eitaa logo
هر روز با شهدا
71.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معرفی شهید علی آقا عبداللهی 🕊🥀 تاریخ تولد:✨ 1369/7/10 محل تولد: ✨تهران تاریخ شهادت: ✨1394/10/21 محل شهادت: ✨سوریه وضعیت تأهل:✨ متاهل تعداد فرزندان: ✨یک فرزند پسر تحصیلات: ✨کاردانی الکترونیک شهید مدافع حرم🕊🌹 🌷@shahedan_aref
💬 | متن پیام: سلام خداقوت امکان نشر مطالب و عکس ها هست ؟ میخوام عکسی از شهید ابراهیم هادی رو که توصیه به نماز اول وقت داشتن به عنوان وضعیت بزارم اگه ایرادی نداره؟ استفاده از مطالب کانال ما بی قید و شرط مجازه، نشر سیره و آثار شهدا نشر خوبیهاست. 🙏🙏🙏🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 بیست و ششمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref
28.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اسمش میترا بود... 🔰 ماجرای شهیده‌ای که با چادرش خفه‌اش کردند 🔹شهیده میترا در سال 1347 در آبادان متولد شد. مادرم نام میترا را برای او انتخاب کرد. اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم گفت «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشته‌اید، چه جوابی می‌دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. شهیده 🌷@shahedan_aref
روایت داستان زندگی افراد به ظاهر کم نام و نشان مانند گشت و گذار در لابلای فرش های دست بافت قدیمی پستوی خانه مادربزرگ است. هر یک که به چشم می آید زیبایی خاصی را نمایان می کند که لحظه ای سکوت و حیرت را به همراه دارد. سکوتی شگفت انگیز. تجربه ای خاص و دلنشین. کتاب حاضر روایتی است داستانی از زندگی پهلوان شهید مصفی صدرزاده، به روایت همسر ایشان خانم سمیه ابراهیم پور. مصطفی صدرزاده، شهید مدافع حرم، در تاریخ 1 آبان سال 1394 در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد. سفارش کتاب 👇 https://b2n.ir/s11926 شهید مدافع حرم🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
کتاب #عارفانه زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت نود و هفتم ( ادامه قسمت قبل ) هر سال دوم عید
کتاب زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری قسمت نود و هشتم ( وصیت نامه ) عارف و سالک الی الله شهید احمد علی نیری بنا به توصیه بزرگان دین چند سطری را به عنوان وصیت نامه از خود به یادگار گذاشته است. درباره وصیت ایشان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که ایشان با اینکه سه ماه در مناطق مختلف عملیاتی حضور داشتند اما فقط چند ساعت قبل از شهادت مشغول به نگارش وصیتنامه می شوند! ایشان در مقدمه وصیت خود پس از حمد پروردگار واقرار به شهادتین، با این آیه وصیت خود را آغاز میکند: الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...والذین کفرو اولیاءهم الطاغوت...یخرجونهم من النور الی الظلمات...اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون پس از عرض سلام وتهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیا و ائمه معصومین بالاخص حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء چند سطری به عنوان سنتی از رسول اکرم که ان شاءالله تعالی تذکری برای ما و برایم باشد مینویسم.ان شاءالله باقیات و صالحاتی برایم باشد. شکر پروردگار عالمیان که ما را بر انگیخت و ما را لایق دانست و هدایت کرد. و رسولان متعددی بلاخص رسول اکرم و ائمه معصومین را بر ما ارزانی داشت تا بتوانیم ره گشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین. خوشا به حال کسانی که شناختند وجود خویشتن را در دنیا و عمل میکنند به وظایف خود،به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه ولذت درعبادت و خشوع قلب.! کسی به آن می‌رسد که مراقبت های سختی بر اعمال و گفتار خود داشته باشد. قرآن،قرآن را فراموش نکنید.بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است.اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید. رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کنید. ان شاءالله خداوند عزوجل جزای خیر به شما عنایت فرماید!والسلام علیکم و علی عباد الله الصالحین احمد علی نیری 64/11/26 پ.ن تاریخ شهادت ایشان 64/11/27 است یعنی وصیتنامه روز قبل از شهادت نوشته شده و این یعنی که ایشان از شهادت خود باخبر بودند. ادامه دارد ... با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی ) اللهم عجل لولیک الفرج اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه ای برای ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شادی ارواح طیبه شهدا و روح مطهر امام راحل ره و سلامتی مقام معظم رهبری صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
