و برزخ و در قیامت انیس و مونس اوست... «قسمتی از وصیت‌نامه» 🌷شهید: تاریخ ولادت: ۱۳۴۴/۲/۳۱ تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۸ محل شهادت:هورالهویزه نام عملیات:خیبر 🌷@shahedan_aref