1_6456409837.mp3
2.61M
کمکمدارهیادممیره
حالوهوایحرمو
پسکوچههایخلوتو
نیمهشبایحرمو🥲💔
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
وقتی به مقر گردان برگشتم دیدم همه ناراحتند. پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده؟» گفتند: «مجید بهرامجی شهید شده.» کولهپشتی شخصی مجید بهرامجی پیش من بود. رفتم دفتر یادداشت او را باز کردم. بالای دفتر نوشته بود مراقبه و محاسبه. او گفتار و کردار هر روزش را توی دفتر مینوشت و زیر خطاها و مکروهات خود خط میکشید. جایی نوشته بود دیشب نمازم با حضور قلب نبود، آن را اعاده کنم.
از کتاب "وقتی مهتاب گم شد"
شهید #مجید_بهرامجی
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 عزاداری ماه محرم در جبهه های دوران دفاع مقدس به سبک چلاب خوزستانی
📂 #محرم
📂 #دفاع_مقدس
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
كانرَجُلاًيعيشُفيالدنيالكنّه
لميكنمنأهلِها ..
+مردیبودکهدردنیازندگیمیکرد
امااهلِدنیانبود..
#حاجقاسم
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
مـــادرانـه 🌺
هـرگز به تو
دستم نرسد ، ماہ بلندم
اندوہ بزرگی ست
زمانی که نباشی . . .
#شهیدانه
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🔸خواص عاشورایی: عبیدالله بن حرّ جعفی
🔹در روز اول محرم، امام حسین ع سپاه خویش به منزل «قصر بنی مقاتل» رسید. در این منزل، امام حسین ع «عبیدالله بن حرّ جعفی» را به یاری طلبید، اما او نپذیرفت. عبیدالله بن حرّ گفت: "ای فرزند رسول خدا، اگر در کوفه یارانی داشتی که تو را یاری میکردند، من مقاومترینشان بودم. اما دیدم که پیروانت از ترس بنیامیه به خانهها پناه بردند. من نمیتوانم این خواهش را بپذیرم، ولی اسب و شمشیرم را به تو میدهم."
▪️امام حسین ع فرمود: ما برای اسب و شمشیرت نیامدهایم، بلکه برای یاری تو آمدهایم. اگر از جاندادن در راه ما دریغ میورزی، به مالت نیازی نداریم. من از رسول خدا شنیدم که میفرمود: 'هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد، خداوند او را به رو در آتش دوزخ اندازد.
✅رویکرد امام حسین ع نشان میدهد که با هر کس در این مسیر روبرو میشود با او اتمام حجت میکند و مؤمنان راستین را با خود همراه میسازد تا در کارزار عاشورا شهد شیرین شهادت را بنوشند و با خونهای پاک خود نهال اسلام را آبیاری کنند.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیر
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
⚫️ چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟
◾️مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی میفرمودند:یک روز بنده در دهه اول محرّم، در یکی از حُجره های مسجد جامع تهران نشسته بودم با یکی از رفقا قرار گذاشته بودیم که درسی را مباحثه کنیم و بعد هم در مراسم عزاداری شرکت کنیم.
◾️همین که مشغول مطالعه شدم، چُرتم گرفت، آبی به صورتم زدم اما باز خوابم گرفت. در همین حال دیدم که دیوار حجره شکافته شد و هفت خانم که در مقابل آنها، بانوی محترمهِ رشیدهای بود، وارد شدند.
◾️تشخیص دادم که ایشان حضرت زینب کبری هستند. حضرت به بنده فرمودند:
◾️چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟عرض کردم:هم مباحثه میکنیم و هم در عزاداری شرکت میکنیم، فرمودند:
◾️در این دهه مباحثه را تعطیل کنید و فقط در عزاداری شرکت کنید! در این هنگام به طرفِ در حرکت کردند و قبل از این که به آن برسند، کلونِ در افتاد و در، باز شد.
◾️حجره من در طبقه دوم بود. در این حال دیدم کفِ مسجدِ چهل ستون بالا آمد و با کفِ حجره، هم سطح شد و آنها رفتند و در مجلس عزاداری شرکت کردند. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تن از دوستان مشغول عزاداری هستند.
