🖼 انقلاب اسلامی محصول خون شهداست ✍ شهید معلم کیوان تاجیک در وصیت‌نامه‌اش نوشت: «این انقلاب نتیجه‌ی زحمات و رنج‌ها و خون دل خوردن‌های چندین هزار ساله‌ی انبیاء و اولیای خداست و محصول خون شهدا از آغاز تاکنون می‌باشد، هرگونه بی‌تفاوتی و سرپیچی از فرامین و دستورات اسلام خیانت و گناهی بزرگ و نابخشودنی است.» 🌐 ادامه مطلب 👇 https://navideshahed.com/fa/news/553119 شهیدمعلم #کیوان_تاجیک🕊🌹 🌷@shahedan_aref

کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هفتاد و هفتم ( ادامه قسمت قبل ) توی سنگر نشسته بودیم.یکدفعه صدای مهیب انفجار امد.پریدیم بیرون. یک گلوله توپ مستقیم به اطراف سنگر ما اصابت کرده بود. گفتم بچه ها نکنه دشمن میخواد بیاد جلو؟؟ در اطراف سنگر ما و بر روی یک بلندی،سنگر کوچکی قرار داشت که برای دیده بانی استفاده میشد.مسئول دسته ما به همراه دو نفر دیگر دویدند به سمت سنگر دیده بانی. احمد آقا که معمولا انسان کم حرفی بود و ارام حرف میزد. یکباره فریاد زد:بایستید.نرید اونجا!! هر سه نفر سر جای خود ایستادند! احمد آقا سرش را به اهستگی پایین اورد. همه با تعجب به هم نگاه میکردیم! این چه حرفی بود که احمد آقا زد؟چرا داد زد؟؟! یکباره صدای اتفجار مهیبی امد.همه خوابیدند روی زمین! وقتی گرد و خاک ها فرونشست به محل انفجار نگاه کردیم.از سنگر کوچک دیده بانی هیچ چیزی باقی نمانده بود! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹 🌷@shahedan_aref

🌹نام: محسن 🍃نام خانوادگی: تعظیمی 🌹نام پدر: حسن 🍃تاریخ تولد: 1339/09/20 🌹تاریخ شهادت: 1362/10/13 🍃منطقه عملیاتی شهادت: حاج عمران 🌹مزار: بلوک: نام گلزار:دارالسلام 🍃شهر:اصفهان - کاشان شهید#محسن_تعظیمی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

🌹 نام : مهدى 🍃 نام خانوادگى : عرب ابوزيدآبادى 🌹 نام پدر : يعقوب على 🍃تاريخ شهادت : 5/3/1360 🌹مكان شهادت : مريوان 🍃نوع عضويّت و شغل : بسيجى ـ كارگر جوشكارى 🌹محلّ دفن : گلزار شهداى روستاى محمّدآباد ابوزيدآباد شهید#مهدی_عرب_ابوزیدآبادی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

مهدى در 1335/7/16 در محمّدآباد و در خانواده‏ اى  مذهبى به دنيا آمد. ازكودكى تحت تربيت پدر و مادرى ديندار رشد كرد و با مطالعه‏ ى كتاب‏ هاى مذهبى از جمله اصول كافى، نهج‏ البلاغه، عدل الهى (شهيد مطهرى) ... نهال اسلام را دروجود خود بارور ساخت. هميشه به تلاوت قرآن مى ‏پرداخت و ادعيّه مفاتيح را بسيار قرائت می‏كرد. دراجتماع با افراد صالح بسيار خوش ‏اخلاق بود و براى اطرافيان الگويى كامل به شمارمی‏رفت.      از همان ابتدا به كار در حرفه ‏هاى مختلفى پرداخت و در مشاغلى از قبيل شيشه‏ گرى، سفيدكارى، سماورسازى، لوله‏ كشى، كشاورزى، صافكارى وجوشكارى تخصّص داشت.      او كه هميشه با طاغوتيان مبارزه مى‏ كرد، با شروع جنگ تحميلى از طريق بسيج ابوزيدآباد و پس از طى دوره‏ ى آموزش نظامى به جبهه اعزام شد. سرانجام در تاريخ 1360/3/5، در حالى كه به همراه گروهى از رزمندگان، براى سركوبى دشمن متجاوز به تنگه‏ اى در مريوان رفته بودند، مورد حمله‏ ى عراقيان بعثى قرار گرفت و در هنگام كمك به رزمنده‏اى، سنگرشان با گلوله‏ ى توپ منهدم شد و پرنده‏ ى وجودش به آسمان پرواز كرد.   روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد ! «فرازى از وصيّت‏نامه‏ ى شهيد مهدى عرب »        «اكنون كه مى‏ بينم و می‏شنوم صداى دلرباى فرزند زهرا عليها السلام  و نور چشم مصطفى  صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏و سلم، حسين  علیه السلام  را كه می‏فرمايد: "هل من ناصر ينصرنى"، احساس مسئوليّت مى‏ نمايم و وظيفه‏ ى خود مى‏ دانم كه لبّيك گويم.      اكنون كه كشور اسلامى ايران مورد حمله‏ى بعثى‏ هاى كافر قرار گرفته است،وظيفه‏ ى شرعى همگان است كه دفاع نمايند.      از خداوند توانا خواستارم كه اين قطره‏ ى خون ناقابل مرا در راه دينى كه از 1400سال قبل به وسيله ‏ى حضرت محمّد صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏ آله ‏و سلم آمد و اكنون به رهبرى امام خمينى زنده شده است، اهدا كنم تا قبول فرمايد و اگر اين خون ناقابل را به درگاهش قبول نفرمايد، پس مرگ مرا پيش از رهبرم قراردهد. شهید#مهدی_عرب_ابوزیدآبادی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