34.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت پایانی مصاحبه با خواهر بزرگوار شهید نشد به ملاقات حاج قاسم بریم😔 قرار بود حاجی به اردوگاه بیان و ما به ملاقاتش بریم چند روز مانده بود به قرار ملاقات که خبر شهادت ش را از تلوزیون شنیدیم.....💔🥀 شهید مدافع حرم🕊🌹 🔴@sarbazanzeynab🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید خدابخش نظری🌷 استان گیلان، شهرستان رودبار، علی آباد تاریخ تولد : 1340 تاریخ شهادت: 1361/2/28 در خرمشهر، عملیات بیت المقدس شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🌷شهید خدابخش نظری🌷 استان گیلان، شهرستان رودبار، علی آباد تاریخ تولد : 1340 تاریخ شهادت: 1361/2/28
💫 "به نام خداوند بخشنده ی مهربان" 🌷آنها که در راه خدا کشته میشوند نپندارید که مردگانند ، بلکه زندگانی هستند که از خدا روزی میگیرند و من یکی از آن شهیدانی هستم که در راه خدا کشته شدم و من یکی از یاران امام حسین (ع) هستم که در کربلای ایران شهید شدم . 🌷منهم سرباز شهید خدابخش نظری ، شکر به آن خداوند بزرگ که به من جان داد تا در راه اسلام فدا کنم و به من خون داد که در کربلای ایران بریزم. 🌷به گفته ی امام علی (ع) :اگر تمام دنیا به من پشت کند من به دشمن پشت نخواهم کرد و به گفته ی رهبر امام :شهید شدن در راه اسلام یک افتخار است و هرکس نمیتواند در راه خدا شهید شود . 🌷سخنی هم برای پدر و مادر و برادرانم و خواهرانم دارم ، شما را به خدا برای من گریه نکنید چون راهی که رفتم خودم انتخاب کردم و راه خوبی است . 🌷اما مادر نازنینم امشب لباسهایم را دسته دسته کن و پاره ها را وصله کن و در ساک پاره ام بگذار ، مادرم سفری دراز در پیش دارم  ••• ترسم امشب خواب بر من چیره گردد پس مادر نازنینم مواظب باش زیرا فرزندت مسافر است . مادر نازنینم از تو میخواهم که دلتنگ نشوی . 🌷مرگ در راه وطن حجله ی دامادی ماست مادرم حجله به آذین ببندو دامادم کن آن جامه که نشود غرق خون در راه وطن بهتر آن جامه که تنگ تن و کمتر از کفن است سخت سوزد به جهان آنکه تورا گریان کرد دانه های اشک تو سوزاند سراپای مرا مادر 🌷در پایان از برادرانم و دوستانم میخواهم که راه مرا ادامه دهند . شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء،سرلشگر خلبان حسین لشگری،اولین اسیر و آخرین آزاده جنگ👇 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم 🔸سالها در سلولهای انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود زبان انگلیسی می‌دانست برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود... اومیگفت: از ۱۸ سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عیدسال۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش بمن افتاد. دلش سوخت و آن را بمن داد، من تا ساعتها از این مسئله خوشحال بودم 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) درحسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم.حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... چقدر در معرفی قهرمانان واقعی ما به نسل جوان کوتاهی شده است و ارزش ها نادیده گرفته شده شادی روح همه شهدا صلوات...❣ سرلشگرخلبان شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🍀 سلام بر ابراهيم ۱🍀 💥 قسمت هشتاد و چهارم( بخش اول): روزهاي آخر 👥 راویان: علي صادقي ،علي مقدم
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و چهارم : روزهاي آخر ( بخش دوم) 👥 راویان : علي صادقي، علي مقدم ابراهيم محاسنش را كوتاه كرده. اما با اين حال، نورانيت چهرهاش مثل قبل است. آرزوي شهادت كه آرزوي همه بچه ها بود، براي ابراهيم حالت ديگري داشت. در تاريكي شب با هم قدم ميزديم. پرسيدم: آرزوي شما شهادته، درسته؟! خنديد. بعد از چند لحظه سكوت گفت: شهادت ذره‌اي از آرزوي من است، من ميخواهم چيزي از من نماند. مثل ارباب بيكفن حســين علیه‌السلام قطعه قطعه شوم. اصلا دوست ندارم جنازه‌ام برگردد. دلم ميخواهد گمنام بمانم. دليل اين حرفش را قبلا شنيده بودم. ميگفت: چون مادر سادات قبر ندارد، نميخواهم مزار داشته باشم. بعد رفتيم زورخانه، همه بچه‌ها را براي ناهار فردا دعوت كرد. فردا ظهر رفتيم منزلشــان. قبل از ناهار نماز جماعت برگزار شد. ابراهيم را فرســتاديم جلو، در نماز حالت عجيبي داشت. انگار كه در اين دنيا نبود! تمام وجودش در ملكوت سير ميكرد! بعد از نماز با صداي زيبا دعاي فرج را زمزمه كرد. يكي از رفقا برگشت به من گفت: ابراهيم خيلي عجيب شده، تا حالا نديده بودم اينطور در نماز اشك بريزه!در هيئت، توســل ابراهيــم به حضرت صديقــه طاهره سلام‌الله‌علیها بــود. در ادامه ميگفت: به ياد همه شــهداي گمنام كه مثل مادر سادات قبر و نشاني ندارند، هميشه در هيئت از جبهه‌ها و رزمنده‌ها ياد ميكرد.اواسط بهمن بود. ساعت نه شب، يكي توكوچه داد زد: حاج علي خونه‌ای!؟ آمدم لب پنجره. ابراهيم و علي نصراللهی با موتور داخل كوچه بودند، خوشحال شدم و آمدم دم در. ابراهيم و بعد هم علي را بغل كردم و بوسيدم. داخل خانه آمديم. 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊 🌷@shahedan_aref
🌷 خاطرات همت: 🌿 کار به توهین و بد و بی‌راه گفتن کشیده بود. حاجی خونسرد بود و بحث می‌کرد. نمی‌توانستم تحمل کنم. نیم‌خیز شدم که ورامینی دستم را کشید و مجبوراً نشستم. در چادر بودیم و حاجی در فکر. فکر ‌کردم الآن است که دستور اخراج آن‌ها را از لشگر بدهد. از چادر رفت بیرون. دو رکعت نماز خواند. آمد وکارهای لشگر را پیش کشید. انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊محمد بروجردی در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود در ۶ سالگی پدر خود را از دست داد و از آن ‌پس مادر وی عهده‌دار مسوولیت خطیر تربیت فرزندان شد؛ در آغاز هفت‌سالگی با ورود به مدرسه به‌منظور تأمین معاش خانواده، تحصیل در کلاس‌های شبانه را برگزید تا در کنار فراگیری علوم بتواند تکیه‌گاهی برای خانواده‌اش باشد، بعد از مدتی بروجردی همراه خانواده اش به تهران آمدند و در یک کارگاه تشک دوزی مدتی کار کرد. در ۱۷ سالگی به خدمت سربازی فراخوانده شد، اما چون مخالف خدمت در نظام ستم‌شاهی بود، از خدمت سربازی گریخت و برای دیدار امام (ره) راهی عراق شد. در مرز عراق دستگیر و به مدت ۶ ماه در زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های رژیم به سر برد، پس از آن بود که دوباره جهت خدمت سربازی به تهران آورده شد. 🕊بروجردی بعد از پیروزی انقلاب برای مقابله و سرکوب ضدانقلاب بنا به دستور امام (ره) عازم پاوه شد. حضور آن شهید در کردستان؛ که تا آخرین لحظات حیاتش ادامه داشت، منشا خیرات و برکات زیادی شد، وی یه طور مستقیم فرماندهی عملیات بسیار سخت و صعب‌العبور مسیر پیرانشهر و سردشت را به عهده گرفت و شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام، بر ضدانقلابیون پیروز شد. شهید 🕊🌹 🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🕊محمد بروجردی در ۱۳۳۳ خورشیدی در روستای «دره گرگ» از توابع شهرستان بروجرد دیده به جهان گشود در ۶ سال
🕊سرانجام این سردار والا مقام در خرداد ۱۳۶۲خورشیدی به همراه چند تَن دیگر از فرماندهان، به دلیل برخورد خودرو حامل آنها با مین به درجه رفیع شهادت نایل آمد به گفته یکی از همراهان وی درست چند ساعت قبل از شهادت در پاسخ به پرسش یکی از همسفرانش گفت: «این دنیا ارزشی ندارد ما باید همه چیزمان را در راه خدمت به مکتب‌مان بدهیم، همان‌طور که امام حسین(ع) و اصحاب ایشان با تمام سختی‌ها مبارزه کردند، ما هم مکلف به صبر و مبارزه‌ایم» شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 بیست وهفتمین روز از چله زیارت عاشورا به نیت شهید🕊🌹 ❤️ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ ❤️ ❤️ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ❤️ برای همه گرفتارا دعا کنید🙏 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️به شایعات توجه نکنید! این بود شهید لاجوردی 🗓 ۱ شهریورماه، سالروز ترور مجاهد انقلابی و مرد پولادین "سيد اسداللّه لاجوردی" توسط منافقين در سال ۱۳۷۷ 🌷@shahedan_aref
محمدامین کمال کیهان فرد تاریخ تولد: 1342/01/01 محل تولد :شیراز تاریخ شهادت : 1362/05/02 عملیات والفجر 2حاج عمران. ﺷﻬﻴﺪﻱ ﻛﻪ ﻣﻴﮕﻔﺖ ﺩﺭﺟﻪ ﻫﺎﻱ ﻣﻦ را ﺑﺎﻳﺪ ﺑﻪ اﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ از شناسایی منطقه عملیاتی والفجر ۲ بر می گشتیم. ... هلیکوپتر که روی زمین نشست. شهیدصیاد شیرازی پیاده شد. پشت سرش هم کمال.... کمال در بین فرماندهان عالی رتبه ای که حاضر بودند روی دو زانو نشست و شروع کرد به یک چوب موقعیت محوری که باید عمل می شد را به دقت تشریح کرد.... کلامش که تمام شد. صیاد روی دوش او زد و گفت: باید درجه های من را بزنن رو دوش این کیهان فرد! ادامه داد: چنین نیرویی را باید تو هفت سنگر پنهون کرد تا دست دشمن بهش نرسه! قبل از رفتن به عملیات خواب دیده بود از هلیکوپتر سقوط می کند.... توی هلیکوپتر بود که شهید شد.🕊🌷 شادی روح همه شهدا صلوات...❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref