eitaa logo
هر روز با شهدا
71.5هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید سالروز شهادت❣ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه سالگرد شهادت 🎥 سخنرانی بسیار زیبا از شهید مهدی زین الدین| از کجا معلوم امام زمان همینجایی نباشد که ما هستیم... ۲۷ابان ماه سالروز شهادت سردار شهید زین الدین 💔 شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
27 آبان 🌷 به مناسبت سالروز شهادت سرلشکر پاسدار "مهدي زين الدّين" فرمانده لشكر 17 علي بن ابيطالب(ع) ✍️ سردار رشيد اسلام، شهيد مهدي زين الدين در سال 1338 در يك خانواده مذهبي در تهران به دنيا آمد. در 5 سالگی به همراه خانواده به خرم آباد لرستان مهاجرت نمود. فعالیت سیاسی او از زمانی آغاز شد که آیت الله مدنی به خرم آباد تبعید شد. مهدی به شدت جذب ایشان شد و در خدمت او بود و در آنجا شکل سیاست و مبارزه را آموخت. علاقه متقابل آيت اللَّه مدني به مهدي زين الدين موجب شد كه او بيشتر اوقات را در كنار آن عالم فرزانه سپري كند. ✅ مهدي در سال 1356 رتبه چهارم كنكور سراسري از دانشگاه شيراز را اخذ نمود. خانواده شهيد زين الدين در اوايل انقلاب به شهرستان قم مهاجرت كردند. شهيد زين الدين پس از انقلاب فعاليتهاي خود را از جهاد سازندگي شروع كرد و سپس به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد. ✅ وي در آزادسازي كردستان از سيطره ضدانقلاب، فعاليتهاي فراواني به عمل آورد و پس از شروع جنگ تحميلي مسؤوليتهاي مختلفي به عهده گرفت و تا زمان شهادتش، در عملياتهاي متعددي شركت نمود، تا اينكه به سبب لياقت توصيف ناپذيرش مفتخر به فرماندهي لشكر 17 علي بن ابيطالب(ع) قم گرديد. ✅ سرانجام ۱۳۶۳/۸/۲۷ سردار مهدي زين الدين به همراه برادرش مجيد، در يكي از مناطق كردستان از سوي ضدانقلاب به شهادت رسیدند و پس از تشييع با شكوه در گلزار شهداي قم به خاك سپرده شدند. سالروز شهادت❣ شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 فرمانده نخبه‌ای که ایران را به دعوت فرانسه نفروخت! 🔺️مروری کوتاه بر مهمترین مقاطع زندگی فرمانده رشید سپاه اسلام شهید❣ 🌷@shahedan_aref
🍃💕 یڪی‌ازذڪرهایۍڪه مُدآم زیر لب زمزمہ می‌ڪرد این بود: [اَللّهُمَّ‌ولا‌تَکِلنی‌إلی‌نَفسی‌طَرفَةَ‌عَینٍ‌أبداً] خدایآحتے‌بہ‌اندازه‌ۍچشم‌برهم زدنے‌مرابہ حآل‌خودم وامگذار ! شھید♥️🕊 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مروری برزندگی ♦️ فرمانده لشکر ۱۷ علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام 🗓 شهادت شهید مهدی زین‌الدین ۲۷ آبان ۶۳ براثر کمین دشمن در مسیر سردشت... سالروزشهادت💔 🌷@shahedan_aref
پادکست.همسرشهید.حسین قربانی.mp3
2.57M
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم شد آخرین لباس تنت، دستمال اشک این روضه را برای محرم گذاشتم این خانه بعد رفتن تو سنگر من است این گونه پا به خطّ مقدّم گذاشتم . شهید❣ 🌷@shahedan_aref
☑️ تعداد شهدا در نوار غزه از زمان آغاز حملات اسرائیل جنایتکار به این منطقه به ۱۲ هزار نفر رسیده است که حدود ۵ هزار نفر آنها کودک هستند. 🌷@shahedan_aref
تربیت فرزند به سبک شهید رهنمون! 🔹محمدعلی نوزاد دخترش را به مادرش برگرداند و رفت تا وضو بگيرد. هنگام نماز، مانند هميشه سجاده‌اش را پهن کرد، ولي قبل از اين که نماز بخواند، نوزادش را کنار سجاده قرار داد و پس از مدتی کوتاه، به نماز ايستاد. 🔹همسرش با دقت کارهای محمدعلی را زير نظر گرفته بود. صبر کرد تا نماز او تمام شود و از او پرسيد: -برای چی موقع نماز بچه را گذاشتی کنار سجاده؟! محمدعلی لبخندی زد و نگاهی به کودک سه ماهه و سپس به همسرش انداخت و گفت: - ببين خانم! تربيت صحيح فرزند را بايد از همون ماه‌ها و روزهای اول تولد آغاز کرد. شايد الآن اين نوزاد چيزی متوجه نشه، ولی همين که از دوران شيرخوارگی، او را کنار سجاده می‌ذارم، باعث می‌شه که ذهن و فکر اون به نماز و ذکر و عبادت عادت کنه! 🕊🌹 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تصاویری از حضرت آقا که احتمالا تا کنون ندیده اید برای سلامتی ایشان صلواتی مرحمت بفرمائید ♥️ ‎‎ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید سالروز شهادت❣ 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | قرائت نامه درباره حضرت زینب(س) توسط خانم فاطمه سلیمانی 🌷 انتشار به مناسبت سالروز ولادت {سلام‌الله‌علیها} 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💬 | متن پیام: سلام خاطره ای از شهید عباس خادمی به صورت عکس نوشت میخواستم ارسال کنم براتون سلام مخا‌طب گرامی! لطفا آیدی خود را ارسال کنید تا برای گرفتن عکس و اطلاعات با شما ارتباط بگیریم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست . حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم. فکری به ذهنش رسید از توی جیبش قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. 💠شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
يك خاطره زيبا 🔷هادى از رزمندگان شيفته حق بود، در جنگ تحميلى ايران و عراق ، هميشه در فكر پيروزى حق بر كفر صداميان به سر مى برد، همواره در جبهه هاى حق با تلاشهاى خستگى ناپذير، تا آخرين توان خود جانبازى مى كرد. تا سرانجام به آرزوى خود رسيد و شربت شهادت را نوشيد. 🔷برادر او رضا به راه او رفت و پس از مدتى به شهادت رسيد، و در فرازى از وصيتنامه خود انگيزه پيكارش را تا سرحد شهادت ، سه عامل دانسته است : 1- عشق به الله 2- عشق به اسلام 3- عشق به شهادت فى سبيل الله . 🔷خواهر اين دو شهيد گويد: يكى از خاطره هاى زيباى برادر شهيدم هادى ، اين بود كه : در دوران سربازى با چند نفر از برادران رزمنده مسيحى ، تماس ‍ گرم داشت ، با برخوردهاى شيرين و صحبت با يكى از آنها و بجث و بررسى پيرامون حقانيت اسلام ، سرانجام آن برادر مسيحى با راهنمائيهاى شهيد هادى ، به اسلام گرويده و قبول اسلام مى كند. هادى مقدار پولى كه از پدرم گرفته بود، شيرينى خريده و رزمندگان و دوستان را خبر مى كند كه در فلان محل ، در فلان ساعت جشن مسلمان شدن برادر مسيحى ، منعقد است و آنها را دعوت به شركت در جلسه مى كند. 🔷ساعت موعود فرا مى رسد، دوستان شركت مى كنند و جشن خوبى مى گيرند و به همديگر تبريك مى گويند، اين يك خاطره زيبا در جهان معنويت است ، كه برادر مخلص و پاكدل ، قبل از شهادتش بيادگار گذاشت . 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى 🌷@shahedan_aref
بصیرت و دشمن شناسی،مهمترین عامل حرکت شهید دریاقلی سورانی شهید سرافراز دریاقلی سورانی یک اوراقچی ساده در آبادان بود که نهم آبان سال 1359 در حمله عراق به ایران، متوجه نفوذ غافلگیرانه عراقی ها از مسیر رودخانه بهمنشیر شد و مسافت 9 کیلومتری را از گورستانِ اتومبیل های فرسوده در کوی ذوالفقاری تا نیروهای خودی در آبادان با دوچرخه و پیاده پیمود و مردم و نیروهای نظامی را از حمله عراقی ها آگاه کرد. این قهرمان ملی هم در کشاکش این ماجرا در تاریخ ۲۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در سن ۲۴ سالگی و پس از ساعت ها مقاومت، بر اثر ترکش خمپاره مجروح و در راه انتقال به بیمارستان، در قطار به شهادت رسید و پیکر پاکش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. شهید🕊🌹 🌷@shahedan_aref
🌸 در سالروز تولد حضرت زينب كبرى (س) و روز پرستار؛ 🔹 یاد و خاطره امدادگران و پرستاران شهید و ایثارگر دفاع مقدس گرامیباد.❣ 🌷@shahedan_aref
🌸زینب شدی که زینت شیر خدا شوی 🌸یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست 🌸در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی 🌸این بس بُوَد که عالمه بی معلمی 💐میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار مبارک باد 🌷@shahedan_aref
رفتم جلوی چادر تدارکات گردان و گفتم: پوتین‌هایم پاره شده و دیگر قابل استفاده نیست. و با دستم اشاره کردم به پوتین‌هایم که دهان باز کرده بودند و ... . مسئول تدارکات گفت: باید از آقا سید نامه بیاوری، اگر او نوشت، من پوتین می‌دهم وگرنه، نمی‌توانم. رفتم دنبال آقا سید. گفتم: آقا سید، پوتین‌هایم پاره شده، گفتند شما باید نامه بدهید تا تدارکات... سید گفت: ببر کفشدوزی درستش کند. گفتم: بردم. درست بشو نیست. وضعشان خیلی خراب است. می‌بینید که. گفت: پوتین‌های من، وضعشان بهتر از پوتین‌های شما نیست، اما باید تحمل کرد. موقع نماز جلوی حسینیه تخریب، پایش را گذاشت روی یکی از پله‌ها، بند پوتینش را باز کرد. وقتی به پوتینش نگاه کردم از تقاضای خودم شرمنده شدم. پوتین سید هیچ کف‌پوشی نداشت. همه‌اش، همان کف زیرین زبرِ خانه خانه بود. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. بعد از نماز مغرب و عشا در حسینیه نشسته بودم غرق در فکر و خیال که دستی به شانه‌ام خورد. تا خواستم سرم را بلند کنم، دستی به طرفم دراز شد، یکی از بچه‌های گردان بود. کاغذی در دستم گذاشت و رفت. باز کردم و یادداشت را خواندم: تدارکات، لطفا یک جفت پوتین تحویل حامل نامه بدهید. شهید 🕊🌹 ‎‎ 🌷@shahedan_aref
گفتم: نگرانتیم این‌قدر موقع اذان توی جاده نزن کنار نماز بخون. چند دقیقه دیرتر چی میشه؟ افتادی دست کوموله ها چی؟ خندید! گفت: تمام جنگ ما به خاطر همین نمازه! تمام ارزش نمازم توی اول وقت خوندنشه! شهید🕊🌹 ‎‎‌‌‎ ‎‎ 🌷@shahedan_aref