🌹شهید عبدالحميد ساجدی فر 🍃تاریخ تولد:1344 🌹نام پدر: علی 🍃محل تولد: شوشتر 🌹سن :17 سال 🍃تاریخ شهادت : 29 تیر ماه 61 🌹محل شهادت : کوشک... عملیات رمضان 🍃مکان مزار : گلزار شهدای شهرستان شوشتر شهید#عبدالحمید_ساجدی_فر🕊🌹 🌷@shahedan_aref

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام وممنون بابت زحماتتون وکانال پربارومفیدتون، من ازامروز چله روشروع میکنم بایداولین روز چله روبترتیب ازشهیدصدرزاده شروع کنم یاازامروزوازطرف شهیدسلیمانی شروع کنم ودوروزقبل روآخربخونم ؟ممنونم میشم راهنمایی بفرمایین دعای خیرشهدابدرقه راهتون ان شاءالله سلام مخاطب گرامی‌! هیچ فرقی ندارد از هر شهیدی که دوست دارید شروع کنید فقط مهم این هست که حتما تا چهل روز ادامه بدهید تا چله شما تکمیل شود. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

🌷 شهید همت: 🌿 حقیقت این است که هرچه بگوییم #خسته شده‌ایم، #اسلام دست از سر ما بر نمی‌دارد. ما باید بمانیم و کاری که می‌خواهیم انجام بدهیم. عاقبتتون شهدایی....❣ 🌷@shahedan_aref

🌹🍃 #چله_شهدایی چهارمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید #احمد_پلارک🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref

خواهرم! این همه جوان از جوانی شان گذشتند و از تو خواسته اند که فقط در سنگر سیاه، سنگین و ساده ات بمانی... چادرت را حفظ کن... لبخند شهدا روزی ات🌿💚 #حجاب #شهیدانه 🌷@shahedan_aref

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام بنده متوجه چله نشدم میشه از امروز شروع کنم چها تا رو امروز یه جا لخونم به نیت هر شهید؟ سلام مخاطب گرامی! امروز شروع کنید تا چهار روز بعد از اربعین ادامه بدهید که تا چله شما کامل باشد 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#رسم_ایستادگی 🔺برگی از زندگی شهدای کارگر استان سمنان؛ 🔹شهید علی اوغان در سال ۱۳۳۹ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. علی فرزند دوم و تنها پسر خانواده بود. یک سال مانده به دیپلم تحصیل را ر‌ها کرد و در کارخانه ریسندگی و بافندگی مشغول کار شد. 🔹شخصیت علی را مطالعه کتب مذهبی و رفت‌و‌آمد‌های مکرر به مسجد آرام آرام شکل داد طوری‌که پیش از پیروزی انقلاب در پخش اعلامیه‌های حضرت امام خمینی(ره) نقش به‌سزایی ایفا کرد. 🔹علی اوغان در ۲۷ شهریورماه ۱۳۶۰ در عملیات شهید مدنی در منطقه دهلاویه بر اثر اصابت ترکش به شکم شهيد شد. پیکرش را در گلزار شهدای حرم مطهر امامزاده یحیی زادگاهش به خاک سپردند. شهید#علی_اوغانی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام. عزاداریهاتون قبول. کجا میتونیم مطلب از شهدا براتون بفرستیم؟ سلام مخاطب گرامی! لطفا آیدی خود را در پیام ناشناس قرار بدهید تا برای گرفتن مطالب با شما ارتباط بگیریم. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام آیدی خودمون را از کجا بدونیم و ارسال کنیم ✍سلام وارد قسمت تنظیمات شوید و برای خودتان آیدی بسازید👇👇👇

برید تو تنظیمات

اینجا برای خودتون آیدی بسازید اسمتون با تاریخ تولد مثلا @.....

کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت هفتاد و هفتم ( ادامه قسمت قبل ) توی سنگر نشسته بودیم.یکدفعه صدای مهیب انفجار امد.پریدیم بیرون. یک گلوله توپ مستقیم به اطراف سنگر ما اصابت کرده بود. گفتم بچه ها نکنه دشمن میخواد بیاد جلو؟؟ در اطراف سنگر ما و بر روی یک بلندی،سنگر کوچکی قرار داشت که برای دیده بانی استفاده میشد.مسئول دسته ما به همراه دو نفر دیگر دویدند به سمت سنگر دیده بانی. احمد آقا که معمولا انسان کم حرفی بود و ارام حرف میزد. یکباره فریاد زد:بایستید.نرید اونجا!! هر سه نفر سر جای خود ایستادند! احمد آقا سرش را به اهستگی پایین اورد. همه با تعجب به هم نگاه میکردیم! این چه حرفی بود که احمد آقا زد؟چرا داد زد؟؟! یکباره صدای اتفجار مهیبی امد.همه خوابیدند روی زمین! وقتی گرد و خاک ها فرونشست به محل انفجار نگاه کردیم.از سنگر کوچک دیده بانی هیچ چیزی باقی نمانده بود! ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹 🌷@shahedan_aref

🎥 «من اصلا اومدم برات شهید بشم» 🔹حتما این نوحه را بارها از مداحان مختلف شنیده‌اید، اما بنظر شنیدنش از زبان «آرتین سرایداران» که از مجروحین و بازماندگان حادثه تروریستی شاهچراغ است و در این حادثه خانواده اش را از دست داده، حس و حال دیگری داشته باشد. 🌷@shahedan_aref

اسامی شهدای والامقام چله ی زیارت عاشورایِ عاشورا تا اربعین❣ 🌷۱- شهید مصطفی صدر زاده 🌷۲- شهید احمدعلی نیری 🌷۳- شهید قاسم سلیمانی 🌷۴- شهید احمدپلارک 🌷۵- شهید مهدی باکری 🌷۶- شهید‌ مهدی زین الدین 🌷۷- شهید محمدهادی ذوالفقاری 🌷۸- شهید علی چیت سازیان 🌷۹- شهید حسن باقری 🌷۱۰- شهید احمد کاظمی 🌷۱۱- شهید احمدوکیلی 🌷۱۲- شهیدحسن صیادخدایی 🌷۱۳- شهید سید مجتبی علمدار 🌷۱۴- شهید محسن وزوایی 🌷۱۵-شهید محمد معماریان 🌷۱۶- شهید محمدرضا تورجی زاده 🌷۱۷- شهید آرمان علی وردی 🌷۱۸- شهید عبدالحسین برونسی 🌷۱۹- شهیدناصرالدین باغانی 🌷۲۰- شهید عباس بابایی 🌷۲۱- شهید حمید باکری 🌷۲۲- شهید علی عرب 🌷۲۳- شهید علی صیاد‌شیرازی 🌷۲۴- شهید سیف‌الله شیعه زاده 🌷۲۵- شهید محمدحسین معزغلامی 🌷۲۶- شهیدعلی آقا عبداللهی 🌷۲۷- شهید محمدبروجردی 🌷۲۸- شهید محمدحسین یوسف اللهی 🌷۲۹- شهید جوادالله کرم 🌷۳۰- شهیدعلی خلیلی 🌷۳۱- شهید حاج حسین خرازی 🌷۳۲- شهید مجید پازوکی 🌷۳۳- شهید یوسف سرلک 🌷۳۴- شهیدعبدالمهدی مغفوری 🌷۳۵- شهید عبدالله علایی 🌷۳۶- شهید یوسف قربانی 🌷۳۷- شهید ابراهیم همت 🌷۳۸- شهید غلامعلی پیچک 🌷۳۹- شهید ابراهیم هادی 🌷۴۰-شهدای گمنام 🌷@shahedan_aref