◾️در عزاداری اباعبدالله شرکت کنید! حسین است!عزیزِ خداست، داداش جون! مبادا نسبت به این مجالس کوتاهی کنید!
با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم 🙏
#محرم #امام_حسین
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr
🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_نود_و_چهارم
💟براي قبر هم كه قبال با يك شيخ نجفي صحبت كرده بود و يك قبر در ابتداي وادي السلام از او گرفته بود. برخي دوستان هادي را بارها در كنار مزار خودش ديده بودند كه مشغول عبادت و دعا بود‼
✳هادي تكليف همه ي امور دنيايي خودش را مشخص كرد و آماده ي سفر وقتي به جاي مهمي مي رفت، بهترين لباس هايش را مي پوشيد. معمولابراي سفر آخر هم بهترين لباس ها را پوشيد و حركت كرد...
⭕برادر حمزه عسگري از دوستان هادي و از طالب ايراني نجف مي گفت:صورت هادي خيلي جوش مي زد. ازدوران جواني دنبال دوا درمان بود. پيش يكي دو تا دكتر در ايران رفته بود و دارو استفاده كرد، اما تغييري در جوش هاي صورتش ايجاد نشد.
🔗شب آخر ديدم كه با آن پيرمرد نابينا خداحافظي مي كرد. پيرمرد باصفايي كه هر شب منتظر بود تا هادي به دنبال او بيايد و به مسجد بروند.آخر شب بود كه با هم صحبت كرديم. هادي حرف از رفتن و شهادت زد.
🔳بعد گفتم: راستي ديگه براي جوشهاي صورتت كاري نكردي؟هادي لبخند تلخي زد و گفت: يه انفجار احتياجه كه اين جوشهاي صورت ما رو نابود كنه!
✂دوباره حرف از شهادت را ادامه داد. من هم به شوخي گفتم: هادي تو شهيد شو، ما برات يه مراسم سنگين برگزار مي كنيم.
🌀بعد ادامه دادم: يه شعر زيبا هست كه مداحها مي خونن، ميخوام توي تشييع جنازه تو اين شعر رو بخونم.هادي منتظر شعر بود كه
گفتم: جنازه ام رو بيارين، بگيد فقط به زير لب حسين ... هادي خيلي خوشش آمد.
🎤 عجيب بود كه چند روز بعد درست در زمان تشييع، به ياد اين مطلب افتادم. يكباره مداح مراسم تشييع شروع به خواندن اين شعر زيبا كرد.
************************
🔶شكستهاي پي درپي باعث شده بودكه توان نظامي داعش كم شود. آنها در چنين مواقعي به سراغ نيروهاي انتحاري رفته و يا اينكه خود را در ميان زنان و كودكان مخفي مي كنند.
🔘آن روز هم نيروهاي مردمي بلافاصله با خودروهاي مختلف به سوي مناطق درگيري اعزام شده و با پشتيباني سلاحهاي سنگين مشغول پيشروي و پاكسازي مناطق مختلف بودند.
🌟نزديك ظهر روز يكشنبه ۲۶ بهمن۱۳۹۳بود كه هادي به همراه ديگر دوستان و فرماندهان عملياتي، پس از ساعتي جنگ و گريز، به روستاي مکيشفيه در بيست كيلومتري سامراوارد شدند.
🔆ساختمان كوچكي وجود داشته كه بيست نفر از نيروهاي عراقي به همراه هادي به داخل آن رفته تا هم استراحت كنند و هم براي ادامه كار تصميم بگيرند.
⚠بقيه ي نيروها نيز در اطراف روستا حالت تدافعي داشته و شرايط دشمن را تحت نظر داشتند.
📌درگيريها نيز به طور پراكنده ادامه داشت.
هنوز چند دقيقه اي نگذشت كه يك بولدوزر از سمت بيرون روستا به سمت سنگرهاي نيروهاي مردمي حركت كرد. بدنه ي اين بولدوزر با ورقهاي آهن پوشيده شده و حالت ضد گلوله پيدا كرده بود.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr