eitaa logo
هر روز با شهدا
66.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.5هزار ویدیو
20 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/Ut6.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
کربلا را شنیدیم، غزه را دیدیم 💔 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماجرای اسیر کردن عراقی‌ها توسط شهید آل‌نبی 🔹يک‌روز كه شهید سید علی‌اصغر آل‌نبی برای جمع‌آوری اطلاعات به داخل خاک دشمن رفته بود بناگاه در نزديكی سنگرهای دشمن با يك افسر عراقی آفتابه به‌دست مواجه شده بود كه برای اينكه جريان را عادی نشان دهد حتی با اين فرد روبوسی نيز كرده بود. 🔹سید علی‌اصغر آل‌نبی سپس با تهديد پنهان افسر عراقی از وی قول گرفته بود كه وارد سنگر شده و ديگر همسنگرهايش را براي تسليم بدون درگيری توجيه كند، اما افسر عراقی پس از ورود به سنگر به سمت سيد علی‌اصغر شليك كرده وی را از ناحيه بازو مجروح كرد، اما او با رشادتی كم نظير در نهايت پنج نفر از عراقی‌ها را اسير كرده بود. 🌷@shahedan_aref
🔸خواص عاشورایی: ضحاک بن عبدالله مشرقی 🔻ضحاک به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین علیه السلام ملاقات کردند. امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود خواند. مالک بن نضر عذر خواست و گفت: من بدهی و نان‌خور دارم. اما ضحاک دعوت امام را مشروط قبول کرد و گفت: اگر به من اجازه دهی، فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم. امام(ع) پذیرفت. 🔺ضحاک در صبح روز عاشورا در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و نماز ظهر را همراه امام به جای آورد. او اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرد و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام (ع)، دو نفر از دشمن را به قتل رسانده و حضرت هم در حق او دعا کردند . 🔹ضحاک میگوید: وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟ حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ ضحاک گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم . پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت. 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چندین شهید و جانباز در یک قاب نشسته در وسط شهید داود عابدی داود به عنایت شهدا خیلی اعتقاد داشت. در والفجر مقدماتی ترکش به چشم او اصابت کرد و چشمانش نابینا شد، اما مدتی بعد با چشمان سالم به جبهه آمد!! می گفت از شهدا خواستم سلامتی را به چشمانم برگردانند تا بتوانم بار دیگر به جبهه بیایم. قبل از عملیات بدر، پایش شکسته و در گچ بود. اما با پای سالم راهی عملیات شد. پرسیدم داود چی شد؟ مگه پات توی گچ نبود؟ گفت از امام زمان عج و شهدا خواستم که سلامتی را به من بدهند تا به جبهه بیایم. خدا را شکر دعایم مستجاب شد. داود دومین شهید خانواده عابدی بود. 🌷@shahedan_aref
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢وداع تلخ کودکان با پدر شهیدشان در بمباران خان یونس 🔹‌صحنه‌ ی دلخراش و غم‌انگیزای که کودکان با پدر شهیدشان که در حمله بی‌رحمانه به خان یونس به شهادت رسیده است، وداع می‌کنند. 🌷@shahedan_aref
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 ❣هر روز صد صلوات هدیه ❣به روح پاک و مطهر همه شهدا ❣برای تعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف انشاءالله هدیه به روح پاک و مطهر شهید 🌷@shahedan_aref