🎥 شهید بهشتی: با ما می‌جنگند، چون آزادیم 🌷@shahedan_aref

🍃شهید:محمدباقرداوودی رکن آبادی 🌹پدر : عباسعلي 🍃دانشگاه : دانشگاه اراك 🌹مقطع تحصيلي : كارشناسي 🍃رشته تحصيلي : دبيري زيست شناسي 🌹مكان تولد : قم (قم) 🍃تاريخ تولد : 1344/08/25 🌹تاريخ شهادت : 1364/12/26 🍃مكان شهادت : فاو 🌹عمليات : والفجر 8 🕊شهید محمد باقر رکن آبادی در سال 1344 در شهر قم در خانواده ای مذهبی پا به عرصه وجود گذاشت و مراحل رشد و تربیت را در محیط خانواده تا سن 7 سالگی گذراند و سپس وارد مدرسه ابتدایی حائری شد و با جدیت و کوششی تمام دوران مدرسه را به پایان رسانید و دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی موسوی قم به اتمام رسانید و بعد از آن جهت ادامه تحصیل بهدبیرستان صدوقرفت و بعد از سه سال تحصیل در سال چهارم دبیرستان به جبهه رفت و کلاس چهارم را درجبهه گذراند و سپس وارد مدرسه عالی علوم اراک(دانشگاه اراک) شد و در رشته زیست شناسی به ادامه تحصیل مشغول گردید و پس از اتمام سال دوم دانشکده در جبهه فاو به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید#محمدباقر_داوودی_رکن_آبادی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

✴️ فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم، کربلایی مجتبی کرمی: ❣به دختر سه ساله‌ام بگویید دوستش داشته و دارم ولی دفاع از حرم حضرت زینب (س) و دردانه امام حسین(ع) به امر ولی‌امر امام خامنه‌ای عزیز واجب‌تر بود. خیلی دوست داشتم كه دخترم ریحانه حافظ قرآن شود. اگر امكان داشت برایش محیا كنید. شهید مدافع حرم🕊🌹 #مجتبی_کرمی 🌷@shahedan_aref

☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هفتاد : ماجرای مار ✔️راوی : مهدی عموزاده 🔸ساعت ده شب بود. تو كوچه فوتبال بازي ميكرديم. اسم آقا ابراهيم را از بچه هاي محل شنيده بودم، اما برخوردي با او نداشتم. مشغول بازي بوديم. ديدم از سر كوچه شخصي با عصاي زير بغل به سمت ما مي آيد. از محاسن بلند و پاي مجروحش فهميدم خودش است! كنار كوچه ايستاد و بازي ما را تماشا كرد. يكي از بچه ها پرسيد: آقا ابرام بازي ميكني؟ گفت: من كه با اين پا نميتونم، اما اگه بخواهيد تو دروازه مي ايستم. بازي من خيلي خوب بود، اما هر كاري كردم نتوانستم به او گل بزنم! مثل حرفه اي ها بازي ميكرد. 🔸نيم ساعت بعد، وقتي توپ زير پايش بود گفت: بچه ها فكر نمیكنيد الان دير وقته، مردم ميخوان بخوابن! توپ و دروازه ها را جمع كرديم. بعد هم نشستيم دور آقا ابراهيم. بچه ها گفتند: اگه ميشه از خاطرات جبهه تعريف كنيد. آن شب خاطره عجيبي شنيدم كه هيچ وقت فراموش نميكنم. آقا ابراهيم ميگفت: در منطقه غرب با جواد افراسيابي رفته بوديم شناسائي. نيمه شب بود و ما نزديك سنگرهاي عراقي مخفي شده بوديم. 🔸بعد هوا روشن شد. ما مشغول تكميل شناسایي مواضع دشمن شديم. همينطور كه مشغول كار بوديم يكدفعه ديدم مار بسيار بزرگي درست به سمت مخفيگاه ما آمد! مار به آن بزرگي تا حالا نديده بودم. نفس در سينه ما حبس شده بود. هيچ كاري نميشد انجام دهيم. اگر به سمت مار شليك ميكرديم عراقي ها میفهميدند، اگر هم فرار ميكرديم عراقي ها ما را ميديدند. مار هم به سرعت به سمت ما مي آمد. فرصت تصميم گيري نداشتيم. آب دهانم را فرو دادم، در حالي كه ترسيده بودم نشستم و چشمانم را بستم. گفتم: بسم الله و بعد خدا را به حق زهراي مرضيه (سلام الله علیها) قسم دادم! 🔸زمان به سختي ميگذشت. چند لحظه بعد جواد زد به دستم. چشمانم را باز كردم. با تعجب ديدم مار تا نزديك ما آمده و بعد مسيرش را عوض كرده و از ما دور شده! آن شب آقا ابراهيم چند خاطره خنده دار هم براي ما تعريف كرد. خيلي خنديديم. بعد هم گفت: سعي كنيد آخر شب كه مردم ميخواهند استراحت كنند بازي نكنيد. از فردا هر روز دنبال آقا ابراهيم بودم. حتي وقتي فهميدم صبح ها براي نماز مسجد ميرود. من هم به خاطر او مسجد ميرفتم. تاثير آقا ابراهيم روي من و بچه هاي محل تا حدي بود كه نماز خواندن ما هم مثل او آهسته و با دقت شده بود. مدتي بعد وقتي ايشان راهي جبهه شد ما هم نتوانستيم دوريش را تحمل كنيم و راهي جبهه شديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم  👉 شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹 🌷@shahedan_aref

🕊💫وصیت نامه شهید مدافع حرم قدیر سرلک🌷 🦋با سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (صل الله علیه وآله وسلم) و با احترام وصیتنامه ی خود را اینگونه می نویسم： 🌷“کاش صحبتهای حاج احمد کاظمی سر لوحه ی کار امثال بنده که خادمی مجموعه ای را عهده دار شدیم قرار گیرد.” 🦋_کاش وصیت شهدا که قاب اتاق های ما را اشغال کرده, دلمونو اشغال می کرد. 🌷_کاش صحبتهای ولی امر مسلمین,که سر لوحه ی روزمرمون شده, سر لوحه ی اعمالمون می شد. 🦋_کاش دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) با اعمال ما خون نمی شد. 🌷_کاش مهدی (عجل الله تعالی فرجه شریف) فاطمه (سلام الله علیها) با اعمال ما ظهورش به تأخیر نمی افتاد. 🦋دیشب خواب امام “قدس سره شریف” را دیدم, دیدم سر پل صراط ایستاده و با همان خضوع همیشگی داره رد میشه. صدا زدم ,جلوشو گرفتم,گفتم چه جوریه شما راحت رد میشید؟پس ما چی؟ فرمود：اینجا دیگه اعمال دنیوی شماست,که به کارتون میاد. 🌷خلاصه نتونستم ردبشم,تو ذهن خودم که من آدم خوبی هستم ولی در عمل نه. 🦋نمیدونم چقدر توشه برای پل صراط گذاشتم فقط به کرمش امیدوارم و دعای خیر آدم هایی که تا تونستم , به قول گفته حاج آقا کارشون رو طبق قانون و کار خیر راه انداختم. امیدوارم دعام کنند. 🌷امیدوارم اون هایی که تو آموزش از من سختی میدیدند , من رو حلال کنند. فقط به خاطر خودشون بوده و بس. 🦋فکرم مشوشه تازه از هیأت امام جواد (علیه السلام) اومدم. سر سفره آقا بودم. 🌷غسل شهادتم گرفتم امیدوارم فردا ردیف بشه بروم. به آرزوی چند ده ساله ام برسم… مورخه: ۱۳۹۴/۲/۱۰ شهید مدافع حرم🕊🌹 #قدیر_سرلک 🌷@shahedan_aref

💬 | #پیام_جدید متن پیام: سلام تبادل میایید ✍سلام تبادل و تبلیغ ارتباطی به ما ندارد با قاصدک تماس بگیرید 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak

⭕️شهید مدافع حرمی که همانند حضرت عباس دست و سر نداشت 🔻مادر شهيد مدافع حرم افغانستانی خطاب به رهبرمعظم انقلاب: پسرم را در حالیکه مثل اباالفضل دست نداشت و مثل اربابش سر نداشت، برایمان هديه آوردند شهید مدافع حرم🕊🌹 #رضا_خاوری 🌷@shahedan_aref